پارسال این موقع‌ها

پارسال این موقع‌ها

حامد عسکری شاعر و نویسنده

پارسال این موقع‌ها به خودم می‌گفتم کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کند. دنبال وقت‌گرفتن از نمایندگی ماشین بودم که سرویس‌های سالانه‌اش را انجام بدهد. فیلتر و لنت و شمع‌ها را کنترل کند و چرخ‌ها را تنظیم باد و فرمان را چک کنیم که بزنیم به جاده و به کرمان برسم.
پارسال این موقع‌ها چمدان بزرگه را از انباری درآوردم و تویش را جارو برقی گرفتم که خاک و غبارش برود و آماده باشد برای باروبندیل سفرمان.
 پارسال این موقع تقریبا کرونا را پذیرفته بودیم، می‌گفتند خطرش از آنفلوآنزا کمتر است و در حد یک سرماخوردگی ساده است. مهم این است که نترسیم. پارسال این موقع‌ها هی ویدئو از کادر درمان‌ می‌آمد که توی شیفت‌شان با یک آهنگ قردار دارند دست‌افشانی می‌کنند و ما قربان صدقه‌شان می‌رفتیم. پارسال این موقع‌ها رسانه‌ها هی می‌گفتند: الان زمستان است هوا سرد است و کرونا در سرما مقاوم است و هوا که گرم شود، می‌میرد.
ما تا گرم‌شدن هوا فقط کافی است دست‌هایمان را بشوییم و سطوح را ضدعفونی کنیم و مراقب باشیم  مبتلا  نشویم و یک مدتی هم بیرون نرویم که جمع بشود برود. پارسال این موقع‌ها هیچ‌کس ماسک نمی‌زد. روح‌ا... و احمد و حامد زنده بودند و با کرونا شوخی می‌کردیم.
 پارسال این موقع‌ها کسی نه اسم شیلد را شنیده بود نه ترکیبی تحت‌عنوان فاصله‌گذاری اجتماعی اختراع شده بود و به هرکسی می‌گفتی شب‌های اسفند99 ساعت9 هیچ‌کس توی خیابان‌های تهران نمی‌بینی و اربعین با همه عظمتش تعطیل خواهد شد، باور نمی‌کرد. سال غریبی را گذراندیم و هیچ‌کس نمی‌داند سال آینده این موقع و دقیقا در تاریخ امروز من زنده هستم یا نه و اگر زنده باشم راجع به چه چیزی برایتان خواهم نوشت.