علامه مصباح در صف اول مبارزه با طاغوت بود

حجت‌الاسلام دکتر علی مصباح، فرزند علامه از ویژگی‌های شخصیتی و مبارزات پدر می‌گوید

علامه مصباح در صف اول مبارزه با طاغوت بود

حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر علی مصباح، فرزند آیت‌ا... محمدتقی مصباح‌یزدی است. او که خود دانش‌آموخته علوم دینی تا حد اجتهاد و دکترای فلسفه دین است، علاوه‌بر عضویت در هیأت‌علمی مؤسسه آموزشی‌وپژوهشی امام‌خمینی(ره) و معاونت پژوهشی بنیاد فرهنگی باقرالعلوم(ع)، تألیفات مختلف و متنوعی ازجمله چند کتاب و چندین مقاله علمی و پژوهشی در حوزه فلسفه دین دارد. دکتر مصباح در این گفت‌وگو که به‌مناسبت نخستین سالروز درگذشت علامه مصباح انجام شده، درباره ویژگی‌های شخصیت و زندگی عالمانه علامه به تفصیل سخن گفته‌است. در این گفت‌وگو به برخی شبهاتی که از سوی معاندان درباره عالم مجاهد و مبارز مطرح گردیده، پاسخ داده شده‌است.

 برای شما به‌عنوان فرزند آیت‌ا... مصباح‌یزدی، چه خصوصیتی از ایشان جالب‌توجه بود؟
خصلت‌های فردی یک شخص را اگر بخواهیم در یک ویژگی خلاصه کنیم، شاید یک‌مقداری سخت باشد. چون به‌هرحال هرکسی در زندگی فردی، اجتماعی، خانوادگی، مسائل عبادی و مسائل تحصیلی ویژگی‌های متفاوتی دارد. اگر بخواهم فقط یک چیز را به‌عنوان ویژگی اخلاقی آیت‌ا... مصباح عرض کنم می‌توانم به تکلیف‌مداری ایشان اشاره کنم. ایشان در هر مورد دنبال این بودند ببینند وظیفه‌ای که خدای متعال در آن شرایط از او می‌خواهد چیست و شاید بیشترین بسامد در توصیه‌های اخلاقی‌شان همین بود که ببینید وظیفه‌تان چیست و حقیقتا هم می‌توانیم بگوییم سراسر زندگی ایشان تجلی همین بود که وظیفه خودشان را تشخیص و آن را به نحو احسن انجام دهند. این چیزی است که من می‌توانم در یک جمله عرض کنم.
 علامه مصباح‌یزدی تمرکز زیادی در حوزه فلسفه اسلامی داشته‌اند؛ به‌طوری‌که تقریبا در تمام پیام‌های تسلیتی که از سوی بزرگان ارسال شده، بر این بعد شخصیتی نیز تأکید شده‌است. علت تمرکز ایشان در حوزه فلسفه اسلامی چه بود؟
فلسفه به‌عنوان علمی که مبتنی بر عقل است، سعی می‌کند با مقدمات عقلی و روش عقلی مسائلش را حل‌وفصل کند. یک نقش مهمی از تلاش‌های فکری آیت‌ا... مصباح این بود که ما برای اثبات مسائل اسلامی و حقایق آن برای خودمان، برای دیگران و حتی برای غیرمسلمان‌ها زبان مشترکی داریم که می‌توانیم با هم تفاهم کنیم و می‌توانیم حرف‌مان را به دیگران بفهمانیم و اثبات کنیم و این زبان مشترک چیزی نیست جز عقل. البته بحث روش‌های وحیانی و استفاده از منابع درون‌دینی مثل کتاب و سنت بخش مهمی از منابع معرفتی ما در درون دین و در مقام تخاطب با مسلمانان است، ولی وقتی که می‌خواهیم با غیرمسلمان‌ها مواجه شویم و از عقاید و ارزش‌های خودمان دفاع کنیم و شبهات آنها را پاسخ دهیم راهی نداریم جز این‌که از آنچه بین همه ما مشترک است استفاده کنیم و آن عقل است و فلسفه آن علمی است که مدارش بر اساس مسائل عقلی است.
علاوه‌براین، بخش عمده فهم حقایق جهان‌ با عقل انجام می‌شود. ما حتی برای این‌که به خدا برسیم، به حقانیت پیامبر برسیم، به تشخیص حقایقی درباره ائمه علیهم‌السلام برسیم باید اول اینها را از راه عقل اثبات کرده‌باشیم. بعد دست‌مان را در دست وحی بگذاریم و آن‌وقت می‌توانیم با اطمینان از وحی استفاده کنیم و همچنین خیلی از حقایق عالی‌تر از ظواهری که همه مردم با حس درک می‌کنند را باید از راه عقل و استدلال‌های پیچیده عقلی به آن پی‌ببریم و از آن استفاده کنیم.
 به نظر شما چرا حوزه علمیه در دهه 60 ایشان را نماینده برای مناظره با مارکسیست‌ها و چپ‌ها انتخاب کردند؟ ایشان چه خصوصیت بارزی داشتند که نماینده حوزه علمیه در آن مناظره بودند؟
 آیت ا...مصباح از سال‌ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی متوجه خطر مکتب مارکسیسم برای جوانان مسلمان شده‌بود. ایشان ضمن مسافرت‌هایی که به لبنان و مصر داشتند با معیت آقای دکتر احمد احمدی (ره) منابع مختلف مارکسیست‌ها را جمع‌آوری کردند و برای نقّادی به ایران آوردند. در زمان طاغوت فعالیت مارکسیست‌ها و کتاب‌هایشان ممنوع بود و به نوعی قاچاق حساب می‌شد به هرحال ایشان دنبال این بودند این منابع را در خارج از ایران هم اگر شده تهیه کنند و برای آنها جواب داشته‌باشند و بتوانند از کیان فکر اسلامی دفاع کنند، به همین دلیل ایشان یک آمادگی و آشنایی خوبی با افکار آنها داشتند. قبل از پیروزی انقلاب ایشان یک گروهی را تشکیل دادند که این اصول مکتب مارکسیست را تجزیه و تحلیل کنند که همزمان با انقلاب اسلامی این کتاب‌ها تحت عنوان پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک در پنج جلد چاپ شد. این آثار نقّادی اصول مکتب مارکسیسم بود. جلساتی ایشان قبل از انقلاب داشتند که در آن افکار مارکسیست‌ها را نقد می‌کردند و به دلیل همین آشنایی زیادی که با این مکتب داشتند، یکی از بهترین گزینه‌ها برای مناظره با آنها بودند که به عنوان نماینده حوزه انتخاب شدند و در آن مناظرات شرکت کردند.
مناظرات تلویزیونی ایشان، اولین مورد در این زمینه بود که رسما انجام شد. یکی از افرادی که در آن مناظرات شرکت می‌کرد آقای احسان طبری بود که ایدئولوگ مارکسیست‌های خاورمیانه بود. به عبارتی آنقدر از نظر تئوریک قوی بود که در منطقه خاورمیانه کسی را به قوت وی نداشتند و برای پشتیبانی فکری از کمونیست‌هایی که در این منطقه فعالیت داشتند، کارهای احسان طبری ترجمه می‌شد. در آن مناظرات وی تقریبا اذعان کرد جوابی برای این مطالب ندارد و نتیجه این شد که بعد از چندی اعلام کرد من مسلمان شده‌ام و دست از مارکسیست بودنش برداشت و یک کتابی به نام کج راهه نوشت در نقد مارکسیست. این یکی از نتایج درخشان آن مناظرات بود که بحمدا... خیلی موفقیت‌آمیز بود.
 برخی معتقدند آقای مصباح‌یزدی در مبارزات انقلاب اسلامی همراهی نداشتند. تحلیل شما از رفتارشناسی ایشان با وجود حضور در مبارزات با مکاتبات انحرافی خصوصا مارکسیسم چیست؟
همان‌طور که اول اشاره کردم آنچه ستون‌فقرات فکر و انگیزه آیت ا...مصباح را تشکیل می‌داد انجام وظیفه بود. برای ایشان مهم بود در هر شرایطی وظیفه ایشان به عنوان یک عالم دینی چیست. در یک زمانی به این دلیل که حکومت طاغوت کمر همت بسته بود برای نابودی اسلام و تمام تلاش خود را می‌کرد احکام اسلامی فراموش و عقاید اسلامی تضعیف شود آن هم تحت آموزش‌هایی که از کشورهای ابرقدرت به او می‌دادند، در آن زمان آیت ا...مصباح مبارزه با آن رژیم را واجب می‌دانستند و تحت رهبری حضرت امام (ره) آنچه را که در این زمینه از ایشان برمی آمد انجام می‌دادند.
فعالیت‌هایی که در آن زمان انجام می‌شد و بقیه مبارزان نیز همان را دنبال می‌کردند، یک‌سری روشنگری‌هایی در این زمینه بود ‌که این حکومت جور است و باید سرنگون شود، مظالمش و مخالفت‌هایش را با دین برملا کنند و به مردم بشناسانند و تظلم به نهادهای بین‌المللی ببرند، برای این‌که صدایشان را به گوش جهان برسانند. اعلامیه‌هایی را علما و فضلا امضا و منتشر می‌کردند که در این جهت بود. طبق بعضی از اخبار و آماری که داده‌اند نفر دومی که بیشترین اعلامیه را امضا کرده آیت ا...مصباح بودند که اینها با اسم و مشخصات معلوم بوده که این کیست که دارد امضا می‌کند؛ یا آن تشکل هیأت 11نفره‌ای که برای مبارزه در حوزه تشکیل دادند و متشکل از 11 استاد برجسته حوزه که بعدها به عنوان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تغییر نام داد. این تشکلی زیرزمینی و مخفی بود. ایشان منشی این جلسات بودند و به خط ایشان مصوبات و اساسنامه نوشته می‌شد. این اسناد به دست ساواک افتاد. از آنجا که امضا و خط آن منطبق بود با نامه‌ای که آیت ا...مصباح برای امام نوشته‌بودند، ساواک دنبال صاحب خط می‌گشت. این موضوع موجب شد ایشان برای حدود شش ماه در اطراف کشور فراری بوده و زندگی مخفیانه داشته‌باشند و برای این‌که نتوانند ایشان را پیدا کنند، لباس‌شان را تغییر داده خطشان را عوض کرده‌بودند و با اسامی مختلفی رفت و آمد می‌کردند که بعدها منجر شد به این‌که به عنوان یکی از افراد تحت تعقیب ساواک شناخته شود.
این گذشته ایشان است و اسنادش برای کسی که بخواهد تحقیق کند قابل دسترسی است و چیز مخفی‌ای نیست اما این‌که چرا بعضی چنین برداشتی دارند یا چنین تهمتی به ایشان می‌زنند برمی‌گردد به همان نگاهی که آیت ا...مصباح به مبارزه داشتند. ایشان معتقد بودند ما برای حاکمیت دین داریم مبارزه می‌کنیم تا این رژیم ساقط شود و یک رژیم اسلامی سر کار بیاید تا حاکمیت به دست اسلام بیفتد. بعضی دیگر از مبارزان خود مبارزه را اصل می‌دانستند و می‌گفتند ما باید با امپریالیسم یا با شاه و استبداد مبارزه بکنیم و مهم نیست که این مبارزه منجر به یک حکومت اسلامی بشود یا نشود؛ بنابراین حاضر بودند که در این راه با کمونیست‌ها و با منافقین که ظاهر اسلامی داشتند ولی باطن فکرشان کفرآمیز بود با آنها همدست بشوند و همکاری بکنند برای این‌که هدف مبارزه را پیش ببرند. آیت‌ا... مصباح به تبع حضرت امام مبارزه را مقدمه می‌دانستند برای تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلامی در جامعه. مبارزه به‌عنوان مبارزه که حالا نتیجه آن هرچه می‌خواهد باشد مطرح نبود و این را اصل نمی‌دانستند. به همین دلیل یک اختلاف روش و اختلاف فکری با بعضی دیگر از مبارزان داشتند که این را قبول نداشتند یا آنقدر به آن اهمیت نمی‌دادند و از‌جمله مثلا با منافقین که آن موقع به اسم مجاهدین خلق مطرح بودند ائتلاف نمی‌کردند و حتی با کمونیست‌ها حاضر نبودند همکاری بکنند برای این‌که مبارزه پیش برود.
 علامه مصباح‌یزدی قبل و بعد از انقلاب اقدام به تأسیس برخی نهادهای آموزشی و پژوهشی مانند مؤسسه در راه حق یا مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و ... کردند. علت تأسیس این مراکز چه بود؟
 یکی از اهداف آیت‌ا... مصباح تربیت نیرو بود؛ تربیت نیروهایی که متفکر باشند و به اصطلاح امروز نخبگانی که بتوانند در تولید فکر اسلامی و در دفاع از اسلام در زمینه‌های مختلف برجستگی داشته و آشنایی داشته‌باشند و به‌علاوه بتوانند در توسعه اندیشه اسلامی در زمینه‌های مختلفی که مورد نیاز جامعه است بتوانند تبلیغات و پژوهش‌هایی را داشته‌باشند. مؤسسه در راه حق یک مؤسسه‌ای بود که از قبل وجود داشت و در زمینه نشر فکر اسلامی فعالیت‌های مختلفی داشت ازجمله جزوات کوچکی را به‌طور ماهانه منتشر می‌کرد و هر جزوه‌ای راجع به یکی از موضوعات اصول دین یا فروع دین یا مسائل فردی و اجتماعی بود که یک برنامه خیلی جالبی داشتند که اینها را برای افراد پست می‌کردند و پرسش‌نامه‌ای را می‌فرستادند. جواب‌های آنها که می‌آمد قرعه‌کشی می‌کردند و به جوان‌ها جایزه می‌دادند. اکثرا دبیرستانی‌ها مشتری این‌گونه جزوات بودند. آیت‌ا... مصباح در زمانی که زمینه آن فراهم شد یک بخش آموزش را در این مؤسسه تأسیس کردند که در این بخش افرادی که در حوزه مراحلی را گذرانده‌بودند و حتی چند سال درس خارج خوانده‌بودند و تقریبا از نظر علم اسلامی و آموزه‌های اسلامی در حد مجتهد بودند اینها را گزینش کردند و برای آنها دوره‌هایی گذاشتند که با افکار غربی، فلسفه غرب و بعضی از رشته‌های علوم انسانی آشنا شوند تا بتوانند آمادگی پیدا کنند برای این‌که آن فکر اسلامی را در زمینه‌های مختلف و شاخه‌های مختلف علوم گسترش بدهند و همین‌طور بتوانند جوابگوی بسیاری از انحرافات فکری که ریشه در مکاتب غربی داشت باشند و اینها را به‌طور ریشه‌ای بشناسند و بتوانند پاسخگو باشند.


امام خمینی (ره) به آیت‌ا... مصباح چه گفت؟
بعد از انقلاب در گزارشی که حضرت آیت‌ا... مصباح خدمت حضرت امام دادند که ما داریم این کارها را انجام می‌دهیم و تشخیص دادیم که این مورد نیاز جامعه هست و ما به این کارها مشغول هستیم، حضرت امام در همان جلسه فرموده‌بودند که این کار را توسعه بدهید و من تا زنده هستم هزینه این کار را می‌پردازم و آن‌طور که خود حضرت آیت‌ا... مصباح فرمودند‌، وسط سال بود و ما گفتیم برنامه‌ریزی کنیم که ابتدای سال آینده مثلا دو برابر طلبه‌ها را برای برنامه بپذیریم که هنوز یک هفته نگذشته‌بود که از دفتر حضرت امام تماس گرفتند که امام فرمودند چی شد، چکار کردید و امام اصرار داشتند که همین حالا این کار را شروع بکنند که گفتند ما در وسط سال یک دوره جدید پذیرش کردیم و از همان وسط سال دانش‌پژوهان جدیدی را آموزش دادیم و تا زمانی هم که حضرت امام (ره) در قید حیات بودند این کار ادامه داشت و به‌طور مرتب پشتیبانی آن حضرت از این کار انجام می‌شد. وقتی که دانش‌پژوهان این دوره‌ها، دوره‌های عمومی را گذراندند، نوبت رسید به این‌که یک دوره‌های تخصصی انجام شود، مثلا اگر این دوره را کارشناسی حساب می‌کردیم باید یک دوره‌های کارشناسی ارشدی تعریف می‌شد که هرکسی در یک زمینه خاصی ادامه تحصیل بدهد و برای این کار بنیاد فرهنگی باقرالعلوم تأسیس شد که رشته‌های تخصصی را آموزش می‌داد و افراد را تربیت می‌کرد. بعد هم دوره‌های پژوهشی شروع شد که همزمان بود با تشکیل دفتر همکاری حوزه و دانشگاه که باز آن هم یک نهاد پژوهشی دیگری بود که توسط آیت‌ا... مصباح تأسیس شد برای اسلامی‌سازی علوم انسانی و بعد که این کارها توسعه پیدا کرد. مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی با امر رهبر انقلاب حضرت آیت‌ا... العظمی خامنه‌ای تأسیس شد که هم آن نهادهای قبلی را تجمیع کرد و هم کار آموزش انجام می‌دهد و در 14 رشته از رشته‌های علوم انسانی هم بخش‌های پژوهشی دارد و بخش‌های خیلی متنوعی که حالا توضیح آن فرصت دیگری را می‌طلبد.