می‌توانست شاخص باشد اگر...

می‌توانست شاخص باشد اگر...

«پروین» با آن‌که می‌توانست همچون دیگر آثار حسین کیانی، یک اثر شاخص باشد اما از نداشتن گروه قبلی رنج می‌برد و به اقتضای شکل‌گرفتن یک گروه تازه، انگار شیرازه اجرا از هم پاشیده باشد و حالا به دشواری تمام کارگردان بخواهد اجرایش را سرهم کند با آن‌که همه بازیگران کمابیش شناسنامه تئاتری دارند و از وقار ویژه حضور در صحنه برخوردارند اما انگار همین یکتا شدن این افراد نسبتا غریبه و دور از هم هنوز ممکن نشده است. چه‌بسا کیانی بتواند در کارهای بعدی‌اش با همین بازیگران یک کار شاخص را ببندد؛ مشروط بر این‌که آدم‌ها بتوانند با همگرایی و هماهنگی در کنار هم نسبت به متن و زیرلایه‌هایش حساسیت مشترکی داشته باشند.

در نمایش پروین، امین زندگانی که سال‌ها در تئاتر تجربه داشته، با آن‌که در این سال‌ها کمی از این حال‌وهوا ‌فاصله گرفته اما همچنان با توش و توان بسیار از پس ارائه نقش سرهنگ برمی‌آید و بر ستمگری او بر زنان و حتی بر دیگر اشخاص جامعه تاکید می‌شود و این حس و حالت ناشی از بازی اوست که ما را در برابر این ستمگری و بیداد بیدار‌می‌کند.
مجید رحمتی، دیگر بنابر تجارب بسیار زیاد و متنوع فراتر از یک بازیگر به‌عنوان یک مولف، حضور خلاقه‌تری را در صحنه ابراز می‌کند برای این‌که برخوردار از تکنیک‌های بسیاری است و چه در فضای نمایش‌های ایرانی و چه در فضاهای واقع‌گرایانه و حتی بسیار مدرن کم نمی‌آورد و افزوده‌هایی با خود را نیز به صحنه می‌آورد، این یعنی کامیابی یک بازیگر. مریم ندایی با آن‌که دور از پایتخت بوده، نوع ارائه نقش زن خدمتکار دال بر سال‌ها تجربه درست و درمان در شهر اردبیل است و همین نگاه حرفه‌ای است که او را در صحنه بی‌تاب می‌کند، بلکه بر هوشیاری‌اش در ارائه زیر و بم نقشش بیفزاید. جواد مولانیا در نقش آرشاک ارمنی نیز کم نمی‌گذارد و اگر اغراق‌شده بازی می‌کند، شاید دلیلش تئاتری‌بودن نقش باشد که در آن دهه‌های دور  همه بازیگران بنابر شیوه تئاتریکال و اغراق‌های شدید در صحنه حضور می‌یافتند.
جواد یحیوی یک برادر بزرگ‌تر را به‌درستی بازی می‌کند، هرچند روایت از تصویری که از این مرد است با آنچه کیانی نوشته و اجرا کرده بسیار متفاوت است اما در این متن، پروین از نگاه کیانی قابل رصدشدن است و نه واقعیت محض که نویسنده و کارگردان از آن پرهیز کرده.
هوشنگ قوانلو در نقش معین‌الحکما به‌درستی اما خیلی کوتاه در صحنه حضور می‌یابد و نسبت او با پول و درمان اشتباه و توجیه مرگ پروین بر اثر این تشخیص و نسخه اشتباه داروها، قابل تصورتر خواهد شد اما همه چیز به آنی ممکن شده است.
مهران رنجبر در نقش نصرا... یا برادر کوچک‌تر که یک مبارز و سیاست‌پیشه بی‌عمل است، به گونه‌ای دارد یک تاریخ را بنابر همین بی‌عملی‌ها زیر سوال می‌برد. مردان چپی که نتوانسته‌اند در کارزار سیاست هیچ‌گاه موفق باشند.
اکرم محمدی، دیگر خیلی از تئاتر دور افتاده و شاید سخت باشد آمدنش بر تئاتر اما پروین همچنان می‌تواند ما را امیدوار نگه‌دارد که اگر این حس‌وحال حضور تداوم داشته باشد. این ایستایی و کم‌اشتباهی شامل حال او نیز برای ارائه نقش مادر خواهد شد و... .
به‌هرحال اینان هنوز در کنار هم نتوانسته‌اند اصطلاحا بسیار کوک باشند و در هماهنگی با هم حس‌وحالی فراتر از انتظار را برای نمایاندن اجرای پروین تدارک ببینند با آن‌که اجرای‌شان همچنان دیدنی و قابل تامل و باور است‌.

رضا آشفته - منتقد تئاتر