هنرمندان از خاطرات همکاری با زندهیاد حمید لبخنده، نویسنده و کارگردان گفتند
در پـنـاه حـق
خبر کوتاه و تلخ بود. تقریبا ساعت یک بامداد، سرتیتر خبرهای خبرگزاریها شد. حمید لبخنده، کارگردان سریال «در پناه تو» درگذشت. اهالی هنر و مطبوعات بسیار شوکه شدند، بهویژه اینکه شادروان در سالهای پایانی عمرش دیگر کارگردانی و نویسندگی نمیکرد و تنها به تدریس در آموزشگاه زندهیاد حمید سمندریان مشغول بود. حالا فضای این آموزشگاه آنقدر غمانگیز شده که حتی دیگر صدای هیاهوی جوانان هنرجو هم شنیده نمیشود. چون دیگر خبری از استاد نیست و دیگر کسی نیست که به آنها الفبای کار را یاد بدهد. زندهیاد حمید لبخنده علاقهای به خبررسانی و فضاهای مطبوعاتی نداشت و کمتر حاضر به مصاحبه میشد اما بسیار آرام بود و متین و همیشه به جزئیات در کارش توجه میکرد. میزانسنها را با آرامش میچید و بعد از چند بار دورخوانی با هنرمندان کارش را شروع میکرد. نظم خاصی در کار داشت و سعی میکرد با کارهایش به معنای واقعی هم مخاطبان را سرگرم کند و هم اینکه پیام و محتوای کارش روی مخاطبان تاثیرگذار باشد. او در دهه 60 سریالهایی همچون «این شرح بینهایت»، «مهر و ماه»، «حکایت میرزا یحیی» و ... را ساختهبود اما با یک سریال تاثیرگذار در اواسط دهه 70 توانست تمام خیابانهای تهران و دیگر شهرستانها را برای ساعت 9 شب خالی کند، زیرا برای نخستینبار روابط عاشقانه نسل جدید در تلویزیون به تصویر کشیده شد. لبخنده با سریال در پناه تو که از شبکه دو پخش میشد، نهتنها تابوشکنی محتوایی کردهبود، بلکه با یک اثر خوشساخت و پربازیگر که اکثر هنرمندانش را از میان جوانان انتخاب کردهبود، توانست جزو کارگردانان تاثیرگذار در دهه 70 باشد. حتی میتوان گفت در پناه تو جزو سریالهایی بود که رکورد مخاطبان را در زمان پخش زد. این سریال بهشدت مورد توجه مطبوعات هم قرار گرفت و مرتب با هنرمندان این سریال گفتوگو میشد و مردم با علاقه مصاحبهها را میخواندند. او بعد از این سریال، مجموعههای «در قلب من»، «با من بمان»، «کارآگاهان» و چند تلهفیلم دیگر هم ساخت که هریک از این آثار بینندگان خود را داشتند. او عصر شنبه فوت کرد و ما برای زنده نگهداشتن یاد او پای خاطرات هنرمندان از او نشستیم.
رضا فیاضی، بازیگر سریالهایی چون «ایراندخت»، «معمای شاه»، «تبریز در مه» و «باغچه مینو» درباره همکاری مشترکش با زندهیاد لبخنده میگوید: ما در اهواز با هم بزرگ شدیم و در گروه تئاتر کوچکی که در اهواز شکل گرفت و استاد ما دکتر طباطبایی بود همراه زندهیاد رضا خندان و دوستان دیگر تئاتر دور هم جمع شدیم. من اولین نمایشنامه زندگیام را به نام «در منطقه جنگی» با آقای لبخنده کار کردم. بعد همچنان همکاری ما در اهواز ادامه پیدا کرد. وی ادامه میدهد: زندهیاد حمید لبخنده به اتفاق رامین صدیقیان و ارژنگ فرخپیکر بچههای تئاتری و در یک دورهای هم خیلی آدمهای موفقی بودند. بعد که به تهران آمدیم و دانشجو شدیم، به واسطه آشنایی با دکتر طباطبایی در دانشگاه هنرهای زیبا بهراحتی قبول شدیم. من وقتی تهران آمدم تنها پناهگاهی که داشتم منزل آقای لبخنده بود. سالها بعد در دهه 60 من سریالی به نام «قصههای کوچه ما» ساختم که ایشان برای من در آن سریال بازی کرد. من هم در سریال مهر و ماه برایش بازی کردم و این رفاقت ادامه پیدا کرد. فیاضی همچنین درباره ویژگیهای شخصیتی زندهیاد لبخنده عنوان میکند: در مورد همکاری باید بگویم آدم بسیار حساسی بود و کارش را دوست داشت اما در یک جایی یکباره برید. یعنی در سالهای ابتدایی که با بازیگری همه ما وارد این کار شدیم، ایشان کارگردان شد و در دورهای با آقای سمندریان رستوران باز کردند و به همین دلیل خیلی با هما روستا و سمندریان نزدیک بود. من و حمید در مقطعی کنار هم بودیم اما احساس کردم که دوست دارد تنها باشد و به نظرم این انزوا خودخواسته بود. چون دیگر سریالسازی و کارهای اجتماعی از این دست انجام نمیداد. این بازیگر در پایان درباره خاطرات مشترکش با لبخنده هم بیان میکند: هر بار که دوستان بزرگوار من بهواسطه اجراهای تئاتر از تهران میآمدند، مثلا آقای نصیریان یا زندهیاد انتظامی در رستوران خیام بعد از اجراها دور هم جمع میشدیم. یک شب هم این دوستان بزرگوار در این رستوران دعوت شدهبودند ولی ما را دعوت نکردهبودند. بچهها تصمیم گرفتند با این قضیه برخورد کنند. بنابراین عکسالعمل تندی نشان دادیم. بعد از آن بود که گروه ما شکل گرفت و تئاتر اجرا کردیم و من و آقای لبخنده بازی و کارگردانی میکردیم. در اصل در آن دوران بود که گروه تئاتر کوچک شکل گرفت.
حمید همیشه لبخند داشت
ایرج محمدی، از تهیهکنندههای قدیمی و باسابقه تلویزیون است که آثار پرمخاطبی را برای تلویزیون تهیه کردهاست. وی در سریال کارآگاهان با زندهیاد لبخنده همکاری داشته که در اینباره میگوید: خدا رحمتش کند. در دورانی که کارگردانی میکرد، بسیار خلاق و مبتکر بود و سریالهای بهیادماندنی ایشان همیشه به یاد مردم هست. به هر حال کار کردن با یک آدم باسوادی مثل آقای لبخنده که در تئاتر سابقه طولانی داشت، کار سادهای نبود. چون دقت را لازم در کار داشت و میزانسنهایی که در کار داشت را از قبل آماده میکرد و کارگردانی بسیار حرفهای بود. وی درباره همکاری مشترکش در سریال کارآگاهان هم توضیح میدهد: این سریال یک کار پلیسی معمایی بود که باید تاثیرات اجتماعی خودش را میگذاشت. از طرفی تلفیق این کار با درام کار سخت و پیچیدهای بود که آقای لبخنده از پس آن برآمد. اتفاقا یکی از ویژگیهای خوب مرحوم لبخنده صبوریاش در کار بود و همین باعث میشد با بازیگران و امور جاری کار خوب راه بیاید. محمدی در ادامه میافزاید: خاطرم هست در یک روز برفی نتوانستیم کار کنیم و هوای سرد و برفی مانع از کار شد. اما مرحوم بهقدری به کارش علاقه داشت و صحنه را بهگونهای طراحی کرد که آن روز ضبط تعطیل نشود و وقفهای در کار ایجاد نگردد. حمید لبخنده همیشه لبخند روی لبش داشت و از همه مهمتر اینکه با همه اعضای گروه رفتار یکسانی داشت. چه با بچههای خدمات و چه با بازیگران یا هر جایگاه دیگری که داشتند. من همیشه خاطرات خوبی از ایشان در ذهن دارم. وقتی خبر فوت ایشان را شنیدم خیلی متاثر شدم. به جامعه هنری و بهخصوص کارگردانها تسلیت میگویم.
با «در پناه تو» عاشق بازیگری شدم
شهروز ابراهیمی، بازیگر سریالهایی چون «اولین شب آرامش»، «کارآگاهان»، «مرگ تدریجی یک رویا»، «سالهای مشروطه» و «عملیات ۱۲۵» همکاریهای بسیاری با زندهیاد لبخنده داشتهاست. وی در اینباره نکاتی را بیان میکند:
من نه تنها در مجموعه کارآگاهان که بهواسطه چندین تلهفیلم در خدمت ایشان بودم. مینیسریال «پیدا و پنهان» که بارها از شبکههای مختلف پخش شد، شروع همکاری من با ایشان در این رسانه محسوب میشود. به جرات میتوانم بگویم علاقهمندی من به بازیگری و عشقی که من نسبت به این حرفه پیدا کردم، با سریال در پناه تو اتفاق افتاد. زمانی که آن سریال پخش میشد و به جرات میتوانم بگویم که خیابانها به دلیل پخش این سریال خلوت میشد، من عاشق این حرفه شدم و خیلی هم دوست داشتم روزی بتوانم در خدمت ایشان باشم. یکی از بزرگترین شانسهای من در زندگی این بود که با کارگردان بااخلاق و به معنای واقعی یک انسان شریف کار کنم و آن هم همکاری با آقای لبخنده بود. خاطرم هست زمانی که سریال در پناه تو را میدیدم آرزویم این بود روزی بازیگر شوم و برای آقای لبخنده بازی کنم. به همین دلیل به این موضوع فکر میکردم و چون فکر کردم خوشبختانه اتفاق افتاد. وقتی ایشان را از نزدیک دیدم و همکاری داشتیم به نظرم انسان بسیار شریفی آمد و بسیار برخورد محترمانه و حرفهای داشت. این تنها حرف من نیست. همه بازیگرانی که با ایشان کار کردند به این موضوع اعتقاد دارند. من یکسری تلهتئاتر با ایشان کار کردم که در قالب یک مجموعه از شبکه چهار پخش میشد. من بسیاری از نقشهای متفاوتم را که شاید کارگردانهای دیگر این ریسک را نمیکردند و به من پیشنهاد نمیدادند در این کار بازی کردم که با افتخار جزو رزومه کاری من است. خاطرم هست با دوستانی که در آن کار بازی کردند وقتی صحبت میکردیم همگی میگفتند مقابل دوربین آقای لبخنده آرامش دارند و حس پدرانه از ایشان میگیرند. این خیلی برای من جذاب بود. افسوس که ایشان در سالهای اخیر کار نکردند. من فکر میکنم سینما و تلویزیون ایران از چنین کارگردانی محروم بود. افسوس که طی این سالها کار نکردند تا ما باز هم آثار ماندگاری از ایشان را در خاطر نگه داریم.
نامش در تاریخ هنرهای نمایشی ایران جاودانه است
ایرج راد، یکی از بازیگران پیشکسوتی است که همکاریهای خوبی با زندهیاد لبخنده داشت. وی در سریال در پناه تو نقش یک پدر مهربان و دوست داشتنی و صبور را بازی کرد که نمونهای از پدران ایرانی است. او درباره این همکاری بیان میکند: من از این اتفاق بسیار متاسفم و اصلا نمیتوانم باور کنم که آقای لبخنده را از دست دادیم. ایشان یکی از هنرمندان بسیار بسیار ارزشمند و از هر نظر بیحاشیه بود که سالهای بسیاری را کار کرد بدون اینکه سر و صدایی به پا کند. او در کمال آرامش و به دور از جنجال کار میکرد.
وی ادامه میدهد: آقای لبخنده توانمندیهای بسیاری داشت. متولد اهواز بود و دورهای کار تئاتر را با دکتر طباطبایی در اهواز شروع کردهبود. بعد هم به تهران آمد و در دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران تحصیل کرد. طبیعتا آشناییاش با استاد سمندریان باعث شد بسیار به هم نزدیک شوند و سالها کنار ایشان بود. حتی بعد از فوت استاد سمندریان و خانم هما روستا، مدیریت آکادمی ایشان را همچنان برعهده داشت. در دورانی هم کارهای تئاتری بسیاری میکرد که آثار بسیار ارزشمندی بود. راد توضیح میدهد: من در سه کار تلویزیونی با ایشان همکاری داشتم. آثاری چون: این شرح بینهایت، در قلب من و در پناه تو. زندهیاد لبخنده شخصیتی توانمند و هنرمند داشت. از نظر رعایت خیلی از اصول به عنوان یک کار نمایشی همه مسائل را در نظر میگرفت. وقتشناسی، دقت و رفتار انسانی و بزرگمنشانه را جزو اصول کاری خود قرار میداد. با همه عوامل چه بازیگران و چه عوامل پشتصحنه ارتباط خوبی داشت و در کارهایش دقت نظر زیادی داشت. در انتخاب متن و دیالوگها هم بسیار دقیق و بینظیر بود. از همه مهمتر مدیریت ایشان بود که باعث میشد همه از کنار هم بودن لذت ببریم. وی در پایان هم میگوید: برای من همه ویژگیهای ایشان به یادماندنی و درست و جذاب است. خیلی متاسفم چنین عزیزی را از دست دادیم. یکی از ناراحتیهای من این است که چرا حمید لبخنده کمکار شدهبود و فقط روی آکادمی استاد سمندریان متمرکز شدهبود. با این حال نامش در تاریخ هنرهای نمایشی ایران جاودانه است و آثاری که ساخته ماندگار.
مرد مهربان و خوشرویی بود
حمیدرضا پگاه، بازیگر سریالهایی چون: «خانه امن»، «گیلهوا»، «آخرین گناه» و «تفنگ سرپر» سالها پیش در سریال بامن بمان با زندهیاد لبخنده همکاری داشت که در اینباره میگوید: من فقط در یک سریال با ایشان همکاری داشتم و این فرصت مهیا نشد که بیشتر در خدمت ایشان باشم اما با وجود همان تجربه کوتاه میتوانم بگویم زندهیاد لبخنده کارگردانی بود که در کار بسیار آرامش داشت و من هیچوقت عصبانیت ایشان را در کار به یاد ندارم. اگر هم بوده آنقدر کمرنگ بوده که در این 20 سال در ذهنم نماندهاست و همیشه ایشان را با خوشرویی و مهربانی و آرامش در ذهن دارم. وقتی خبر فوت ایشان را شنیدم خیلی شوکه شدم. امیدوارم روحشان در آرامش باشد و خداوند به خانواده ایشان صبر بدهد. به هر حال آقای لبخنده جزو کارگردانهایی بود که آثار شاخصی در تلویزیون داشت و فقدان ایشان بهشدت احساس خواهد شد.
خاطره یک پشتصحنه
20سال پیش بود. بیست و دوساله بودم. جوان بودم و به قول قدیمیها جویای نام. در آن مقطع خبرنگار روزنامه جوان بودم و سرپرشوری برای کار داشتم. در یکی از روزها برای تهیه گزارش پشتصحنه از سریال با من بمان راهی لوکیشنی در مرکز تهران شدم. در حیاط خانه باز بود، بیآنکه کسی آن اطراف باشد. کمی ترسیدهبودم، زیرا هیچ کس در حیاط نبود. فضای قدیمی خانه هم این ترس را بیشتر میکرد. در حالی که اطرافم را با چشمانی از حدقه بیرونزده نگاه میکردم، به سمت در قهوهای رنگ و رو رفته رفتم که ورودی ساختمان بود. از آنجا که تازه کارم را شروع کردهبودم و دومین گزارش پشتصحنهای بود که میرفتم، نمیدانستم این سکوت به این معناست که احتمالا بخشی از صحنه در خانه ضبط میشود. بنابراین بدون آنکه صبر کنم، در خانه را بهشدت باز کردم و بلند گفتم ببخشید کسی نیست؟! همان لحظه آقایی با عصبانیت به سمتم آمد و گفت: خانم معلوم هست شما اینجا چه کار دارید؟! در حالی که صورتم از خجالت سرخ شدهبود با صدایی که از ته چاه میآمد، خودم را معرفی کردم. آن آقا که از قرار دستیار بود، با تندی ادامه داد: خانم ضبط را به هم زدی! همان لحظه بود که مردی 50ساله از پشت مونیتور سرش را بلند کرد و گفت: «اشکالی ندارد. دوباره ضبط میکنیم. دخترم بیا این طرف کنار ما تا صحنه را دوباره ضبط کنیم.» بعد از چند برداشت صحنه ضبط شد و متوجه شدم این مرد مهربان حمید لبخنده، کارگردان است. بعد از تمام شدن ضبط صحنه، درحالی که نفسم در سینه حبس شدهبود با صدایی آرام به لبخنده گفتم: «امکان دارد با شما مصاحبه کنم؟» و او در حالی که آرام بود، لبخندی زد و گفت: «بله دخترم. فقط به من زمان بدهید تا میزانسن صحنه بعدی را آماده کنم، بعد در خدمت شما هستم. از صحبت آقای... هم ناراحت نشو. الان خودم هماهنگ میکنم با همه بازیگران مصاحبه کنید.» اتفاقا موضوع سریال هم درباره یک دختر خبرنگار است که جسورانه کار میکند. چند ساعتی کنار گروه بودم و او هماهنگ کرد با یکتا ناصر و دیگر بازیگران سریال هم در کمال آرامش گفتوگو کنم.
یک استاد شریف
یکی از ماندگارترین آثاری که زندهیاد لبخنده برای تلویزیون ساخت و بسیار هم مورد توجه قرار گرفت و باعث به شهرت رسیدن بازیگران بسیاری شد، مجموعه در پناه تو بود که شهرزاد عبدالمجید هم در این سریال بازی میکرد. وی درباره این همکاری نکاتی را بیان میکند: من خیلی از این خبر ناراحت شدم. به این دلیل که ما یک استاد بسیار شریف و بسیار مهربان و صبور و سرشار از آرامش را از دست دادیم. آقای لبخنده همیشه لبخند روی صورتش داشت. زمانی که سریال در پناه تو را بازی میکردیم، ایشان همیشه سر فیلمبرداری صبور بود و با همه دوستان در هر سکانس و پلانی و هر لحظه از کار تحت حمایت پدرانهاش بودیم. من یکی از بهترین تجربههای کاریام را در تلویزیون با ایشان داشتم. هنوز هم وقتی این سریال از شبکههای دیگر ازجمله آیفیلم پخش میشود، برای مردم همانقدر جذابیت دارد و خاطرهانگیز است. این نشاندهنده مدیریت خوب و کارگردانی حرفهای ایشان بود و به قدری ما را در کار درست هدایت میکرد که توانستیم کاراکترها را باورپذیر بازی کنیم و مردم هم با همه شخصیتها و داستانها ارتباط برقرار کنند. هنوز هم در پناه تو، یکی از بهترین سریالهای تلویزیون در این مدت محسوب میشود. من وقتی خبر فوت یکی از هنرمندان را میشنوم بسیار ناراحت میشوم و افسوس میخورم که ما این استادان و انسانهای دوستداشتنی و توانمند را از دست میدهیم.
جدی اما آرام و مهربان بود
سعید پیردوست را خیلیها با بازیش در مجموعههای مهران مدیری از جمله «پاورچین» میشناسند. وی که بسیار از فوت این کارگردان محزون شد، درباره ویژگیهای زندهیاد لبخنده و همکاریش با این کارگردان میگوید: من در سریال با من بمان در خدمت ایشان بودم. در همان کار از نزدیک شاهد بودم چقدر آدم آرام ولی در کارش جدی بود. البته من به واسطه نقشی که در این سریال بازی میکردم فقط چند روز سر تصویربرداری رفتم و مدت کوتاهی سر کار ایشان بودم. اما ویژگیهای خوب همیشه در ذهن میماند و نیازی به زمان کوتاه یا طولانی نیست.
وی ادامه میدهد: آقای لبخنده بسیار انسان نازنینی بود و رفتار بسیار حرفهای و مهربانی با بازیگران داشت. با همه با متانت رفتار میکرد و به همین دلیل فکر میکنم خاطره خوب همکاری با ایشان برای همه بازیگرانی که در کارهایشان حضور داشتند به یادگار میماند. من خیلی ناراحت شدم وقتی شنیدم ایشان فوت شده. با اینکه سالها بود هیچ فیلم و سریالی برای سینما و تلویزیون نساخته بود اما جایش خیلی خالی است. چون کارگردان بسیار حرفهای و توانمندی بود.