آقای حاتمی کیا! امیدوارمان کردید

 آقای حاتمی کیا! امیدوارمان کردید

 «شب طلایی» یک شگفتانه (همان سورپرایز) خودمان در جشنواره امسال بود؛ شگفتانه از این جهت که همه پیشفرض‌ها و قضاوت‌ها را درباره خود شکست و نشان داد سینما و سینماگر همیشه می‌توانند شگفتی‌ساز باشند.
این فیلم نخستین ساخته یوسف حاتمی‌کیا، کارگردان جوانی است که پدرش ابراهیم حاتمی‌کیا، تهیه‌کننده فیلم او بوده است. معمولا نخستین پیشفرض درباره فرزندان شخصیت‌های نامدار هنری و سینمایی این است که باز هم با پسری یا بهتر بگوییم آقازاده‌ای رو‌به‌رو هستیم که می‌خواهد زیر پوشش شهرت و محبوبیت پدرش و با استفاده از روابطی که پدر در طول زندگی حرفه‌ای به‌دست آورده است، خود را به مخاطبان تحمیل کند. معمولا این‌گونه آقازاده‌های سینمایی پخته‌خوار هم هستند و راه را از میانه راهی که پدر رفته است شروع می‌کنند. مخاطب انتظار دارد که فیلم پسر ابراهیم حاتمی‌کیا، یک فیلم دفاع مقدسی بسازد اما یوسف حاتمی‌کیا، از همین اول به مخاطبان سینما اعلام می‌کند که من آمده‌ام روی پای خودم بایستم و قصد ندارم از اعتبار و نام پدرم برای فیلمسازی خرج کنم.به همین دلیل است که ژانر انتخاب شده و مضمون فیلم برای بسیاری از کسانی که بدون اطلاع قبلی به سینما آمده‌اند، شگفتی‌آفرین است.
دومین شگفتی حاتمی‌کیا در کارگردانی اوست. (البته توجه دارید که منظورمان حاتمی‌کیای پسر است و نه پدر) کارگردانی که اولین تجربه سینمایی خود را پشت سر می‌گذارد و هنوز جای پای خود را در سینما محکم نکرده است، احتمالا به‌دلیل کمبود اعتماد به نفس سعی می‌کند دور و بر خود را خلوت کند، یک داستان کم‌دردسر و بدون تنش و درگیری را انتخاب کند و با یک گروه بازیگران نه چندان وسیع و احتمالا از چهره‌های تازه‌کار خود را محک بزند اما حاتمی‌کیای پسر، این‌بار هم مخاطب خود را شگفت‌زده کرده است. او داستانی پر‌کشش و با گروه بازیگران نام‌آشنا و پر‌تعداد را برگزیده است و اتفاقا همه این اتفاقات را در یک فضای محدود پیش می‌برد.
 حرف‌هایی درباره فیلمنامه
داستان «شب طلایی» چنان‌که گفتیم در فضای یک خانه رخ می‌دهد. افراد یک خانواده که در ظاهر همه شاد و خوشحال و دارای روابطی گرم و دوستانه هستند، آمده‌ اند تا برای مادربزرگ عزیز خانواده جشن تولد بگیرند اما اتفاقاتی روی می‌دهد که افراد اندک‌ اندک خود واقعی‌شان را روی دایره می‌ریزند، روابط پر‌تنش می‌شود و همه‌چیز به‌هم می‌ریزد. در این میان، تسلسل اتفاقات تازه، داستان را پیش می‌برد. همین محدودیت فضا می‌توانست فیلم را به یک فیلم شبه‌تئاتری خسته‌کننده بدل کند اما حاتمی‌کیا توانسته است با حفظ ضرباهنگ فیلم، مخاطب را تا پایان داستان با خود همراه کند.فیلمنامه اثر را خود کارگردان نوشته است. گرچه می‌شد در این فیلمنامه باز هم تعلیق‌های بهتر و نقطه‌عطف‌های مهم‌تری قرار داد و مخاطب را پی در پی وارد فضاهای تازه‌ای کرد اما در همین شکل فعلی هم فیلمنامه، روی پاست و کمتر دچار افت می‌شود. برخی داستان‌های فرعی که در طول فیلم مطرح می‌شوند، بدون این‌که از ظرفیت داستان‌شان به‌خوبی استفاده شود، به‌حال خود رها شده‌اند. شاید اگر نویسنده فرصت بیشتری برای سر و کله زدن با فیلمنامه‌اش داشت، می‌توانست از این ظرفیت استفاده بهتری کند. یکی از محاسن فیلمنامه در حالت فعلی، استفاده بجای حاتمی‌کیا از طنز در‌جا به‌جای داستان (‌که البته می‌شد بیشتر هم از این ظرفیت استفاده کرد) باعث شده است مخاطب فرصتی برای استراحت و تنفس هم داشته باشد. این نشان می‌دهد که حاتمی‌کیا حتی ظرفیت ساخت یک فیلم کمدی خوب را هم دارد و باید دید آیا او در ادامه روند فیلمسازی خود به این سمت خواهد آمد یا نه.
شاید مهم‌ترین ایرادی که بشود به فیلمنامه داستان گرفت، وجود شخصیت‌های اضافی است که حذف‌شان از داستان می‌توانست به نفع شخصیت‌پردازی بهتر و با‌حوصله‌تر افراد حاضر در داستان، تمام شود.در «شب طلایی» شاهد بازی بد، رها شده و اضافه نیستیم. استفاده از ظرفیت بازیگران کهنه‌کار و با‌تجربه‌ای نظیر مسعود کرامتی، مریم سعادت، حسن معجونی و یکتا ناصر در کنار بازیگران جوانی چون سوگل خلیق توانسته است مجموعه قابل‌قبول و چشم‌نوازی از بازی‌های خوب را در برابر چشم مخاطب قرار دهد. «شب طلایی» البته ایرادات و کاستی‌هایی دارد اما به‌عنوان فیلمي از کارگردانی تازه‌کار در‌مجموع نمره قبولی می‌گیرد. یوسف حاتمی‌کیا با فیلم اولش نشان داد که می‌توان به او امیدوار بود و تولد سینماگری را چشم انتظار بود که روی پای خود ایستاده و نیازی به استفاده از نام محترم پدرش را در سینما ندارد.