دکتر مراد عنادی، مدیرعامل موسسه از تجربه حضور در جامجم و چشمانداز آینده میگوید
راه دشوار موفقیت
دکتر مراد عنادی را آنها که خیلی هم دست به روزنامه نیستند میشناسند، چهره او در طول همه این سالها در قاب تلویزیون همواره در ساحت یک پرسشگر در گفتوگوهای چالشی به چشم مخاطب آشنا بودهاست اما آنها که روزنامهنگارند یا حتی روزنامهخوان با نام او بیشتر آشنایند، از مدیریتش در رسانههای مکتوبی همچون تهرانتایمز و جامجم گرفته تا یادداشتها و مطالبی که از او در دیگر رسانههای مکتوب منتشر شدهاست. او حالا دومین بار است که در روزنامه جامجم حضور دارد، آن هم در دورهای که تنگناهای بیشتری متوجه روزنامههای چاپی است. نگاهش اما مستند بر دانش به آینده جامجم روشن است. همین است که گفتوگو با او را با همین نکته آغاز کردیم، اینکه به باور او که از جنس تحریریه است و حالا در مسند مدیرعاملی روزنامه جامجم فعالیت میکند چقدر باید امیدوار باشیم که روزنامهها به حیاتشان در فضای رسانهای ادامه خواهند داد. آغاز ورود به بیست و سومین سال فعالیت روزنامه جامجم بهانه این پرسشها و چالشها است.
به نظر میرسد در کشور ما رسانههای مکتوب با یک افت شدید تیراژ روبهرو شدهاند و این اتفاق دلایل مختلفی دارد. بسیاری سعی دارند علت اصلی را در فضای مجازی جستوجو کنند که البته به نظر من رشد شبکههای اجتماعی یکی از عوامل است نه همه عوامل. به هر حال این رشد یکی از عوامل موثر افت تیراژ به شمار میرود اما در عین حال رسانههای مکتوب هرچند افت تیراژ دارند ولی همچنان زنده هستند و شاید مهمترین عنصری که باعث ادامه حیات و زندگی آنها شده قدرت تیتر است و البته ادبیاتی که برای آن انتخاب میشود. بردی که قدرت تیتر دارد، فرقی ندارد چیست، میخواهد انتقادی باشد یا حماسی. یک مولفه قدرتمند دیگر هم گزارشهای تولیدی و سوژهیابی است. اینها باعث شدهاست رسانههای مکتوب همچنان ادامه حیات بدهند. در این میان، رسانههای مکتوب البته که با مشکلات متعددی هم مواجه بودند و هستند.
شما تجربه بسیاری در رسانهای به نام تلویزیون دارید و چهره و کارهای شما را در آن رسانه به خاطر سپردهایم. به نظر شما ما باید تفاوتی بین این دو رسانه یعنی تلویزیون و رسانههای مکتوب قائل باشیم؟ یا اینکه خیر، مثلا بگوییم روزنامهنگار در نهایت روزنامهنگار است و جایی که فعالیت میکند نباید برای او تفاوتی ایجاد کند؟
فضای کار و تکنیک کار در رسانههای تصویری، شنیداری و مکتوب قطعا متفاوت است و هر کدام تکنیکها و تخصصهای خودش را طلب میکند اما به لحاظ پیامرسانی همگی رسالت یکسانی دارند و به نظر من همه آنها حلقه واسط بین مردم و مسؤولان هستند. این رسانهها خواستهها و مطالبات مردم را به مسؤولان منتقل میکنند و از آن طرف همین رسانهها با مطالبهگری و بحث پاسخگویی سعی میکنند دستگاههای اجرایی را به سمت مطالبات مردم سوق بدهند و این فضا را ایجاد کنند که باید پاسخگویی به این مطالبات وجود داشتهباشد. پس رسانهها یک حلقه واسط به شمار میروند. آنها از لحاظ بُعد اطلاعرسانی و تحلیلی هم رسالتی بر عهده دارند. حالا نوع، ابزار و تکنیک میتواند متفاوت باشد. من هم تجربه تلویزیون داشتم و هم در حوزه مکتوب در رسانههایی نظیر تهرانتایمز و روزنامههای مختلف مطلب نوشتهام و البته عضو شورای سردبیری هم بودهام. باور دارم حساسیت و استرس در رسانههای مکتوب به نسبت تلویزیون بیشتر است. شما در تلویزیون ممکن است در برنامه، استرس را تجربه کنید؛ هر چه هست همان مقطع تمام میشود ولی در مطبوعات و رسانههای مکتوب این استرس بیشتر است. ذهن شما از قبل درگیر این است که تکلیف گزارش چه میشود و مراحل چاپ و دیگر فرآیندها چه خواهد شد. در واقع تا زمانی که روزنامه روی گیشه قرار میگیرد این استرس و درگیری ذهنی همراه شماست. این فرآیند و مسیر موجود در رسانه مکتوب خیلی طولانیتر است اما در یک برنامه زنده تلویزیونی شما یک ساعت روی آنتن هستید و هر چه که هست همانجا تماممیشود. ضمن اینکه برای رسانههای مکتوب پس لرزههایی هم وجود دارد چرا که روزنامه مثل یک سند میماند و مسؤولیتهایی ایجاد میکند. زمانی شما تیتر میزنید و به خاطر همان تیتر از شما شکایت میکنند و باید پاسخگو باشید. به نظر من برخلاف آن چه که تصور میشود کار مکتوب سهلتر است، باید بگویم اصلا چنین نیست و از زوایایی سختتر هم هست.
شما از معدود افرادی هستید که علاوه بر «روزنامهداری» «روزنامهنگاری» هم کردهاید. حالا هم مدیرعامل روزنامه جامجم هستید و البته که جنس تحریریه را میشناسید و با استرسهای موجود در آن آشنا هستید. همین آشناییها چقدر میتواند در روند موفقیت روزنامه روی کیوسک تاثیر گذار باشد؟ اصلا مخاطب چقدر متوجه این مسائل میشود؟
این مسائل خیلی مهم است. به نظر من مخاطب کاملا این مسائل را تشخیص میدهد. من زمانی گزارشگری هم کردهام و در خیابان مصاحبه گرفتهام و با مردم صحبت کردهام. بعد به تدریج به استودیو آمدم و با مسؤولان و مدیران گفتوگو کردم و با کارشناسان نیز مصاحبههایی داشتم. در روزنامه هم به همین ترتیب است. یادداشت نوشتهام و در شورای تیتر هم حضور داشتهام. جنس تحریریه را میشناسم و اصلا در این جایگاه همه چیز را از صفر شروع کردهام. مرحله به مرحله بالا آمدم و در تلویزیون نیز سردبیری کردهام. مدیر روزنامه و دبیری آن را نیز بر عهده داشتهام. فکر میکنم حرکت کردن به این نحو که پلهپله بالا بیایید باعث میشود هم فضای کار و جنس تحریریه را بشناسید و هم شبکه و رسانه را درک کنید. علاوه بر آن با مسائل و مشکلات صنف خبرنگاران بیشتر آشنا هستید و دقیقا مشکلات و پیچیدگیهای مربوط به آن را بهتر درک میکنید. وقتی محصولی به نام روزنامه، روی کیوسک قرار میگیرد مخاطب کاملا همه این مراحل را میفهمد. دقیقا مثل فردی که از صفر، آشپزی را یاد گرفتهاست. اهل فن این موضوع را میفهمند و مخاطب عام و خاص نیز درک خوبی از آن دارند.
حالا در بیست و سومین سالگرد انتشار روزنامه جامجم هستیم. اگر در ژاپن بودیم اتفاقی معمولی بود اما شخصا معتقد هستم 23 سال انتشار بیوقفه یک روزنامه آن هم برای هر روز در جامعه ایرانی کار بسیار سختی است. به خصوص با تمام مشکلات معیشتی و حذف روزنامهها از سبد خانوار تا سایر تنگناهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که روزنامهها دارند. میخواهم حس شما را در رابطه با بازگشت به روزنامه و هم خود روزنامه و چشمانداز آن بدانم.
روزنامه جامجم همانطور که از اسمش پیداست فرزند رسانه ملی است و بازوی مکتوب سازمان صداوسیما به شمار میرود. روزنامهای که شهرت کشوری دارد و حس خوبی به مردم و مخاطبان منتقل میکند. این روزنامه شروع خوبی در سال 79 داشت. همین جا از همه مدیران و دستاندرکاران روزنامه در اقصا نقاط کشور تشکر ویژه میکنم. آنها زحمات زیادی کشیدند. همینطور از خبرنگاران و سردبیران تحریریه که همه اینها دست به دست هم دادند تا روزنامه جامجم در جایی که هست قرار داشتهباشد. روزنامه شروع خوبی داشت و رویکردی هم که انتخاب کرد سیاسی و اقتصادی صرف نبود. جامجم، رویکردی فرهنگی و اجتماعی را در پیش گرفت. این موضوع به جامجم کمک کرد تا روزنامهای مردمی باشد. جامجم در تمامی استانها جایگاه ممتاز خود را در تمام این سالها حفظ کرده که این به خاطر همان فضای حاکم بر تهیه مطالب روزنامه بودهاست. در عین حال جامجم در بزنگاههای مهم سیاسی کشور حضوری فعال داشته و تیترها و گزارشهایی موثر منتشر کردهاست. این روزنامه اثرگذار بوده در حوزه فرهنگی و اجتماعی رسالت خود را به خوبی انجام دادهاست. اکنون نیز با تمام مشکلاتی که همه مطبوعات درگیر آن هستند، از گرانی کاغذ گرفته تا وضعیت شغلی خبرنگاران و مسائلی از این دست تا چالشهای ظهور رسانههای جدید مجازی، به نظرم روزنامه جامجم همچنان با تلاش، پشتکار و خلاقیت تیم تحریریه مسیر پرشتاب خود را پشت سر میگذارد. امیدوارم بتوانیم این چالش فضای مجازی را به فرصت تبدیل کنیم. در واقع در سرعت رشد رسانههای مجازی، ما هم باید بتوانیم از برد رسانهای روزنامه جامجم استفاده کنیم. در بحث تولید گزارش در روزنامه جامجم از سوی خبرنگاران میتوانیم این گزارشهای خوب را در شبکههای مجازی و شبکههای اجتماعی توزیع کنیم. در صورت انتقال مخاطبان فضای مجازی به روزنامه شاید مخاطبان ما میلیونی شوند. این در برنامه ما در بخش جامجمآنلاین و جامجمدیلی قرار دارد. همه اینها دست به دست هم میدهند تا شرایط بهتری ایجاد شود. ما از گزارشهای رسانه ملی هم استفاده میکنیم. مجموعه و برآیند اینها کمک میکند تا روزنامه جامجم نه تنها در جا نزند که گامهای بلندتری هم بردارد. امیدواریم این اتفاق بیفتد و حتما هم رخ خواهد داد.
میثم اسماعیلی - روزنامه نگار