عقاید یک دلقک

عقاید یک دلقک

بارها اسکار و تمام آن تشکیلات عریض و طویل را سر کار گذاشته و زندگی مصرانه، پر از بالا و پایین و عمیقا انسانی‌اش را به رخ گردانندگان رویای آمریکایی کشیده است. همین اواخر بود که اسکار بهترین فیلمنامه را به او دادند و حقیقت ماجرا را این‌طور شرح داد که دوشنبه‌ها در کافه‌ای در بروکلین سال‌هاست همراه با دوستانش ترومپت می‌زنند و مراسم اسکار هم دوشنبه است و بین مراسم اسکار و قرار ترومپت‌‎نوازی، قطعا ترومپت‌نوازی ارجحیت دارد! جناب «آلن استوارت کونینگزبرگ» یا همان «وودی آلن» خودمان، در قریب به هفت دهه فعالیت مستمر در ادبیات، تئاتر و سینما، با وجود یک زندگی معمولی نه‌چندان پرماجرا، آن‌قدر پرکار بوده و بی‌وقفه داستان، نمایشنامه و فیلمنامه نوشته و آن‌قدر فیلم ساخته و تئاتر و استندآپ اجرا کرده و ... که بدون هیچ‌ماجراجویی‌، زندگی‌اش مثل یک بازی است که نه بردش مشخص است و نه باختش و به همین دلیل مرور آنچه بر او گذشته و توضیح و توصیفش حتما باید شگفت باشد. اما او دیروز اعلام کرد فیلم تازه‌اش آخرین اثر سینمایی او خواهد بود.

چگونه شروع شد؟!
وودی آلن دوران کودکی سختی را سپری کرد و با مادر سختگیر و دمدمی‌مزاجش رابطه پیچیده‌ای داشت. مادرش کتابدار و پدرش پیشخدمت بود. وودی آلن به مدرسه دولتی رفت و از دبیرستان میدوود در کالج بروکلین فارغ‌التحصیل شد. او در زمان دانش‌آموزی بیسبال را بیشتر از مدرسه دوست داشت و البته استعداد استثنایی در تردستی و شعبده‌بازی داشت. در ۱۵ سالگی جوک‌نوشتن را برای ستون روزنامه آغاز کرد تا پولی به دست آورد. در نتیجه از او برای پیوستن به برنامه توسعه نویسنده NBC دعوت شد و از همه مهم‌تر این‌که توانست ۲۵ دلار در هفته دستمزد دریافت کند. این برایش یک موفقیت بزرگ محسوب می‌شد. وودی آلن به ۱۵ ساعت کار در روز و نوشتن معروف بوده. در یکی از گزارش‌ها درباره زندگی‌اش، تخمین زده شد که تنها در سال ۱۹۶۲ بیش از ۲۰ هزار جوک برای کتاب‌های مصور نوشته است.

روایت یک نابغه
به مدت ۹سال از ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۹ تعداد زیادی استندآپ کمدی اجرا کرد و سطح کارش را ارتقا داد. اما در اولین تلاشش برای حضور در صنعت سینما، موفقیت‌آمیز از آب درنیامد؛ در سال ۱۹۶۵ -یعنی درست در ۳۰سالگی‌اش- به عنوان فیلمنامه‌نویس به یک پروژه سینمایی پیوست که ناامیدکننده بود. برای آقای نابغه، ناامیدی معنی نداشت؛ در سال ۱۹۷۷ با فیلم کمدی رمانتیک آنی‌هال با بازی دایان کیتون به موفقیت رسید. همین فیلم و موفقیتی که برای وودی آلن داشت، باعث شد تا حضورش در هالیوود تثبیت شود. وودی آلن ۲۴نامزدی اسکار و چهارمجسمه اسکار در کارنامه دارد. او همچنین برنده ۹جایزه بفتا و دو جایزه گلدن‌گلوب شده است. به طور کلی وودی -تا امروز!- بیش از ۱۳۶جایزه، بیشتر از مجموع جوایز چارلی چاپلین، باستر کیتون و هارولد لوید دریافت کرده است. او همچنین جایزه یک عمر دستاورد انجمن کارگردانان آمریکا را هم دریافت کرده است.

کمدین موزیسین
وودی یکی از طرفداران سرسخت کلارینت جاز «وودی هرمان» بود. هرچند که اسم اصلی‌اش استوارت کانینگزبرگ بود، او نام هنری خود را از نام هنرمند محبوب خود انتخاب کرد و در ۱۷سالگی نامش را به هیوود آلن یا وودی آلن تغییر داد. حالا خودش یک نوازنده جاز است و اغلب دوشنبه‌ها با گروهش در هتل کارلایل در منهتن می‌نوازد. کنسرت‌های مختلف در سراسر جهان و انتشار چندین آلبوم موسیقی از جمله آثار او در زمینه موسیقی است.

تخم‌مرغ‌های یک مرغ خیالی
اما شاید بیش از هر اثری جملات ماندگار وودی آلن برای دوستداران ادبیات و سینما باشد. از او بی‌شمار جمله قصار موجود است که خیلی زود در ادبیات سینمایی جهان تبدیل به ضرب‌المثل‌هایی پرکاربرد شده است. نقل‌قول‌های او در فیلم‌ها، نمایشنامه‌ها و مصاحبه‌هایش همچنان میان دوستداران هنر دست‌به‌دست می‌شود. شاید معروف‌ترینش که با وجود تکرار همچنان شنیدنی است اظهارنظری از او در فیلم آنی‌هال باشد. او در بخشی از فیلم تعریف می‌کند: «...یک نفر می‌رود پیش روانپزشک و می‌گوید که برادرش دیوانه شده، چون او فکر می‌کند که یک مرغ است. دکتر می‌پرسد که خب، چرا برادرت را اینجا نمی‌آوری؟ و مرد پاسخ می‌دهد: همین کار را می‌خواستم بکنم اما فکر کردم که به تخم‌مرغ‌هایش احتیاج دارم...!»