آلومینیوم اراک - نساجی مازندران، امشب در دیدار پایانی جام حذفی به مصاف هم میروند
فینال شگفتانگیزان
همهمان به خوبی میدانیم که بین مسابقات حذفی با مسابقات دورهای یا لیگ تفاوت اساسی وجود دارد. در این بازیها، یک تک مسابقه ممکن است به پایان حیات یک تیم منجر شود یا ادامه زندگی را برایش میسر سازد. چرا گفتم زندگی زیرا عقیده دارم هیچ پدیدهای در دنیا به اندازه فوتبال به خود زندگی شباهت ندارد. از این مساله که عبور کنیم، بسیاری از تیمها این فرصت را پیدا میکنند که در صحنههای بزرگتری حضور داشته باشند.
در اینجا باید به این مساله اشاره کرد که رکن اساسی زندگی، انگیزه است. سِر الکس فرگوسن در کتاب خود به نام رهبری نوشته بود که همیشه بازیکنان باانگیزه را به بازیکنان مستعد ترجیح میدادم. این انگیزه است که بازیکن را به حرکت وا میدارد و او را مجبور میکند از تمام نیروی خودش در جهت موفقیتهای فردی و گروهی استفاده کند.
نقش مهم روانشناسی
طبعا اگر بخواهیم به تحلیل این واژه بپردازیم وارد بحثهای روانشناسی میشویم زیرا در کتابهای روانشناسی روی انگیزه بسیار تاکید شده است. آن دسته از انسانها که در دنیا تاثیرگذار و ماندگار بودند و حتی بعد از مرگ به آنها ارجاع داده میشود، افراد با انگیزهای بودند که توانستند به موفقیت برسند و این موفقیت را به جامعه خودشان نیز تعمیم دادند.
حالا ما در اینجا دو تیم لیگ برتری داریم که به نیمه دوم جدول لیگبرتر تعلق دارند. قبل از بازی این دو تیم مقابل سرخابیها، اگر ما میخواستیم با درصدهای فرضی پیش داوری کنیم، مثلا با ضرایبی همچون 60 به 40 یا 70 به 30 شانس دو تیم تهرانی را بیشتر میدانستیم، اما وقتی بازی به ضربات پنالتی میرسد این درصد به 50-50 کاهش پیدا میکند که این مساله به سود تیمهایی میشود که در ردهبندی پایینتر از رقبای خود قرار دارند. همه میدانیم که حوادث نقش مهمی در ضربات پنالتی دارد و این مساله در یکی از بازیهای مرحله یک چهارم نهایی بین استقلال و نساجی به خوبی خودش را نشان داد زیرا در این ضربات شانسها برابر میشود و حاصل پنالتیها و نتیجه تیم پیروز از دل حوادث بیرون میآید.
در اینجا لازم است اشارهای به یکی از گفتههای گاس هیدینک مربی برجسته و سرشناس هلندی داشته باشم. او همیشه میگفت وقتی به یک مسابقه در پلیآف میرسیم، روز قبل از بازی هرگز تمرین پنالتی نمیکنیم چون معتقدم اتفاقات و حوادث جلوتر از اراده مربیان و بازیکنانی حرکت میکند و در آنجا ما دیگر قدرتی نداریم زیرا این قدرت حوادث و اعجاب فوتبال است که تماشاگران را از حیرت انگشت به دهان نگه میدارد.
با این اوصاف بر این باورم که مربیان فوتبال ما باید حتما با مسائل روانشناسی آشنا باشند؛ البته منظور این نیست که روانپزشک باشند بلکه با الفبای روانشناسی آشنا باشند زیرا باید یک گروه زیادی را هدایت کنند؛ یک گروه با ذهنیتهای متفاوت اما در راستای یک هدف مشترک یعنی پیروزی و این کار اصلا سادهای نیست به دلیل اینکه جسم انسان برده ذهن است و این ذهن انسان است که فرمانروایی میکند. مجبورم بار دیگر به سخن یکی دیگر از مربیان بزرگ دنیای فوتبال اشاره کنم. وقتی مارچلو لیپی مربی یوونتوس بود، میگفت ما تمرینات مدونی داریم که بین همکاران تقسیم میشود، اما تمرین ذهنیت بازیکنان متعلق به خود من بود. این ذهنیت است که باید در یک مسیر قرار بگیرد زیرا انسان موجود پیچیدهای است و هر کس افکار مخصوص خودش را دارد و حالا ما در این شرایط میخواهیم افکار را یکسان سازی کنیم. پس سرمربی باید فرد بسیار قدرتمندی باشد .
من سعی کردم از بازی فینال تحلیلی غیر فنی داشته باشم و از دریچه تازهای به این مساله نگاه کنم و امیدوارم برای مربیان و به خصوص مربیان جوان موثر باشد. توصیه من این است که مربیان ما در کنار مطالعات خود، کتابهای روانشناسی را هم مطالعه کنند به ویژه کتابهای دکتر اروین یالوم، روانشناس برجسته آمریکایی که تغییرات زیادی در ذهنیت افراد به وجود میآورد و کمک میکند افراد سریعتر به اهداف خود برسند. با این اوصاف کاملا مشخص شده که مربیگری شغل بسیار سختی است. زمانی که تیم شما یک گل جلو است، یک دقیقه مثل یک سال طول میکشد و وقتی هم که برعکس باشد همان یک دقیقه پرواز میکند و به سرعت تمام میشود.
به هر حال با این مقدمه و تحلیلی که داشتم کاملا مشخص است که تاکیدی روی برنده شدن هر کدام از این تیمها ندارم و بحثی را مطرح کردم که امیدوارم بتواند به فوتبال ما کمک کند. خوشبختانه در عصری زندگی میکنیم که تکنولوژی و اینترنت دنیا را به یک دهکده کوچک تبدیل کرده و در عصر انفجار اطلاعات مربیان میتوانند به این اطلاعات دست پیدا کنند.
امیر حاجرضایی - کارشناس فوتبال
نقش مهم روانشناسی
طبعا اگر بخواهیم به تحلیل این واژه بپردازیم وارد بحثهای روانشناسی میشویم زیرا در کتابهای روانشناسی روی انگیزه بسیار تاکید شده است. آن دسته از انسانها که در دنیا تاثیرگذار و ماندگار بودند و حتی بعد از مرگ به آنها ارجاع داده میشود، افراد با انگیزهای بودند که توانستند به موفقیت برسند و این موفقیت را به جامعه خودشان نیز تعمیم دادند.
حالا ما در اینجا دو تیم لیگ برتری داریم که به نیمه دوم جدول لیگبرتر تعلق دارند. قبل از بازی این دو تیم مقابل سرخابیها، اگر ما میخواستیم با درصدهای فرضی پیش داوری کنیم، مثلا با ضرایبی همچون 60 به 40 یا 70 به 30 شانس دو تیم تهرانی را بیشتر میدانستیم، اما وقتی بازی به ضربات پنالتی میرسد این درصد به 50-50 کاهش پیدا میکند که این مساله به سود تیمهایی میشود که در ردهبندی پایینتر از رقبای خود قرار دارند. همه میدانیم که حوادث نقش مهمی در ضربات پنالتی دارد و این مساله در یکی از بازیهای مرحله یک چهارم نهایی بین استقلال و نساجی به خوبی خودش را نشان داد زیرا در این ضربات شانسها برابر میشود و حاصل پنالتیها و نتیجه تیم پیروز از دل حوادث بیرون میآید.
در اینجا لازم است اشارهای به یکی از گفتههای گاس هیدینک مربی برجسته و سرشناس هلندی داشته باشم. او همیشه میگفت وقتی به یک مسابقه در پلیآف میرسیم، روز قبل از بازی هرگز تمرین پنالتی نمیکنیم چون معتقدم اتفاقات و حوادث جلوتر از اراده مربیان و بازیکنانی حرکت میکند و در آنجا ما دیگر قدرتی نداریم زیرا این قدرت حوادث و اعجاب فوتبال است که تماشاگران را از حیرت انگشت به دهان نگه میدارد.
با این اوصاف بر این باورم که مربیان فوتبال ما باید حتما با مسائل روانشناسی آشنا باشند؛ البته منظور این نیست که روانپزشک باشند بلکه با الفبای روانشناسی آشنا باشند زیرا باید یک گروه زیادی را هدایت کنند؛ یک گروه با ذهنیتهای متفاوت اما در راستای یک هدف مشترک یعنی پیروزی و این کار اصلا سادهای نیست به دلیل اینکه جسم انسان برده ذهن است و این ذهن انسان است که فرمانروایی میکند. مجبورم بار دیگر به سخن یکی دیگر از مربیان بزرگ دنیای فوتبال اشاره کنم. وقتی مارچلو لیپی مربی یوونتوس بود، میگفت ما تمرینات مدونی داریم که بین همکاران تقسیم میشود، اما تمرین ذهنیت بازیکنان متعلق به خود من بود. این ذهنیت است که باید در یک مسیر قرار بگیرد زیرا انسان موجود پیچیدهای است و هر کس افکار مخصوص خودش را دارد و حالا ما در این شرایط میخواهیم افکار را یکسان سازی کنیم. پس سرمربی باید فرد بسیار قدرتمندی باشد .
من سعی کردم از بازی فینال تحلیلی غیر فنی داشته باشم و از دریچه تازهای به این مساله نگاه کنم و امیدوارم برای مربیان و به خصوص مربیان جوان موثر باشد. توصیه من این است که مربیان ما در کنار مطالعات خود، کتابهای روانشناسی را هم مطالعه کنند به ویژه کتابهای دکتر اروین یالوم، روانشناس برجسته آمریکایی که تغییرات زیادی در ذهنیت افراد به وجود میآورد و کمک میکند افراد سریعتر به اهداف خود برسند. با این اوصاف کاملا مشخص شده که مربیگری شغل بسیار سختی است. زمانی که تیم شما یک گل جلو است، یک دقیقه مثل یک سال طول میکشد و وقتی هم که برعکس باشد همان یک دقیقه پرواز میکند و به سرعت تمام میشود.
به هر حال با این مقدمه و تحلیلی که داشتم کاملا مشخص است که تاکیدی روی برنده شدن هر کدام از این تیمها ندارم و بحثی را مطرح کردم که امیدوارم بتواند به فوتبال ما کمک کند. خوشبختانه در عصری زندگی میکنیم که تکنولوژی و اینترنت دنیا را به یک دهکده کوچک تبدیل کرده و در عصر انفجار اطلاعات مربیان میتوانند به این اطلاعات دست پیدا کنند.
امیر حاجرضایی - کارشناس فوتبال