مبارزه رسانه ای، سربازان حرفه ای می‌خواهد

بازخوانی گزیده‌ای از گفت‌وگوی12سال پیش جام‌جم با طالب‌زاده

مبارزه رسانه ای، سربازان حرفه ای می‌خواهد

 سیدرضا صائمی در 4 شهریور 1389 به بهانه برنامه موفق «راز» با اجرای زنده‌یاد نادر طالب‌زاده با این هنرمند و چهره موفق رسانه‌ای گفت‌وگویی تفصیلی انجام داد که بخش‌هایی از آن در ادامه می‌آید. 


به دلیل چهره ظاهری‌ام خیلی از آمریکایی‌ها و همکلاسی‌هایم نمی‌دانستند که من ایرانی هستم. جالب است که سال سوم دانشگاه که برادرم به دیدنم آمده بود و من با او فارسی صحبت کردم، همکلاسی‌هایم تعجب کردند و پرسیدند این دیگر چه زبانی است که با او صحبت می‌کنی. من 5 سال در روستاها و شهرهای کوچک آمریکا زندگی کردم و این خیلی به من کمک کرد تا با لایه‌های درونی‌تر نظام اجتماعی آمریکا ارتباط داشته باشم و به من کمک کرد که اتفاقا با وجوه انسانی فرهنگ آمریکایی و مردم آن آشنا شوم و چشمم را به خوبی‌های آنجا نبندم. اما به این معنا نیست که دولت و نظام سیاسی آمریکا را از خصلت‌های استکباری مبرا کنیم. اتفاقا خود آمریکایی‌ها و بسیاری از روشنفکران‌شان نیز این واقعیت را قبول دارند. من چیز متفاوتی از آنها نمی‌گویم. من پس از تجربه زندگی آمریکایی با تفکرات امام و اسلام متعهدانه آن آشنا شدم و احساس کردم که این فرهنگ خیلی عمیق‌تر و قوی‌تر است. این‌که ما در برخی از مسائل از جمله تکنولوژی، نظم و قانون و پیشرفت‌های مادی از آنها عقب‌تریم، شکی نیست اما از حیث زیربنای فکری و جهان‌بینی و ساختار فرهنگی و معنایی، ما خیلی جلوتر از آنها هستیم و لزومی ندارد که تمام و کمال مرعوب آنها شویم. الان هم اگر غرب را نقد می‌کنیم با رویکردی منصفانه است نه متعصبانه. ضمن این‌که آنها به‌شدت به معارف و اندیشه‌های ما نیازمند هستند و اتفاقا خیلی هم تمایل دارند که این حرف‌های تازه را بشنوند. فقط باید کسانی از فرهیختگان و اندیشمندان ما این اندیشه و جهان‌بینی را برای آنها ترجمه کنند. یکی باید برای آنها ترجمه کند که در این 30 سال چه اتفاقی در ایران رخ داده است. رسالت بزرگ رسانه‌های ما این است که دست به این ترجمه بزنند و از همه ظرفیت‌های رسانه‌ای برای این کار استفاده کنند. ما در عصری به سر می‌بریم که به‌شدت به ابزارهای ارتباطی و تعامل با جهان نیازمندیم.
 این یک واقعیت است که از حیث رسانه‌ای دست ما خیلی بسته است. ضمن این‌که قدرت‌های جهانی نیز این فرصت و امکانات را در اختیار ما قرار نمی‌دهد. شما می‌خواهید یک ویزای مطبوعاتی بگیرید با هزاران مشکل و مانع مواجه می‌شوید و اصلا آنها نمی‌خواهند این ارتباط و تعامل فرهنگی و رسانه‌ای برقرار شود. در حال حاضر رسانه‌های برون مرزی ما نمی‌توانند به‌راحتی با مسوولان کشورهای خارجی مصاحبه کنند و تن به گفت‌وگو و مصاحبه نمی‌دهند. در واقع بخشی از ناکارآمدی رسانه‌ای ما در مناسبات بین‌المللی به دلیل بایکوت‌کردن فضای رسانه‌ای از سوی قدرت‌های استکباری است.
 وقتی هیولاهای رسانه‌ای وارد کشور ما شده‌اند دیگر نمی‌توان با سربازان غیرحرفه‌ای به مبارزه با آن رفت و رسانه ما به‌ویژه رسانه ملی باید از توان و تخصص افراد کارشناس و حرفه‌ای استفاده کنند تا این واقعیت به یک معضل و بحران تبدیل نشود. اینجا همان جایی است که من به رسانه‌های خودی و عملکرد آنها نقد دارم و معتقدم که اگر کار را به کاردان بسپاریم جای هیچ نگرانی نیست. اینها همان اژدهاکشانی هستند که می‌توانند از پس این هیولا برآیند. الان 3 نفر از همکاران مستندساز من که بسیار هم در کار خود حرفه‌ای هستند، بیکارند و فرصت کارکردن به آنها داده نمی‌شود. خب چگونه می‌توان انتظار داشت که در این جنگ رسانه‌ای، پیروز بیرون بیایم؟ یا مثلا به پخش سریال‌ها و فیلم‌هایی دست می‌زنیم که خنثی بوده و صرفا جهت سرگرمی مخاطب ساخته شده‌اند ولی از آن طرف شعار می‌دهیم که می‌خواهیم پیام انقلاب را صادر کنیم. متاسفانه به کارگردان‌هایی مجال کار داده می‌شود که تعهدی به انقلاب ندارند و اصلا دغدغه آنها یک دغدغه انقلابی نیست. خب در چنین جوی، چگونه می‌توان به رقابت و مقابله با هجمه‌های رسانه‌ای دشمن پرداخت. ما در یک وضعیت تاریخی قرار گرفته‌‌ایم که از حیث تکنولوژی رسانه‌ای ضعیف‌تر از غرب هستیم پس به لحاظ فرمی از توان رقابت کمتری برخورداریم لذا فقط از طریق محتوا و مضمون است که می‌توانیم به رقابت با آنها پرداخته و قدرت رقابت در جذب مخاطب داشته باشیم. ولی این امکان در ساحت رسانه‌ای ما فراهم نیست. شما 10 شب بهترین فیلم‌های سینمایی آمریکا را نمایش دهید و در همین مدت هم 2 ساعت برنامه به من بدهید ببینید که آیا می‌شود با آنها رقابت کرد یا خیر؟ به نظر من کار رسانه را باید به متخصصان رسانه‌ای سپرد تا نتیجه کار را دید.