دم خروسی که بیرون زد
داستان جشنوارههای به ظاهر هنری خارجی، عیانتر از آن است که دوباره به آن اشاره شود. این جشنوارهها با صرف هزینههای گزاف به دنبال پیادهسازی سیاستهای خود هستند و این موضوع را با انتخاب آثار اعمال میکنند.
این سیاست آنقدر بدیهی است که احتمالا حالا به چشم بسیاری نمیآید! این موضوع مصداقهای بسیاری در طول چهار دهه گذشته در ایران داشته و مثالهای فراوانی هم برای این نفوذ فرهنگی در کشورهای دیگر وجود دارد اما مصداق تازه آن جایزه جشنواره موسیقی گرمی است که چند روز پیش مراسم آن با حضور بانوی اول آمریکا برگزار شد. اهدای جایزه گرمی به ترانهای از شروین حاجیپور در ایران باردیگر نشان داد که چطور نهادهای فرهنگی در آمریکا برای نفوذ فرهنگی و جهتدهی به رفتار هنرمندان ایرانی تلاش میکند. از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تاکنون، سیاستمداران آمریکایی میکوشند بهجای تکیه بر قدرت سخت نظامی، از ابزارهای نرم نفوذ فرهنگی نیز جهت تغییر ارزشها در کشورها بهره برده و بهگونهای نامحسوس سلبریتیها و کنشگران مدنی را جذب کنند. هرچند توصیه نظریهپردازان تئوری قدرت نرم مانند جوزف نای این است که این نفوذ بدون برجای گذاشتن هرگونه ردپای سیاسی باشد اما گاهی دُم خروس مداخلات سیاسی از تصمیمات و موضعگیریهای ظاهرا فرهنگی و هنری بیرون میزند.
نمونه جدید چنین رویکردی را میشود در اهدای جایزه گرمی به یک ترانه سیاسی در ایران دید که از سوی بانوی اول آمریکا اعطا شد؛ نشانهای واضح از دخالت مستقیم کاخ سفید در تصمیمات جشنوارهای در آمریکا. این اولین بار نیست که بانوی اول آمریکا دست دولت این کشور در خطدهی به سلبریتیهای کشورهای دیگر را رو میکند. پیش از این میشل اوباما دیگر بانوی اول آمریکا، جایزه فیلم آرگو را اهدا کرد؛ فیلمی سیاسی که مربوط به ماجرای تسخیر لانه جاسوسی بود. به این ترتیب روشن است که جشنوارهها، جوایز و رویدادهای ظاهرا غیرسیاسی که از سوی رسانههای غربی با رنگ و لعابی ویژه پوشش داده میشود، عملا ابزاری سیاسی در دستان دولتمردان آمریکایی است تا بهوسیله آن، هنرمندان و چهرهها در دیگر کشورها را مدیریت کنند. اینکه جشنواره برلین تصمیم میگیرد فیلمهای ایرانی را بایکوت کند یا جشنواره کن به فیلمهای ضدایرانی جایزه میدهد، هیچکدام اتفاقی نیست و پشتپردههایی مشابه دارد. پیش از این و در جریان رفتارهای ورزشی در جامجهانی بهخوبی مشخص شد که شعار «ورزش سیاسی نیست» دروغی مضحک است و حالا با ایفای نقش دوباره بانوی اول آمریکا، روشن شد که شعار «فرهنگ و جوایز غیرسیاسی» نیز توخالی است و همه باید مراقب تلههای ظاهرا فرهنگی، هنری، علمی و رسانهای برای تور کردن چهرهها باشند.
نمونه جدید چنین رویکردی را میشود در اهدای جایزه گرمی به یک ترانه سیاسی در ایران دید که از سوی بانوی اول آمریکا اعطا شد؛ نشانهای واضح از دخالت مستقیم کاخ سفید در تصمیمات جشنوارهای در آمریکا. این اولین بار نیست که بانوی اول آمریکا دست دولت این کشور در خطدهی به سلبریتیهای کشورهای دیگر را رو میکند. پیش از این میشل اوباما دیگر بانوی اول آمریکا، جایزه فیلم آرگو را اهدا کرد؛ فیلمی سیاسی که مربوط به ماجرای تسخیر لانه جاسوسی بود. به این ترتیب روشن است که جشنوارهها، جوایز و رویدادهای ظاهرا غیرسیاسی که از سوی رسانههای غربی با رنگ و لعابی ویژه پوشش داده میشود، عملا ابزاری سیاسی در دستان دولتمردان آمریکایی است تا بهوسیله آن، هنرمندان و چهرهها در دیگر کشورها را مدیریت کنند. اینکه جشنواره برلین تصمیم میگیرد فیلمهای ایرانی را بایکوت کند یا جشنواره کن به فیلمهای ضدایرانی جایزه میدهد، هیچکدام اتفاقی نیست و پشتپردههایی مشابه دارد. پیش از این و در جریان رفتارهای ورزشی در جامجهانی بهخوبی مشخص شد که شعار «ورزش سیاسی نیست» دروغی مضحک است و حالا با ایفای نقش دوباره بانوی اول آمریکا، روشن شد که شعار «فرهنگ و جوایز غیرسیاسی» نیز توخالی است و همه باید مراقب تلههای ظاهرا فرهنگی، هنری، علمی و رسانهای برای تور کردن چهرهها باشند.