هیچ حسرتی در دل ندارم

چند جمله قصار از سیدجلال

هیچ حسرتی در دل ندارم

سید‌جلال حسینی؛ فرمول «انسان» ضربدر «تلاش» به اضافه «زندگی سالم». شاید این بهترین توصیف از او باشد. آن‌گونه که خودش چند سال قبل گفت، با فوتبال قد کشیده و با فوتبال پیر شده. حالا حتی برای طرفداران استقلال هم خداحافظی حسینی سخت است اما حتی برای آدمی مثل سیدجلال با این میزان پشتکار و تلاش هم راه فراری از فوتبال فانی نیست؛ درست مثل عمر که جاودانگی در آن وجود ندارد. به بهانه خداحافظی «چهار» محبوب از فوتبال، مرور می‌کنیم چند جمله تاریخی‌اش را.

من عدد 6 نشان بدهم؟ این چیزها برای طرفداران است نه من سیدجلال حسینی.

خیلی از مدیران و مسؤولان خیلی راحت کت و شلوار می‌پوشند و کری می‌خوانند! اصلا برایشان مهم هم نیست که بین مردم اختلاف می‌افتد و دعوا و درگیری می‌شود. از این کارها نکنید.

اصلا دنبال آمار و رکورد نیستم. فقط یک وظیفه در فوتبال دارم؛ خوب تمرین کنم.

صبح به من زنگ زدند و گفتند بیا کمپ تیم ملی. آنجا مارکار آقاجانیان، دستیار کی‌روش گفت نظر سرمربی است خداحافظی کنی. گفتم فقط خودم درباره خودم تصمیم می‌گیرم و کسی نمی‌تواند برایم تعیین‌تکلیف کند. 

کی‌روش را حلال نمی‌کنم؟ دنبال این حرف‌ها نیستم. کارلوس یک مربی زحمتکش، پرتلاش و خیلی خوب بود. خیلی هم برای فوتبال ما زحمت کشید.

به من هم گفتند چون به الجزیره در لیگ قهرمانان گل زدم، کی‌روش دیگر به تیم ملی دعوتم نکرد. 

علی بیرانوند ‌خیلی سختی کشیده. گرفتن پنالتی رونالدو، پاداش او در زندگی‌اش بود. 

شما اصلا نمی‌توانید الان در فوتبال ما بگویید ادامه می‌دهید یا نمی‌دهید. هر لحظه امکان دارد اتفاقی پیش بیاید و شما کنار گذاشته شوید. باید تا وقتی که هستید، تلاش کنید. این درس فوتبال به من بود. 

یک واقعیت را باید پذیرفت. بعضی وقت‌ها ما فوتبالیست‌ها درباره زمان خداحافظی‌مان تصمیم‌گیرنده نیستیم. 

علی پروین من را می‌خواست و اشتباهی سید‌محمد حسینی را بردند سر تمرین پرسپولیس. او گفت من این حسینی را نخواستم، اون یکی را می‌خواستم. منظورش من بودم! همان موقع اما با سایپا بسته بودم. 

برای فوتبال هیچ‌وقت گریه نکردم. هر‌جا توانستم تلاش کردم و هر‌جا هم نشد گریه نکردم، چون تلاشم را کرده بودم.

من هیچ حسرتی به دل ندارم، چون به همه چیزهایی که در زندگی می‌خواستم رسیدم. این هم به‌دلیل تلاش‌هایی بود که کردم. 

در فوتبال یک‌چیز را خیلی خوب لمس کردم. فاصله لباس‌ها و ساک ورزشی‌ام خیلی به من نزدیک‌تر از همسرم بود!

بهترین خاطره زندگی من پدر شدن است، چون زمانی‌که نورا به دنیا آمد، من حس خیلی عجیب و خوبی داشتم و یکی از بهترین روزهای زندگی‌ام بود. 

هیچ‌وقت در هیچ مسابقه‌ای در زندگی‌ام کم‌کاری نکردم.

چیزی که در ذهن دارم این است که تمام تلاش خود را بکنم تا در زندگی و ورزش به جایگاه آبرومندانه‌ای دست پیدا کنم. تلاش در کنار درستی و صداقت، می‌تواند تضمین خوبی برای یک آینده درخشان باشد و من هم به داشتن چنین آینده‌ای در زندگی امیدوارم.
​​​​​​​
فوتبال یک‌جورهایی همیشه با من است و با همین فوتبال پیر می‌شوم!