جوانی جمعیت با تغییر سبک‌زندگی

جوانی جمعیت با تغییر سبک‌زندگی

حسن بنیانیان عضو کمیسیون فرهنگ و تمدن شورای‌عالی انقلاب فرهنگی

 بر کسی پوشیده نیست که موضوع جمعیت و مقابله با بحران سالمندی که در سال‌های آینده بیشتر با آن روبه‌رو خواهیم شد، با طرح‌های کوتاه‌مدت چاره نمی‌شود. در واقع چنین پدیده‌ای محصول سال‌ها اقدام و سیاستگذاری‌ است که بدون تردید، حل آن زمانبر است و به اراده‌ای چندین‌ساله نیاز دارد. به عبارت دیگر‌ نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم در مدت‌زمان یک یا دوساله و با راهکارهای موقتی، گره از کار این مساله باز شود. لازم به یادآوری است که جامعه ما در حال حاضر درگیر ساز و کارهایی از سبک زندگی است که در ذات خود، کاهش جمعیت را به وجود می‌آورد؛ این در حالی است که در راه‌حل‌های پیشنهادی فعلی، کمتر به آن توجه شده است. مثلا ما با نظام آموزشی‌ای مواجه هستیم که هر شخص، مدرک بیشتری به دست بیاورد، احترام بیشتری خواهد داشت. در چنین نظام و فرهنگی، ازدواج و فرزندآوری به تاخیر می‌افتد تا فرد به عالی‌ترین درجات تحصیلی برسد. از سوی دیگر، فرهنگ عمومی جامعه ما این‌گونه است که داشتن ثروت بیشتر، عاملی برای احترام افزون‌تر است. پس افراد به دنبال کسب درآمد بیشتر به شهرهای بزرگ می‌آیند، مجبور به زندگی آپارتمان‌نشینی می‌شوند و با کوچک ‌شدن روز به روز این آپارتمان‌ها، تمایل‌شان برای داشتن فرزند یا فرزندان بیشتر را از دست می‌دهند. بدیهی است در جامعه فعلی، زن و مرد هردو به طور همزمان باید تمام روز بدوند و تلاش کنند تا بتوانند زندگی‌شان را در سطحی معقول تامین کنند؛ اتفاقی که باعث می‌شود فرصت فرزندآوری و تربیت فرزند از پدر و مادر گرفته شود. در واقع وضع موجود که ما با عنوان بحران از آن یاد می‌کنیم، محصول همین سبک زندگی است که در آن قرار گرفته‌ایم. اما سوال مهم این است که چرا ما در طول چند سال به این نقطه از سبک زندگی رسیده‌ایم؟ به نظر می‌رسد وضعیت فعلی برگرفته از فرهنگ غربی است که همین نتیجه را برای غرب هم به وجود آورده است؛ چنان که بحران جمعیت و سالمندی موضوعی است که در بسیاری از کشورهای دیگر هم همه‌گیر شده است، بحرانی که آنها با مهاجرپذیری در حال رفع آن هستند اما ما به چنین ابزاری نیز دسترسی نداریم. یعنی در حالی فرهنگ داشتن خانواده کوچک بدون فرزند و یا زندگی با حیوان خانگی که نشأت گرفته از این کشورها است، به ما تحمیل شده که خودشان در پی رفع آن هستند اما ما چاره‌ای برای مقابله با آن نداریم. درنهایت به نظر می‌رسد مقابله با وضع موجود، نیاز به تغییرات و بازسازی‌های اساسی دارد؛ فارغ از همه راهکارهای اقتصادی و رفاهی و خدماتی که موقتی به نظر می‌رسد. در چنین شرایطی باید بتوانیم با بازسازی ریشه‌های فرهنگی خودمان، سبک زندگی خانواده‌‎ها را به سمت زندگی ایرانی و اسلامی هدایت کنیم، به طوری که تفاوت در ارزش‌های‌مان به مفهوم واقعی در جامعه مستقر شود. از سوی دیگر به طور همزمان و متناسب با شرایط، وضعیت مسکن، اشتغال، توزیع جمعیت و امکانات‌‌ و... را بازتعریف کنیم تا افراد به طور طبیعی (و نه از روی اجبار) ترجیح دهند که به جای یک فرزند، چندین فرزند داشته باشند. در غیر این‌صورت، راه‌حل‌هایی که امروز در قانون پیش‌بینی شده، درمانی برای بحران سال‌های آینده نیست.