مرتجعین در مقابل مدیران انقلابی

«ارتجاع» مورد اشاره رهبر انقلاب چه ویژگی‌هایی دارد؟

مرتجعین در مقابل مدیران انقلابی

یک سخنرانی 2000 کلمه‌ای در روز 14خرداد همچنان بازتاب دارد و جای تحلیل. بعد از ماجرای مشاوران خائن ایرانی که رهبری درباره آن چندخطی صحبت و افکار عمومی را درباره این موضوع حساس کردند، طرح بحث ارتجاع و خوانش جدید از آن هم گزاره دیگری است که این روزها فضای نخبگانی و رسانه‌ای را به گفت‌وگو و تامل درباره آن واداشته است. از آنجا که همیشه مشی رهبری نوسازی گفتمان انقلاب بوده و گفتمانی‌ترین سخنرانی‌های ایشان هم در سالگرد امام ایراد شده، برای واکاوی مفهوم ارتجاع در این گزارش به بررسی اهمیت، مطرح شدن این مساله در دوره فعلی و نسبت مفهوم ارتجاع با انقلابیگری و غربزدگی می‌پردازیم.

ما با یک جریان واپس‌گرایی مواجه هستیم که اگر ادکلن‌هایش از برند شانل، دیور و لانکوم باشد و از مارک‌های لوکس گوچی و ورساچه هم استفاده کند،‌ فرقی در اصل موضوع نمی‌کند، چون ما با یک تفکر محافظه‌کاری غلیظ به سبک مدرن مواجه هستیم که با تغییر وضع موجود مخالف است و در پارادایم سرمایه‌داری قرار می‌گیرد. 
رهبری در یک پاراگراف 100 کلمه‌ای یک به‌روزرسانی جدید از یک مفهوم قدیمی ارائه دادند که شاید کمتر به آن توجه کرده باشیم. آنجا که گفتند: «نگذارید رده‌های ارتجاع در کشور نفوذ کنند و جاگیر بشوند. مرتجع یعنی چه؟ ما وقتی می‌گوییم مرتجع، ذهن بعضی‌ها می‌رود به کسی که یک عرقچینی بر سرش است؛ نه، مرتجع آن کسی است که در سیاست و سبک زندگی، تابع سیاست و سبک زندگی غربی است؛ این مرتجع است. 
البته این تعریف نو،‌ یک بخش دیگری هم داشت؛ در دوران حاکمیت فاسد و وابسته پهلوی، سبک زندگی غربی در کشور بود، انقلاب آمد آن را پس زد؛ هر کس به آن برگردد مرتجع است. ممکن است این شخصی که مرتجع است تی‌شرت و شلوار لی و پاپیون و ادکلن فرانسوی هم بزند، اما مرتجع است. هر کسی که به سمت زندگی و فرهنگ و سبک زندگی غربی برود، او مرتجع است. نگذارید کشورتان به سمت ارتجاع برود؛ نگذارید ارتجاع در بدنه کشور جاگیر بشود و نفوذ کند.»
این سوال پیش می‌آید که این هشدار صریح چرا حالا مطرح شده و مصادیق آن،‌ چه تفکر و جریانی هستند؟ 
ارتجاع یعنی بازگشت خسارت بار به عقب و هر اندیشه‌ای که نتیجه آن عقبگرد باشد، نه پیشرفت یک تفکر ارتجاعی است که به انسداد رسیده و نمی‌خواهد خود را با اقتضائات جدید هماهنگ کند. البته قرآن هم هر اندیشه غیروحیانی را ارتجاعی می‌داند که حالا در زمانه ما طیف وسیعی از مکاتب و اندیشه‌های مدرن و پست‌مدرن را در بر می‌گیرد، از اومانسیم به عنوان قلب و شالوده فرهنگ و فلسفه غرب گرفته تا لیبرالیسم، ماکیاولیسم، نیهیلیسم و مارکسیسم؛‌ اما در این گزارش قرار نیست در بحث‌های تئوری و نظری بمانیم. 
 ارتجاع نوین
رهبر انقلاب در این منظومه فکری جدید، یک گام برای نوسازی گفتمان انقلاب برداشتند و تفاوت بین فرد انقلابی و غیرانقلابی را به‌خوبی تبیین کردند. یکی از نمادهای این تفاوت این است که فرد انقلابی واپس‌گرا نیست و پویاست و در وضع موجود نمی‌ماند. در حالی که غربگرایی و اساسا لیبرالیسم، جریانی به نام محافظه‌کاری را در خود رشد داده‌اند که با آینده نسبتی ندارد و آینده را در گرو وضع موجود خود می‌داند. شاید این موضوع با یک مثال بهتر فهم شود؛ مثلا نظام سرمایه‌داری یک نظام واپس‌گراست، چون با تغییر و تحول مخالف است، مگر این‌که این تغییر در گرو موقعیت خود او باشد و الزاما سبب افزایش ثروتش شود،‌ حالا می‌خواهد این تغییر با جنگ و استثمار ملت‌ها اتفاق بیفتد یا با غارت آنها به سبک قرن نوزدهم. 
طبیعی است چنین تفکری نه با گفتمان قرآن و نه با گفتمان انقلاب همخوانی ندارد؛ پس مساله چیست؟ مساله اصلی این است که ما ارتجاع را نه صرفا روی سبک زندگی غربی که نماد این موضوع است، بلکه باید در موضوع محافظه‌کاری ببینیم و این همان تحجرگرایی نوین است؛ یعنی فرد و مسؤولی که اگرچه ظاهری مدرن دارد و سبک زندگی او هم غربی است، اما جهان‌بینی و نوع تفکرش، محافظه‌کارانه تلقی می‌شود و تابع سیاست فرهنگی غرب است. 
 ارتجاع خوب یا بد؟
با این توضیح، ممکن است این سوال شکل بگیرد چرا حالا که دولت انقلابی و مردمی روی کار است،‌ چنین موضوعی ضریب داده شده است؟ شاید ما بتوانیم این موضوع را به معنای نقد گذشته و نقد دوره جدید توأمان در نظر بگیریم. چه کسی است که نداند سیدابراهیم رئیسی در چه شرایطی دولت را تحویل گرفت و او حالا درگیر وضع موجود و میراث دار اوضاعی است که از روحانی به او رسیده است. 
در این شرایط، بانیان وضع موجود هم از دیگر رگه‌های این ارتجاع هستند که هنوز تسویه نشده‌اند، حتی برخی افرادی که در دولت رئیسی حضور دارند با دولت مردمی هم‌گفتمان و هم‌سو نیستند،‌ بنابراین می‌توان این‌طور تحلیل کرد که رهبر انقلاب یک نقد دو لبه را ناظر به گذشته و امروز فضای سیاسی مطرح کردند. 
مدیری که امروز چه در مجلس و چه در دولت حضور دارد اما به دنبال ثروت‌اندوزی و سبک زندگی غربی است، در جریان تحجر دسته‌بندی می‌شود اما حالا چنین تفکری قرار است در جمهوری‌اسلامی مسوولیت بگیرد. طبیعی است این تفکر نسبتی با انقلابی‌گری ندارد و مشروعیتی هم پیدا نمی‌کند،‌ چون محافظه‌کاری در هیچ کجای گفتمان انقلاب قرار نمی‌گیرد. 
به نظر می‌رسد از آنجا که هنوز بدنه مدیران اجرایی دولت از مسوولان گذشته هستند و تغییراتی که باید در عبور از بانیان وضع موجود اتفاق بیفتد، رخ نداده رهبر انقلاب این هشدار را مطرح کردند که هم به نوعی نقد تفکر گذشته است و هم انتقاد از این شرایط. 
 ارتجاع پشت ویترین 
تفکر غربگرا هرچقدر هم شعار همراهی با دولت مردمی بدهد،‌ مهم نیست آنچه معیار قضاوت ماست سبک زندگی یک مسوول در جمهوری اسلامی است که سه شاخص اصلی آن امر مردمی، امر انقلابی و امر جهادی است. 
متروپل شاید ملموس‌ترین مصداق این تفکر در جامعه امروز باشد. سازه‌ای که آوار آن نشان می‌دهد جریان ارتجاع چطور می‌تواند با بی‌تفاوتی نسبت به مردم، همه چیز را به یک نقطه سیاه تبدیل کند،‌ از نظارت نکردن تا سهیم شدن خود در آن به عنوان پروژه پول‌ساز و دادن پایان کار بی‌حساب و کتاب. 
این همان محافظه‌کار است که در سطرهای بالاتر آن را واکاوی کردیم، یعنی همه چیز به نفع شرایط من با نادیده گرفتن نفع مردمی. پس بیراه نیست اگر متروپل و خرابی آن را نماد مدیریت مرتجع بدانیم که در برابر مدیریت انقلابی قرار گرفته است. 
البته ما قرار نیست همه چیز را در دوره روحانی خلاصه کنیم. حسن روحانی هم بخشی از ثمره عملکرد گذشته را در خود داشت، بنابراین باید این موضوع را به صورت لانگ شات، وسیع و غیرحزبی تحلیل کنیم تا دچار خطای محاسباتی نشویم و در این اتمسفر بهتر است مدیران انقلابی را با شاخص‌ها، نمادها و سبک زندگی آنها ترسیم کنیم تا راحت‌تر بتوانیم مرز بین ارتجاع غربگرایی با انقلابی‌گری را تشخیص دهیم. 
طبیعی است دولت رئیسی به عنوان یک دولت مردمی و انقلابی باید با مرتجعان غربزده فاصله‌گذاری کند و شاید اهمیت پاکسازی دولت از جریان ارتجاع روی دیگر هشدار رهبر انقلاب باشد.

مریم عاقلی - گروه سیاسی