تکرار پدیده گرد و غبار، 13 استان ایران را به تعطیلی کشاند
نفس شهر بالا نمیآید
مدارس 14 استان تعطیل شدهاند. شاخص آلودگی هوای سقز، سردشت و اهواز به نزدیک 500 رسیدهاست، با این آگاهی که اگر به استانداردهای جهانی پایبند باشیم، مفهوم این شاخص یعنی تخلیه سریع شهرها! ریزگردها حالا تهران را هم به تعطیلی کشانده، مدارس از روز قبل و ادارات هم بنا به اعلام عجیبی در نیمروز گذشته تعطیل شدهاند.
ریزگردها در تهران تنها به چشم نیست و مزه خاک را حالا میتوانیم زیر زبانمان هم بچشیم، یک گام رو به جلوی دیگر از سوی ریزگردها و استیصال در مدیریت این چالش، چرا که راهکار برای حل این موضوع همانی است که یک دهه پیش بود؛ تعطیلی مدارس و ادارات! ریزگردها دیگر محدود به استانهای جنوبی و غربی نیست، همین هجوم گرد و غبار ، دیروز باعث تعطیلی نزدیک به نیمی از استانهای ایران شدهاست، قصه حتی به ایران هم محدود نیست، تصاویر منتشر شده از شهر نجف اشرف هولناک است، آسمان سرخ از خاک، آنقدر که چشم، چشم را نمیبیند. شهرهای سوریه و دیگر شهرهای عراق هم کم از این وضعیت ندارند. این قصه را میتوانیم یکی از پیامدهای اجرای طرح گاپ ترکیه بدانیم، احداث صدها سد بر آبهای بالادست، پروژهای که به بحران خشکسالی در سوریه و عراق دامن زده و
به بایر شدن میلیونها هکتار از اراضی کشاورزی منتهی شدهاست اما کم اهمیت جلوه دادن مدیریت غلط منابع آبی و سیاستهای آبی در منطقه و نسبت دادن مشکلات زیستمحیطی از جمله پدیده ریزگرد صرفا به تغییرات اقلیمی و پروژه عظیم ترکیه، تقلیل این موضوع است. حالا با تجربه پشت سرگذاشتن بیش از یک دهه با پدیده ریزگردها باید بدانیم علل این پدیدهها چند وجهی است و باید پیچیدگی آن را درک کرد؛ چرا که با سادهسازی، مشکل حل نخواهد شد. تقلیل این پدیده به تغییرات اقلیمی نتیجهاش میشود همین وضعیت کنونی، چرا که اگر پیش از این دخالتهای انسانی در طبیعت را کاهش میدادیم، نگاهمان به خشکی تالابها فانتزی و لوکس نبود و البته که دیپلماسی آب را از یک دهه پیش با قدرت پیش میبردیم، حالا دچار توالی مکرر ریزگردها در نیمی از ایران نبودیم. همین چند روز پیش حاکمیت افغانستان اعلام کرده تا وقتی آب نیاز داشتهباشد، حقآبه هیرمند را نمیدهد. نتیجه همین گفته یعنی ادامه آشوب ریزگردها در سیستان و بلوچستان. از سوی دیگر ترکیه اساسا اعتقادی به بالادست و پاییندست ندارد و با نگاهی از بالا گفته هیچ پروتکلی در این رابطه امضا نکرده به این معنا که فشارهای قانونی پشت این کشور برای توقف پروژه گاپ وجود ندارد و معنای این قصه یعنی کسادی کشاورزی در بخش قابلتوجهی از شمال غرب ایران، یعنی به نفس نفس افتادن دریاچه ارومیه، یعنی ریزگردها این بار با طعم شوری همراه خواهندبود. تعطیلی، چاره ریزگردها نیست، باید با نگاهی به آینده، فکری برای گردوغبارها کرد؛ غبارهایی که حالا به نفسهایمان طعم خاک دادهاست.
به بایر شدن میلیونها هکتار از اراضی کشاورزی منتهی شدهاست اما کم اهمیت جلوه دادن مدیریت غلط منابع آبی و سیاستهای آبی در منطقه و نسبت دادن مشکلات زیستمحیطی از جمله پدیده ریزگرد صرفا به تغییرات اقلیمی و پروژه عظیم ترکیه، تقلیل این موضوع است. حالا با تجربه پشت سرگذاشتن بیش از یک دهه با پدیده ریزگردها باید بدانیم علل این پدیدهها چند وجهی است و باید پیچیدگی آن را درک کرد؛ چرا که با سادهسازی، مشکل حل نخواهد شد. تقلیل این پدیده به تغییرات اقلیمی نتیجهاش میشود همین وضعیت کنونی، چرا که اگر پیش از این دخالتهای انسانی در طبیعت را کاهش میدادیم، نگاهمان به خشکی تالابها فانتزی و لوکس نبود و البته که دیپلماسی آب را از یک دهه پیش با قدرت پیش میبردیم، حالا دچار توالی مکرر ریزگردها در نیمی از ایران نبودیم. همین چند روز پیش حاکمیت افغانستان اعلام کرده تا وقتی آب نیاز داشتهباشد، حقآبه هیرمند را نمیدهد. نتیجه همین گفته یعنی ادامه آشوب ریزگردها در سیستان و بلوچستان. از سوی دیگر ترکیه اساسا اعتقادی به بالادست و پاییندست ندارد و با نگاهی از بالا گفته هیچ پروتکلی در این رابطه امضا نکرده به این معنا که فشارهای قانونی پشت این کشور برای توقف پروژه گاپ وجود ندارد و معنای این قصه یعنی کسادی کشاورزی در بخش قابلتوجهی از شمال غرب ایران، یعنی به نفس نفس افتادن دریاچه ارومیه، یعنی ریزگردها این بار با طعم شوری همراه خواهندبود. تعطیلی، چاره ریزگردها نیست، باید با نگاهی به آینده، فکری برای گردوغبارها کرد؛ غبارهایی که حالا به نفسهایمان طعم خاک دادهاست.