گفتوگو با دکتر عطاردی، نخبه علمی کشور درباره کتاب «از شریف تا لسآنجلس»
آمریکا از توسعه دانش در ایران میترسد
کتاب «از شریف تا لسآنجلس» به توصیه برخی مسؤولان و با سفارش علی موسوی گرمارودی، شاعر نامدار کشورمان نوشته و منتشر شد تا خاطرات تلخ و شیرین دستگیری سیدمجتبی عطاردی، نخبه علمی را در آمریکا روایت کند. عطاردی، عضو هیات علمی دانشگاه شریف و راوی کتاب از شریف تا لسآنجلس که امسال موفق به دریافت جایزه هنر انقلاب شده است، در گفتوگویی که گزیدهای از آن پیش روی شماست؛ درباره این موضوع صحبت کرده است که کتاب از شریف تا لسآنجلس چگونه نوشته شد؟ خاطرات دکتر سیدمجتبی عطاردی از 500 روز اسارت در آمریکا بهتازگی به چاپ دوم رسیده است، انتشارات سوره مهر منتشرکننده این کتاب است.
کتابی که میتواند فیلم شود
من پس از آزادی در ملاقاتهایی که با چند نفر از دوستان و مسؤولان داشتم اتفاقات و صحنههایی را تعریف کردم که شنوندگان آنها گفتند شاید اینها برای شما مهم نباشد اما حتما از دید کسانی که آنها را تجربه نکردهاند، جالب خواهد بود پس بهتر است که شما این خاطرات را در قالب کتابی بنویسید و منتشر کنید. یکی از وزرا گفت حتی حاضرم گروهی از خاطرهنویسان را نزدتان بفرستم تا مصاحبههایی با شما داشته باشند و کارتان را راحتتر کنند. این اتفاق افتاد و گروهی آمدند و خاطراتم را نوشتند اما نتیجه کارشان جذابیت چندانی نداشت. سپس استاد موسوی گرمارودی، شاعر برجسته کشورمان کتاب را به حوزه هنری داد و به مسؤولان آنجا توصیه کرد این کتاب علاوه بر اینکه قابلیت انتشار دارد، میتواند به یک فیلم تبدیل شود. این ارتباط با حوزه هنری برقرار شد . سپس سلسله مصاحبههای متعددی انجام شد و در نهایت به صورت یک کتاب درآمد.
یک کتاب 2 قسمتی
کتاب از شریف تا لسآنجلس دو قسمت دارد. یکی از قسمتهای آن شرح خاطرات من است. این قسمت زندگیام بهخصوص بخش حرفهای آن را روایت میکند تا مخاطبان متوجه شوند چه اتفاقاتی به دستگیری من منجر شدند.بخش دوم کتاب از شریف تا لسآنجلس اتفاقات تلخ و شیرین پس از دستگیریام را روایت میکند. میخواهم بگویم درست است در روزهای دستگیری لحظات سختی بر من گذشت اما بعدها تصور کردم شاید آن اتفاق از مقدرات الهی بوده است.
چرا آمریکا مرا دستگیر کرد؟
در واقع فکر میکنم مهمترین دلیلی که آمریکا من را دستگیر کرد این بود که با رصدهای پنج ساله متوجه شدند یک حرکت اقتصادی در حوزه صنعت پیشرفته در ایران رخ میدهد. البته تحقیقات ما مشکلی برای آن کشور ایجاد نمیکرد. از طرف دیگر اکثر دانشجویان و نخبگانی که تربیت میکردیم به کشورهای آمریکا و کانادا میرفتند. به محض اینکه مسؤولانش متوجه شدند قرار است کاری اقتصادی در زمینه میکروالکترونیک، تکنولوژی نیمههادی و چیپتکنولوژی در ایران انجام دهم، احساس خطر و بهانهای پیدا کردند تا من را دستگیر کنند. اگر این اتفاق نمیافتاد ، ایران در حال حاضر یک منبع اقتصادی چندهزار میلیاردی داشت.
ترس آمریکا از دانش ایرانی
کشورهایی چون آمریکا با توسعه شرکتهای دانشبنیان در ایران احساس خطر میکنند. ما از این امر غافل هستیم و زمانی که در مرکز توجه رهبر قرار میگیرد، مسؤولان فقط به انجام کارهای تبلیغاتی میپردازند. آنها آنچنان که باید و شاید از دانشمندان و نخبههای علمی حمایت نمیکنند. ما باید به استفاده اقتصادی از تواناییهای استادان دانشگاههای کشورمان بهخصوص دانشگاههای تراز اول توجه کنیم. این به آن معنا نیست که استادان مذکور به صنعت مراجعه کنند، بلکه صنایع، سازمانها، وزرا و وکلا باید به این استادان مراجعه کنند.
من پس از آزادی در ملاقاتهایی که با چند نفر از دوستان و مسؤولان داشتم اتفاقات و صحنههایی را تعریف کردم که شنوندگان آنها گفتند شاید اینها برای شما مهم نباشد اما حتما از دید کسانی که آنها را تجربه نکردهاند، جالب خواهد بود پس بهتر است که شما این خاطرات را در قالب کتابی بنویسید و منتشر کنید. یکی از وزرا گفت حتی حاضرم گروهی از خاطرهنویسان را نزدتان بفرستم تا مصاحبههایی با شما داشته باشند و کارتان را راحتتر کنند. این اتفاق افتاد و گروهی آمدند و خاطراتم را نوشتند اما نتیجه کارشان جذابیت چندانی نداشت. سپس استاد موسوی گرمارودی، شاعر برجسته کشورمان کتاب را به حوزه هنری داد و به مسؤولان آنجا توصیه کرد این کتاب علاوه بر اینکه قابلیت انتشار دارد، میتواند به یک فیلم تبدیل شود. این ارتباط با حوزه هنری برقرار شد . سپس سلسله مصاحبههای متعددی انجام شد و در نهایت به صورت یک کتاب درآمد.
یک کتاب 2 قسمتی
کتاب از شریف تا لسآنجلس دو قسمت دارد. یکی از قسمتهای آن شرح خاطرات من است. این قسمت زندگیام بهخصوص بخش حرفهای آن را روایت میکند تا مخاطبان متوجه شوند چه اتفاقاتی به دستگیری من منجر شدند.بخش دوم کتاب از شریف تا لسآنجلس اتفاقات تلخ و شیرین پس از دستگیریام را روایت میکند. میخواهم بگویم درست است در روزهای دستگیری لحظات سختی بر من گذشت اما بعدها تصور کردم شاید آن اتفاق از مقدرات الهی بوده است.
چرا آمریکا مرا دستگیر کرد؟
در واقع فکر میکنم مهمترین دلیلی که آمریکا من را دستگیر کرد این بود که با رصدهای پنج ساله متوجه شدند یک حرکت اقتصادی در حوزه صنعت پیشرفته در ایران رخ میدهد. البته تحقیقات ما مشکلی برای آن کشور ایجاد نمیکرد. از طرف دیگر اکثر دانشجویان و نخبگانی که تربیت میکردیم به کشورهای آمریکا و کانادا میرفتند. به محض اینکه مسؤولانش متوجه شدند قرار است کاری اقتصادی در زمینه میکروالکترونیک، تکنولوژی نیمههادی و چیپتکنولوژی در ایران انجام دهم، احساس خطر و بهانهای پیدا کردند تا من را دستگیر کنند. اگر این اتفاق نمیافتاد ، ایران در حال حاضر یک منبع اقتصادی چندهزار میلیاردی داشت.
ترس آمریکا از دانش ایرانی
کشورهایی چون آمریکا با توسعه شرکتهای دانشبنیان در ایران احساس خطر میکنند. ما از این امر غافل هستیم و زمانی که در مرکز توجه رهبر قرار میگیرد، مسؤولان فقط به انجام کارهای تبلیغاتی میپردازند. آنها آنچنان که باید و شاید از دانشمندان و نخبههای علمی حمایت نمیکنند. ما باید به استفاده اقتصادی از تواناییهای استادان دانشگاههای کشورمان بهخصوص دانشگاههای تراز اول توجه کنیم. این به آن معنا نیست که استادان مذکور به صنعت مراجعه کنند، بلکه صنایع، سازمانها، وزرا و وکلا باید به این استادان مراجعه کنند.
تیتر خبرها