صبر زینب،آیت صبر خدای زینب است

صبر زینب،آیت صبر خدای زینب است

از استاد فقید سیدرضا موید که از آغاز جوانی دل در گرو مطالعه و محبت اهل‌بیت(ع) داشت، تاکنون سه دفتر به نام «گل‌های اشک»، «جلوه‌های رسالت» و «نغمه‌های ولایت» منتشر شده است.

این شاعر هنرمند که هنرش را وقف اهل‌بیت(ع) کرد، بیشترین سروده‌هایش را در قالب‌های غزل و رباعی سرود و مردم مشهد حضور حماسی او در مراسم تشییع شهدای دفاع‌مقدس را که روزهای دوشنبه و پنجشنبه در خیابان‌های منتهی به حرم رضوی برگزار می‌شد، در خاطر دارند. 
رهبر معظم انقلاب با اشاره به همین خصوصیت استاد موید در دیدار خود با جمعی از شعرای آیینی کشور فرمودند: «به برخی از موضوعات در شعرهای آیینی کم پرداخته می‌شود؛ ازجمله، موضوعات مربوط به مسائل انقلاب، مسائل جنگ و دفاع‌مقدس. البته در یک دوره‌ای خیلی خوب بود. همین آقای مؤید در زمان جنگ وقتی جنازه‌های شهدا را به مشهد می‌آوردند، شاید هر روزی یا هر چند روزی یک غزل می‌گفت و مداح‌ها اینها را می‌خواندند ... الان جای این اشعار خالی است.»
یکی از اشعار معروف سیدرضا موید که بسیار هم سر زبان‌ها افتاده است، این بیت اوست: «دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت/ جایی ننوشته است گنهکار نیاید». خود شاعر درباره سرودن این شعر گفته بود: «در حرم امام‌رضا(ع) حال‌وهوای خوبی داشتم که این شعر را سرودم و بعدا به آن اضافه کردم تا تبدیل به یک غزل شد.»
او در توضیح می‌گوید: «شیخ‌بهایی زمانی که داشت سردر حرم امام‌رضا(ع) را می‌ساخت، به‌عنوان معمار و مهندس آن زمان برای ساخت حرم، مسافرتی برایش رخ‌داد. به فردی که سردر حرم را می‌ساخت، گفت: دست‌نگهدار تا من برگردم و بعد سردر را تکمیل کنیم. وقتی برگشت دید سردر حرم را ساختند و تمام شده است. او گفت: مگر نگفتم سردر حرم را نسازید. آن بنا پاسخ داد: شما گفتید اما سه شب پشت سرهم امام‌رضا(ع) را خواب دیدم و فرمودند «سردر حرم را بساز» و به دستور ایشان ساختم. بعد معلوم شد شیخ‌بهایی بنا داشته طلسمی در سردر بگذارد تا گنهکار و حرامزاده نتواند وارد حرم شود. امام‌رضا(ع) نخواست آبروی کسی برود.»
شعر «حافظ خون» یکی از سروده‌های این شاعر آیینی است:
ماجرای کربلا شرح بلای زینب است
عصر عاشورا شروع کربلای زینب است
شرح‌ صدرش در نمی‌آید به فهم اهل دل‌
 صبر زینب آیت صبر خدای زینب است
رو «أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ» بخوان کاین آیه را
 عشق گفتا بعد پیغمبر ثنای زینب است
باغبان گلشن سرخ ولایت اشک اوست‌
 حافظ خون شهیدان گریه‌های زینب است
پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد
 بر سر پا باز با صبر و رضای زینب است
کوفه و روز اسیری دیدن زینب دریغ‌
 چون در و دیوار کوفه آشنای زینب است
نی همین در شام و کوفه بلکه اندر کوی عشق
 هرکجا پا می‌گذاری جای پای زینب است
خطبه‌ او افتخار ملت اسلام شد
 بانگ «الإسلامُ یعلُوا» در ندای زینب است
پرچمش سرهای هفتاد و دو تن بر نیزه‌هاست
 ای دریغا در کف دشمن لوای زینب است
چون توانایی به ترک جان نبودش سر شکست‌
 قتلگاه کوچک محمل منای زینب است