نسخه Pdf

بازی تاج و تخت

بررسی چندجانبه ماجرای پسر اینستاگرامی و ملکه‌هایش

بازی تاج و تخت

عادت کرده ایم چند وقتی روی یک خبر تمرکز کنیم. هی درباره آن باهم حرف بزنیم. بعد که از تب و تاب افتاد اصلا یادمان برود که چه بود. این‌طوری است که خیلی راحت فراموشمان می شود همان حرف ها و دوباره بعد از چند وقت با ماجرایی نو، حواسمان می آید سر جای خودش و می‌گوییم ای دل غافل، یاد فلان ماجرا افتادم. پرونده پسر و دو دختر ایسنتاگرامی را هنوز باز نگه داشته ایم برای این که زود همه چیز یادمان نرود.

واکاوی یک جرم
در دو هفته اخیر تصاویرشان یا تار شده یا روی صورت‌شان شطرنجی شده‌است، خبرگزاری به خبرگزاری و سایت به سایت و صفحه به صفحه در فضای مجازی می‌چرخید. تیترها خودشان حاوی هزار و یک حرفند. «جنجال کلیپ‌های غیراخلاقی یک پسر نوجوان و دو دختر»، «پایان ماجرای سه نوجوان اینستاگرامی موسوم به پادشاه و ملکه‌هایش»، «ورود پلیس فتا به پرونده کلیپ‌های غیراخلاقی پسربچه اینستاگرامی» و... اما خیلی‌ها به سادگی از متن اخبار عبور می‌کنند و تلاشی برای کسب اطلاعات قانونی و حقوقی این قبیل موضوعات ندارند. گرچه پلیس فتا هم همکاری خاصی با ما نداشت، با کمک کارشناسان این حوزه به حرف‌های جدی و مهمی دست پیدا کردیم که خواندنش لااقل برای یک بار لازم است.

 داستان یک جرم
هر کدام از ما ممکن است توصیفی از ماجرای همایون و صفحه‌اش در دنیای مجازی داشته‌باشیم؛ ولی باید یک بار هم که شده برای خودمان یک کارآگاه حرفه‌ای و متخصص شویم و داستان را از بعد مجرمانه‌اش بشنویم. چیزی که در بیان سرهنگ رامین پاشای، معاون فرهنگی ـ اجتماعی پلیس فتای انتظامی کشور دیده می‌شود:«اخیرا پست‌های یک پسر خردسال در اینستاگرام با بازخوردها و واکنش‌های مختلفی مواجه شده‌است. در پست‌های او دو دختر کم‌سن‌وسال به‌عنوان «ملکه‌های زیبای او» نیز حضوری نامتعارف دارند و دیالوگ‌هایی که میان آنها رد و بدل می‌شود نشان از این دارد که آنها صرفا مجریان سناریوهای از پیش تعیین‌شده‌ای هستند که تیمی بزرگسال برای آنها نوشته‌است. فعالیت روزانه و سطح فیلم‌های تولیدشده در صفحه منتسب به این پسربچه، سؤالات و ابهاماتی متعدد و جدی را ایجاد کرده‌بود تا این‌که درز برخی اطلاعات و تصاویر از پشت‌صحنه ضبط و تولید محتوای خاص این صفحه، گمانه‌زنی‌ها را تایید کرد. یک تیم حرفه‌ای با برنامه‌ریزی قبلی برای تولید این پست‌های خاص با هزینه‌کردهای سنگین مالی در عقبه این صفحه حضور دارد و این کودکان تنها مجریان دیدگاه‌های آنها هستند.»

چهاردیواری اختیاری
همسایه ما دو اخلاق جالب دارد. یکی گوش دادن به آهنگ و دیگری خوردن غذاهای خوشمزه به خصوص کباب و جوجه‌کباب. البته اینها هیچ ربطی به ما نداشت و ندارد و نخواهد داشت اگر صدای باندهای او که روی دیوار چسبیده به منزل ما بلند می‌شود به اندازه‌ای نباشد که ما حس کنیم وسط یک کنسرت بزرگ هستیم و البته زمان پخش موسیقی‌ها هم یک و نیم شب نباشد. یا مثلا هر شب، دقت کنید هرشب، وسط حیاط دود به راه نیندازد برای درست کردن جوجه و کباب و... و خدا را شکر یک بار هم تعارفی به ما نزند. حالا خدا را شکر بچه‌های من چیزی نمی‌گویند ولی خودم حقیقتا دلم لک زده برای این‌که یه بار از اون غذاها به ما هم بدهد و فقط دودش توی چشم‌مان نرود!
برخی فکر می‌کنند این چهاردیواری که در اختیار دارند برای این است که هر کاری دلشان خواست بکنند. در فضای مجازی که تعداد این آدم‌ها خیلی بیشتر است. تقریبا هرکاری که به ذهن آدم می‌رسد و نمی‌رسد از آنها سر می‌زند. ولی آنها یادشان رفته‌است که پلیس فتا حواسش جمع است و این کارهایی که می‌کنند خیلی‌هایش مصداق جرم!

 سریع و خشن
شاید با خودتان بگویید خب چطوری است که این روزها تعداد مجرمان فضای مجازی خیلی بیشتر از فضای حقیقی شده‌است. این شما و این سه دلیل خیلی ساده و منطقی برای این ماجرا:
الف) سرعت دسترسی: مفهوم متعارف زمان و مکان در دنیای مجـازی دچـار تحـول شـده‌است. یکـی از معیارهـای کندی وقوع پدیده بزهکارانه در جهان واقعی فاصله فردی که قرار است آن جرم را انجام دهد با محل وقوع جرم و هدفی است که برای آن اقدام به کاری می‌کند. ولی ساختار فضای مجازی به شکلی است که در آن لازم نیست میان این سه عنصر نزدیکی وجود داشته‌باشد. یعنی ممکن است طرف در یک کشور بنشیند و جرمی در کشور دیگر مرتکب شود. یک جورهایی انجام جرم در فضای مجازی باعث صرفه‌جویی در مکان و هزینه هم می‌شود. 
ب) ناشناخته‌بودن: ته ته پنهان شدن و استتار دزدها در فضای حقیقی، استفاده از جوراب زنانه بود برای پوشاندن صورت. ولی در فضای مجازی به راحتی با ایجاد صفحات دروغین و ناشناس، اقدامات مجرمانه انجام می‌شود. خلاصه شناسایی مجرم در فضای مجازی سخت است ولی یادتان باشد محال نیست.
ج) حجم جرایم: شما فرض کنید همان ماجرای دزدی، به جز وقتی که به یکی از بانک‌های معتبرمان در روزهای تعطیل دستبرد می‌زنند، در سایر موارد دزدها نمی‌توانند میزان زیادی پول یا طلا یا هرچیز دیگری را جابه‌جا کنند. ولی دزدی در فضای مجازی تقریبا محدودیت ندارد. 

 به همین سادگی
خیلی‌ها فکر می‌کنند همه اشتباه‌ها برای دیگران است و خودشان هرگز دچار جرم نمی‌شوند. ولی فضای مجازی نشان داد اکثر ما یک مجرم درون داریم. شاید بد نباشد خیلی اوقات سری به کتاب‌های قانون بزنیم و ببینیم رفتارها، حرف‌ها و خلاصه زندگی‌مان چقدر مجرمانه است. مثلا در مورد محتواهایی که در صفحات مجازی خود می‌گذاریم و عین خیال‌مان هم نیست. لابد چشم‌مان را دوخته‌ایم به یک تعداد اینفلوئنسر و سلبریتی و بلاگر و فکر می‌کنیم خب آنها این‌قدر وضع‌شان خوب است و هرکاری دوست دارند می‌کنند. مگر ما چه کم داریم؟!
برخی از جرم‌هایی که در تولید محتواهای مجازی خیلی زیاد مرتکب می‌شوند را ببینید:
1- اشاعه فحشا و منکرات 
2- تحریک، تشویق، ترغیب، تهدید یا دعوت به فساد و فحشا و ارتکاب جرایم منافی عفت یا انحرافات جنسی  
3- انتشار، توزیع و معامله محتوای خلاف عفت عمومی (مبتذل و مستهجن) 
4- تحریک، تشویق، ترغیب، تهدید یا تطمیع افراد به دستیابی به محتویات مستهجن و مبتذل
5- استفاده ابزاری از افراد (اعم از زن و مرد) در تصاویر و محتوا، تحقیر و توهین به جنس زن، تبلیغ تشریفات و تجملات نامشروع و غیرقانونی
6- محتوایی که تحریک، ترغیب، یا دعوت به ارتکاب جرم می‌کند
7- انتشار محتوای حاوی تحریک، ترغیب، یا دعوت به اعمال خشونت آمیز و خودکشی 
8- تبلیغ و ترویج مصرف مواد مخدر، مواد روان‌گردان و حتی سیگار

 پرونده‌ای با انتهای باز
هنوز که تکلیف پسر اینستاگرامی و دو دختر همراهش معلوم نشده‌است؛ ولی منظور ما از پرونده باز این است که اولا حواس‌مان باشد ما هم گاهی خیلی از این فضای مجرمانه دور نیستیم و این‌که در اتفاقات این‌چنینی خیلی از ماهم مقصریم. مثلا در اشاعه آن. یا در تشویق کردن به ادامه آن با یک لایک ساده. البته مثل همیشه موارد، حرف ما این است که چرا دانه درشت‌ها را متوقف نمی‌کنند؟ چرا فضای مجازی این‌قدر بی‌در و پیکر شده‌است. گرچه شاید خودمان جزو همان‌ها هم باشیم که تا صحبت از قانون صیانت از فضای مجازی می‌شود بحث را به حاشیه می‌کشیم که نکند بازار کسب درآمد و خیلی از ارتباطات‌مان را از ما بگیرند و چشم‌مان را روی اتفاقاتی مثل ماجرای پادشاه و ملکه‌هایش می‌بندیم.

حسین شکیب‌راد