هیسپانتیوی؛ بستر همآوایی ایرانیها و لاتینیها
نحوه برخورد با توانایی هستهای کشورها یکی از مثالها برای نشان دادن برخوردهای دوگانه است؛ رسانههای جریان اصلی در غرب از یکسو تاکید دارند اگر تهران به صنعت اتمی دست یابد، اقدامی ناشایست مرتکب شده است و معتقدند ایران باید از منافع و مزایای اقتصادی صنعت هستهای ازجمله چرخه غنیسازی و تولید سوخت اتمی محروم باشد و از سوی دیگر در رویکردی کاملا وارونه و متضاد، وجود توانایی هستهای با هدف ساخت و انباشت سلاحهای کشتارجمعی و حتی استفاده از آن را توسط ایالاتمتحده اقدامی درست معرفی میکنند و حتی بمباران اتمی ژاپن توسط آمریکا در سال1945 را که به مرگ صد هزار نفر انجامید، تحسین میکنند.
در چنین فضایی قطعا باید برمبنای سازوکار رسانهای، اقدامی کرد که ملتهای دیگر به دیدی درست از رویدادهای جهان ازجمله وضعیت ایران دست یابند؛ اقدامی که کمترین مزیت آن داشتن همراهی افکارعمومی است ازجمله در منطقه امریکای لاتین که دوردستترین منطقه به غرب آسیاست. ایران بههمین منظور از یکدهه قبل شبکه هیسپانتیوی را تاسیس کرده است.
در عرصه بینالملل که اجماع جهانی و نوع برخورد ملتها و اغلب دولتها در تعاملات بینالمللی ساخته شده با پیشزمینههای ذهنی است که رسانههای غربی میسازند اهمیت شبکههایی مانند هیسپانتیوی مشخص میشود. درست است که در مقایسه با تلویزیونهای غربی شبکه هیسپانتیوی بسیار کوچکتر است اما این رسانه به نیکی توانسته در یک دهه گذشته، حقیقت رویدادهای ایران را به مردم آمریکایلاتین برساند و این مسأله از علاقهمندی رهبران ضدامپریالیسم در آن منطقه به مقاومت ایران کاملا آشکار است.
بنابراین میتوان با جدیت گفت که در نتیجه این فعالیت، مسیری برای دریافت حقیقت از منطقه غرب آسیا در آن ناحیه دور بهوجود آمده است. صدالبته در مدتی که این رسانه اسپانیاییزبان فعالیت دارد، توانسته ملتهای منطقه آمریکای لاتین را آگاه کند و آنها دید دقیق و درستی درباره ایران و مقاومت ملت ما در برابر استکبار آمریکا و انگلیس دارند. بزرگداشتهایی که برای سردار شهید حاجقاسم سلیمانی در آمریکای لاتین دیده شد مصداق این مدعاست.در یک گام فراتر رسانههای ضدامپریالیست آمریکای لاتین در همافزایی با هیسپانتیوی توانستند به فعالیت این رسانه ایرانی ضریب دهند و کوچک بودن ابعاد آن شبکه را در مقایسه با غولهای رسانهای غربی تا حدی جبران کنند. با کمک متقابل هیسپانتیوی و این رسانهها تا حدی تبلیغات مسموم و یکطرفه غربی خنثی شده است و ملتها میتوانند وارونهنمایی شبکههای غربی در موضوعاتی مانند تروریسم، مبارزه ضداشغالگری و صنعت هستهای را تشخیص دهند. نتیجه این همکاری بین ملتهای مقاوم در دو سوی کره زمین این است که کمتر کسی در آمریکایلاتین با مفهوم نژادپرستانه رژیم صهیونیستی آشنا نباشد و حق ایران برای دستیابی به صنعت صلحآمیز هستهای را انکار کند.در عین حال رسانههای برونمرزی ایران باید بیش از پیش تلاش کنند تا مردم آمریکایلاتین و سایر ملتهای جهان با وضعیت یمن، کشمیر و بحرین بهتر آشنا شوند و آن همآوایی که لاتینیها با ملتهای ایران و فلسطین دارند با سایر مردم مظلوم غرب آسیا هم داشته باشند.
در عرصه بینالملل که اجماع جهانی و نوع برخورد ملتها و اغلب دولتها در تعاملات بینالمللی ساخته شده با پیشزمینههای ذهنی است که رسانههای غربی میسازند اهمیت شبکههایی مانند هیسپانتیوی مشخص میشود. درست است که در مقایسه با تلویزیونهای غربی شبکه هیسپانتیوی بسیار کوچکتر است اما این رسانه به نیکی توانسته در یک دهه گذشته، حقیقت رویدادهای ایران را به مردم آمریکایلاتین برساند و این مسأله از علاقهمندی رهبران ضدامپریالیسم در آن منطقه به مقاومت ایران کاملا آشکار است.
بنابراین میتوان با جدیت گفت که در نتیجه این فعالیت، مسیری برای دریافت حقیقت از منطقه غرب آسیا در آن ناحیه دور بهوجود آمده است. صدالبته در مدتی که این رسانه اسپانیاییزبان فعالیت دارد، توانسته ملتهای منطقه آمریکای لاتین را آگاه کند و آنها دید دقیق و درستی درباره ایران و مقاومت ملت ما در برابر استکبار آمریکا و انگلیس دارند. بزرگداشتهایی که برای سردار شهید حاجقاسم سلیمانی در آمریکای لاتین دیده شد مصداق این مدعاست.در یک گام فراتر رسانههای ضدامپریالیست آمریکای لاتین در همافزایی با هیسپانتیوی توانستند به فعالیت این رسانه ایرانی ضریب دهند و کوچک بودن ابعاد آن شبکه را در مقایسه با غولهای رسانهای غربی تا حدی جبران کنند. با کمک متقابل هیسپانتیوی و این رسانهها تا حدی تبلیغات مسموم و یکطرفه غربی خنثی شده است و ملتها میتوانند وارونهنمایی شبکههای غربی در موضوعاتی مانند تروریسم، مبارزه ضداشغالگری و صنعت هستهای را تشخیص دهند. نتیجه این همکاری بین ملتهای مقاوم در دو سوی کره زمین این است که کمتر کسی در آمریکایلاتین با مفهوم نژادپرستانه رژیم صهیونیستی آشنا نباشد و حق ایران برای دستیابی به صنعت صلحآمیز هستهای را انکار کند.در عین حال رسانههای برونمرزی ایران باید بیش از پیش تلاش کنند تا مردم آمریکایلاتین و سایر ملتهای جهان با وضعیت یمن، کشمیر و بحرین بهتر آشنا شوند و آن همآوایی که لاتینیها با ملتهای ایران و فلسطین دارند با سایر مردم مظلوم غرب آسیا هم داشته باشند.