تورق فرش و قالی ایرانی در سینمای ایران
پیش گلهاش، گلستان خار است
10 ژوئن یا همین روز 20 خرداد که در تقویم روز جهانی صنایعدستی نامگذاری شده، هرقدر یادآور گستردگی، گوناگونی و اهمیت این عرصه در ایران هم است اما درعین حال غیبت محسوس بیش از 300 رشته صنایعدستی در فیلمهای ایرانی میتواند محل نگرانی و سؤال باشد و اینکه چرا سینمای ایران نتوانسته فضایی برای نمایش آثار کشوری به وجود آورد که رتبه سوم تولید صنایعدستی جهان را دارد.
در فقدان پل ارتباطی و تعاملات سازنده نهادی چون میراث فرهنگی و متولیان سینما برای ساخت فیلمهایی جذاب و موثر و معرف انبوه صنایعدستی ایران، تنها در زمینه فرش حرفهایی برای گفتن داریم و میتوان فیلمهایی را سراغ گرفت که فرش به عنوان مشهورترین و محبوبترین صنایعدستی ایران در آن نقش محوری داشتهاست و تقریبا به میزان حضور هموارهاش در خانه مردم و قصه نقش و نگارهایش به سینما راه یافته و به حیات خود ادامه دادهاست. ضمن اینکه مرکز ملی فرش ایران هم در این چند نمونهای که پای کار آمده، نشان داده ضرورت و اهمیت سازوکار اقتصادی و تجاری این شاخه صنایعدستی ایران را به خوبی درک کرده و دریافته و آن را با مدیوم تاثیرگذاری چون سینما پیوند زده تا از وجوه فرهنگی و هنری این صنعت غافل نباشد. به بهانه روز ملی فرش دستباف، چند فیلم مرتبط با این حوزه را ورق زدهایم.
بزرگان پای دار فرش ایرانی
مهمترین فیلم سینمای ایران درباره فرش، «فرش ایرانی» به تهیهکنندگی رضا میرکریمی و محصول سال85 است. میرکریمی با همکاری مرکز ملی فرش ایران و بنیاد سینمایی فارابی در اقدامی ارزشمند، بعضی از فیلمسازان کشور را برای ساخت فیلمهای کوتاهی با محوریت فرش گردهم آورد و فارغ از کیفیت و جذابیت کم و بیش آثار، یادگاری بینظیری تولید کرد. فرش عشایری (بهروز افخمی)، مشترک مورد نظر در دسترس نیست (رخشان بنیاعتماد)، قالی سخنگو (بهرام بیضایی)، گرهگشایی (جعفر پناهی)، فرش زمین (کمال تبریزی)، فروشی نیست (سیفا... داد)، فرمایش آقا سیدرضا (مجتبی راعی)، قالی جادو (شازده کوچولو) (نورالدین زرینکلک)، فرش، اسب، ترکمن (خسرو سینایی)، فرش و زندگی (بهمن فرمانآرا)، کجاست جای رسیدن؟ (عباس کیارستمی)، دستآفرینی هدیه به دوست (مجید مجیدی)، فرش و فرشته (داریوش مهرجویی)، خاطره خاطره (رضا میرکریمی)، کپی برابر اصل (محمدرضا هنرمند) هرکدام رد و نشانی از سبک و نگاه کارگردانهایشان دارند و به سهم خود بر قدر و قیمت فرش به عنوان یکی از شاخصههای فرهنگی و هنری و تجاری این سرزمین تاکید میکنند.
پیوند فرهنگی با جهان
«فرش باد» به کارگردانی کمال تبریزی و تهیهکنندگی علیرضا شجاعنوری و محصول سال 81 احتمالا جذابترین فیلم مرتبط با موضوع فرش در سینمای ایران است و این هنر دستی به خوبی در بافت قصه و فیلمنامه تنیده شده و کارکردی دراماتیک و تاثیرگذار دارد. ضمن اینکه فرش ایرانی در این داستان، فراتر از مرزها هم گسترده میشود و پیوند و تعاملی دوستانه را با کشور ژاپن رقم میزند و بحث گفتوگوی تمدنها را هم دنبال میکند؛ بده و بستان و گفتمانی که فرش ایرانی باعث ایجاد آن میشود.
رنج بافندگی
«ترنج» به کارگردانی محمدرضا اعلامی محصول سال 65 از مهمترین فیلمهای سینمای ایران با موضوع قالی و فرش است و در قصهای پرفراز و نشیب، عشق و رنج مرتبط با بافندگی و فرشبافی و برپا کردن دار قالی، بیش از پیش به اهمیت این صنایع دستی پی میبریم. جنگ و مقاومت احمد (علی نصیریان) به عنوان استادکار و طراح فرش در طول قصه در مقابل سنگاندازیها و خباثت یعقوب و دارو دستهاش، فرش را به عنصری فراتر از یک صنایع دستی به عنصری حیاتی و نمادی ملی تبدیل میکند و حتی در پس انتقال این عشق و بافندگی به دختر جوانش هم پیامی واضح درباره انتقال سنت کهن ایرانی به نسل نو نهفتهاست.
از تار مو تا تار فرش
در فیلم «دختران خورشید» به کارگردانی مریم شهریار و تهیهکنندگی جهانگیر کوثری محصول سال 78، فرش و بافندگی محملی برای قصه عاشقانه و دراماتیکی میشود و داستان دختری که پدرش برای کار کردن او در یک کارگاه قالیبافی موهایش را میتراشد تا به لباس یک پسر درآید، نقطه عطف فیلم را ایجاد میکند و گرهای برای پیگیری قصه میزند.
چند فرش گسترده دیگر
همایون اسعدیان، دو فیلم فرشی در کارنامه دارد؛ یکی فیلمی تلویزیونی به نام «آخرین گره خورشید» که در فضایی جدی ماجرایی درباره یک قالیچه ایرانی در آلمان را روایت میکند و بحثهایی درباره بازگشت به ریشهها و هویت ملی را پیش میکشد و یکی هم کمدی سینمایی «ده رقمی» که روایتگر قصه سرقت یک فرش عتیقه و قیمتی است. در فیلمهای گبه، شیار143، داستان خانواده فرشچی و سریال بیگناه هم رد و نشانی از فرش و قالی به چشم میخورد. همچنین که در فیلمهای خانه پدری و عنکبوت هم فرشها حضور سیاه، آزاردهنده و به دور از زیبایی ظاهری و باطنی آن دارند. فارغ از این دو مورد استثنائی، معمولا مواجهههای تحسینآمیز را درباره این صنایع دستی برجسته ایرانی به یاد میآوریم، نظیر شعری که دکتر قریب (مهدی هاشمی) در سریال «روزگار قریب» در تحسین فرش برای همسرش (زری مامان با بازی آفرین عبیسی) میخواند: «این نه فرش است گل نسرین است/ پرده دیده حورالعین است / پیش گلهاش گلستان خار است/ تارش از رشته جان بافتهاند/ بهر دارای جهان بافتهاند.»
علی رستگار - گروه فرهنگ وهنر
بزرگان پای دار فرش ایرانی
مهمترین فیلم سینمای ایران درباره فرش، «فرش ایرانی» به تهیهکنندگی رضا میرکریمی و محصول سال85 است. میرکریمی با همکاری مرکز ملی فرش ایران و بنیاد سینمایی فارابی در اقدامی ارزشمند، بعضی از فیلمسازان کشور را برای ساخت فیلمهای کوتاهی با محوریت فرش گردهم آورد و فارغ از کیفیت و جذابیت کم و بیش آثار، یادگاری بینظیری تولید کرد. فرش عشایری (بهروز افخمی)، مشترک مورد نظر در دسترس نیست (رخشان بنیاعتماد)، قالی سخنگو (بهرام بیضایی)، گرهگشایی (جعفر پناهی)، فرش زمین (کمال تبریزی)، فروشی نیست (سیفا... داد)، فرمایش آقا سیدرضا (مجتبی راعی)، قالی جادو (شازده کوچولو) (نورالدین زرینکلک)، فرش، اسب، ترکمن (خسرو سینایی)، فرش و زندگی (بهمن فرمانآرا)، کجاست جای رسیدن؟ (عباس کیارستمی)، دستآفرینی هدیه به دوست (مجید مجیدی)، فرش و فرشته (داریوش مهرجویی)، خاطره خاطره (رضا میرکریمی)، کپی برابر اصل (محمدرضا هنرمند) هرکدام رد و نشانی از سبک و نگاه کارگردانهایشان دارند و به سهم خود بر قدر و قیمت فرش به عنوان یکی از شاخصههای فرهنگی و هنری و تجاری این سرزمین تاکید میکنند.
پیوند فرهنگی با جهان
«فرش باد» به کارگردانی کمال تبریزی و تهیهکنندگی علیرضا شجاعنوری و محصول سال 81 احتمالا جذابترین فیلم مرتبط با موضوع فرش در سینمای ایران است و این هنر دستی به خوبی در بافت قصه و فیلمنامه تنیده شده و کارکردی دراماتیک و تاثیرگذار دارد. ضمن اینکه فرش ایرانی در این داستان، فراتر از مرزها هم گسترده میشود و پیوند و تعاملی دوستانه را با کشور ژاپن رقم میزند و بحث گفتوگوی تمدنها را هم دنبال میکند؛ بده و بستان و گفتمانی که فرش ایرانی باعث ایجاد آن میشود.
رنج بافندگی
«ترنج» به کارگردانی محمدرضا اعلامی محصول سال 65 از مهمترین فیلمهای سینمای ایران با موضوع قالی و فرش است و در قصهای پرفراز و نشیب، عشق و رنج مرتبط با بافندگی و فرشبافی و برپا کردن دار قالی، بیش از پیش به اهمیت این صنایع دستی پی میبریم. جنگ و مقاومت احمد (علی نصیریان) به عنوان استادکار و طراح فرش در طول قصه در مقابل سنگاندازیها و خباثت یعقوب و دارو دستهاش، فرش را به عنصری فراتر از یک صنایع دستی به عنصری حیاتی و نمادی ملی تبدیل میکند و حتی در پس انتقال این عشق و بافندگی به دختر جوانش هم پیامی واضح درباره انتقال سنت کهن ایرانی به نسل نو نهفتهاست.
از تار مو تا تار فرش
در فیلم «دختران خورشید» به کارگردانی مریم شهریار و تهیهکنندگی جهانگیر کوثری محصول سال 78، فرش و بافندگی محملی برای قصه عاشقانه و دراماتیکی میشود و داستان دختری که پدرش برای کار کردن او در یک کارگاه قالیبافی موهایش را میتراشد تا به لباس یک پسر درآید، نقطه عطف فیلم را ایجاد میکند و گرهای برای پیگیری قصه میزند.
چند فرش گسترده دیگر
همایون اسعدیان، دو فیلم فرشی در کارنامه دارد؛ یکی فیلمی تلویزیونی به نام «آخرین گره خورشید» که در فضایی جدی ماجرایی درباره یک قالیچه ایرانی در آلمان را روایت میکند و بحثهایی درباره بازگشت به ریشهها و هویت ملی را پیش میکشد و یکی هم کمدی سینمایی «ده رقمی» که روایتگر قصه سرقت یک فرش عتیقه و قیمتی است. در فیلمهای گبه، شیار143، داستان خانواده فرشچی و سریال بیگناه هم رد و نشانی از فرش و قالی به چشم میخورد. همچنین که در فیلمهای خانه پدری و عنکبوت هم فرشها حضور سیاه، آزاردهنده و به دور از زیبایی ظاهری و باطنی آن دارند. فارغ از این دو مورد استثنائی، معمولا مواجهههای تحسینآمیز را درباره این صنایع دستی برجسته ایرانی به یاد میآوریم، نظیر شعری که دکتر قریب (مهدی هاشمی) در سریال «روزگار قریب» در تحسین فرش برای همسرش (زری مامان با بازی آفرین عبیسی) میخواند: «این نه فرش است گل نسرین است/ پرده دیده حورالعین است / پیش گلهاش گلستان خار است/ تارش از رشته جان بافتهاند/ بهر دارای جهان بافتهاند.»
علی رستگار - گروه فرهنگ وهنر