قتل هولناک برای 2میلیون تراول
مردی که برای سرقت دومیلیون تومان تراول، زن تنها را کشته و سرش را در باغچه خانه دفن کرده بود، پای میز محاکمه ایستاد و به تشریح این جنایت برای قضات جنایی تهران پرداخت.
به گزارش خبرنگار جامجم، رسیدگی به این پرونده از 27 بهمن 1399 و با گزارش ناپدید شدن زن 62 سالهای آغاز شد. برادرزاده این زن در شکایت خود به ماموران گفت: «شوهرعمهام سال 1372 فوت کرد و عمهام بهنام حمیده به تنهایی در خانه ویلایی دو طبقهاش در ده ونک زندگی میکرد. چند روزی است هر چه با او تماس میگیرم تلفن همراهش خاموش است. چند باری هم به مقابل خانهاش آمدم اما در را باز نکرد. به غیبت او مشکوک هستم و میترسم بلایی سر او آمده باشد.»
همزمان با این شکایت، زنی که در همسایگی خانه حمیده زندگی میکرد نیز با پلیس تماس گرفت و از بوی تعفنی که از خانه زن تنها به مشام میرسید، خبر داد. پس از این تماس احتمال وقوع جنایت قوت گرفت و کارآگاهان پلیس، راهی خانه ویلایی شدند اما به محض ورود با خانهای بههم ریخته و جسد بدون سر زن میانسال در حمام روبهرو گردیدند. سالم بودن درهای خانه و سرقت وسایل نشان از قاتلی آشنا میداد. به این ترتیب تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت برای یافتن قاتل ادامه یافت و در تحقیقات میدانی مشخص شد که پسر یکی از همسایهها که مکانیک است این اواخر زیاد به خانه مقتول رفتوآمد داشته است. با این احتمال که مکانیک جوان بهنام شایان در این جنایت نقش دارد تحقیقات روی او متمرکز شد و بررسیها نشان میداد شایان به اتهام سرقت و مواد مخدر چند بار دستگیر شده و سابقه کیفری دارد. خانه شایان در کرج شناسایی شد و زمانی که مأموران در محل حاضر شدند با خودروی ۲۰۶ مقتول مقابل خانه متهم مواجه شده و در نهایت شایان را دستگیر کردند.شایان در تحقیقات به قتل اعتراف کرد و گفت: «حمیده همسایه قدیمی پدرم بود و به خاطر شناختی که از خانوادهمان داشت، به من اعتماد پیدا کرده بود. کارهای او را انجام میدادم و دستمزد میگرفتم. آخرین بار ماشین 206 او را به تعمیرگاه برده و وقتی برای تحویل آن به خانه حمیده رفتم، متوجه دسته تراول چک شدم. با دیدن تراولها وسوسه شده و پتو را روی سر حمیده انداخته و خفهاش کردم. وقتی تراولها را شمردم متوجه شدم فقط دو میلیون تومان بوده و از کارم پشیمان شدم. بعد جسد را به حمام برده و سرش را بریدم و در باغچه دفن کردم. وسایل خانه را بار خودروی مقتول کرده و به یک ضایعاتی سه میلیون تومان فروختم. بعد از قتل چهار بار دیگر به خانه حمیده رفته و قصد داشتم جسد را تکهتکه کرده و از خانه بیرون ببرم اما همسایهها شک کرده و نتوانستم.»
پس از این اعتراف، سر مقتول از باغچه کشف و به پزشکی قانونی منتقل شد. با تکمیل تحقیقات در دادسرا و بازسازی صحنه جنایت، برای شایان کیفرخواست صادر و پرونده برای محاکمه به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
در ابتدای این جلسه اولیای دم برای شایان درخواست قصاص کردند. متهم هم در دفاع از خود گفت: آن روز شیشه مصرف کرده بودم و سر مبلغی که باید به تعمیرکار ماشین میدادم درگیر شدیم. دستانم را دور گلویش گرفتم تا او را ساکت کنم اما یکدفعه متوجه مرگش شدم. باور کنید قصد کشتن او را نداشتم.
متهم به قتل درباره بریدن سر مقتول گفت: «برای اینکه جسد شناسایی نشود تصمیم گرفتم سر او را جدا کنم اما نتوانستم جسد را بیرون ببرم. شرمنده اولیای دم هستم.»
پس از آخرین دفاع متهم و کیل مدافعش، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
همزمان با این شکایت، زنی که در همسایگی خانه حمیده زندگی میکرد نیز با پلیس تماس گرفت و از بوی تعفنی که از خانه زن تنها به مشام میرسید، خبر داد. پس از این تماس احتمال وقوع جنایت قوت گرفت و کارآگاهان پلیس، راهی خانه ویلایی شدند اما به محض ورود با خانهای بههم ریخته و جسد بدون سر زن میانسال در حمام روبهرو گردیدند. سالم بودن درهای خانه و سرقت وسایل نشان از قاتلی آشنا میداد. به این ترتیب تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت برای یافتن قاتل ادامه یافت و در تحقیقات میدانی مشخص شد که پسر یکی از همسایهها که مکانیک است این اواخر زیاد به خانه مقتول رفتوآمد داشته است. با این احتمال که مکانیک جوان بهنام شایان در این جنایت نقش دارد تحقیقات روی او متمرکز شد و بررسیها نشان میداد شایان به اتهام سرقت و مواد مخدر چند بار دستگیر شده و سابقه کیفری دارد. خانه شایان در کرج شناسایی شد و زمانی که مأموران در محل حاضر شدند با خودروی ۲۰۶ مقتول مقابل خانه متهم مواجه شده و در نهایت شایان را دستگیر کردند.شایان در تحقیقات به قتل اعتراف کرد و گفت: «حمیده همسایه قدیمی پدرم بود و به خاطر شناختی که از خانوادهمان داشت، به من اعتماد پیدا کرده بود. کارهای او را انجام میدادم و دستمزد میگرفتم. آخرین بار ماشین 206 او را به تعمیرگاه برده و وقتی برای تحویل آن به خانه حمیده رفتم، متوجه دسته تراول چک شدم. با دیدن تراولها وسوسه شده و پتو را روی سر حمیده انداخته و خفهاش کردم. وقتی تراولها را شمردم متوجه شدم فقط دو میلیون تومان بوده و از کارم پشیمان شدم. بعد جسد را به حمام برده و سرش را بریدم و در باغچه دفن کردم. وسایل خانه را بار خودروی مقتول کرده و به یک ضایعاتی سه میلیون تومان فروختم. بعد از قتل چهار بار دیگر به خانه حمیده رفته و قصد داشتم جسد را تکهتکه کرده و از خانه بیرون ببرم اما همسایهها شک کرده و نتوانستم.»
پس از این اعتراف، سر مقتول از باغچه کشف و به پزشکی قانونی منتقل شد. با تکمیل تحقیقات در دادسرا و بازسازی صحنه جنایت، برای شایان کیفرخواست صادر و پرونده برای محاکمه به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
در ابتدای این جلسه اولیای دم برای شایان درخواست قصاص کردند. متهم هم در دفاع از خود گفت: آن روز شیشه مصرف کرده بودم و سر مبلغی که باید به تعمیرکار ماشین میدادم درگیر شدیم. دستانم را دور گلویش گرفتم تا او را ساکت کنم اما یکدفعه متوجه مرگش شدم. باور کنید قصد کشتن او را نداشتم.
متهم به قتل درباره بریدن سر مقتول گفت: «برای اینکه جسد شناسایی نشود تصمیم گرفتم سر او را جدا کنم اما نتوانستم جسد را بیرون ببرم. شرمنده اولیای دم هستم.»
پس از آخرین دفاع متهم و کیل مدافعش، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.