ما در چه موقعیتی هستیم؟
اعمال تغییر با «وهم» جلوگیری از تغییر!
در شماره قبل نوشتیم که بنا بر ادله عینی و عقلی، رخداد تغییر نظام جهانی بر اساس تصمیم رهبری گلوبالیستها درباره جانشینی چین بهجای آمریکا روی خواهد داد و در این وضعیت، ضرورت تغییر ساختار پیرامونی کشور اهمیت بیشتری مییابد چرا که در این شرایط، باید میراث شوم مدرنیزاسیون مبتنی بر مدیریت استبدادی یعنی ساختاری که در خدمت ساختار و منافع کشورهای سلطهجو بوده است، اهمیتی مضاعف یابد برای جهش ایران و در این وضعیت، نقش رسانهها برجسته خواهد بود.
رسانههای معاند، امید واهی براندازی جمهوری اسلامی میپروردند و هم رؤیای تغییر داشتند. البته در محاسبهشان خدا نقش و حضور نداشت که خود را از یادشان بیرون کشیده بود ولی این کدام تغییر بود که آنان در پی آن بودند و چرا رسانههای ما نسبت به این تغییر بیخبر و عقبمانده عمل کرده و آن را افشا نمیکردند؟
آیا هوش سیاه این قدرت نهان جهانی با دستگاه وسیع تتبع و کار و کاوش دانشمندانش قطعا از بحران فروپاشی و خیزش جهانی به سیاستمدارانشان خبر داده بود؟ آیا با همه ابزارهایی که یهودیت و مسیحیت یهودی از جمله دانشگاهها و علم شیطانی و نیز علوم غریبه و جادو و رسانه دارد از خیزش اسلامیخبردار شده بود؟ خیزشی که بر خلاف اعتراضات مردم ناراضی غرب که فاقد آرمان معتبر و رهبری معتمد است، رهبریاش دست یک ذخیره الهی(عج) شکستناپذیر و مسلح به اراده و قدرت فرابشری ربش است و موعودی حاضر و موجود و زنده است که ندای نابودی ظلم جهانی و کفر و شرک و نفاق را طنینانداز خواهد کرد و حال، شیطان جهانخوار به وهم جلوگیری از تغییر اصیل دوران ظهور، مکر وانموده تغییر را در«گیم» اغواگر رسانه آغاز نهاده و پرچم تحول برافراشته بود؟ بیخبر از آن که مکر خدا بر مکر کافران غلبه حتمیدارد! چرا رسانهها نقشی را که امام خمینی برای رسانهها تاکید ورزیده بود، به عهده نمیگرفتند. علت یا علل چه بود که مهمترین تغییر جهان کفر را بیخبر تماشا میکردند؟
باید فساد را از جامعه برچینیم
کرونا ادامه داشت. بحث و مقالاتم نیز. من به اطلاعات و دانستههایم رجوع میکردم و بازی تغییر به موضوع جدی اندیشهام بدل شده بود. اطلاعات فراوانی درباره سرمایهداری جهانی در قرن 21 داشتم. هم درباره تبارشناسی حرکت سرمایه از دوران مرکانتالیسم تا سرمایهداری انحصارگرای امپریالیستی قرن بیستم تا پیدایش سیطرههای مالی بینالمللی و نهادهای جهانی و بانکی آن و درباره تاثیر و نقش آن در سیاست کشورهای کانونی در سلطهگری بر مناطق دنیا به ویژه منابع آب و انرژی، جنگهای منطقهای و انقلابات رنگی و حتی تعیین رئیس جمهور برای آمریکا و فرانسه و نخست وزیر برای انگلیس و کانادا و جنگهای منطقهای و... پس آیا مقصود همان تغییری نبود که قدرت جهانی سرمایهداری متاخر در پی آن بود؟ تغییری با وهم جلوگیری از تغییر! جلوگیری از تغییر بزرگ الهی در کره ارض که طومار ظلم را درهم میپیچد اما این تغییر ظالمان، چه میتوانست باشد؟ باید بدانیم ما دو بازار جهانی نداریم و آمریکا و چین و اروپا و... همه جزئی از این بازار واحدند.
همین مطالب مضمون مقالات متعددم را در دو سال پیش میساخت و تاکید به این که ایران فرصت زرینی دارد که در شکاف این بازی از قیدها رهایی یابد و رؤیای دینی و انقلابیاش را محقق سازد به شرطی که ضمن ارتباط فعال با بلوک شرق دمی از شعار نه غربی و نه شرقیاش دست نکشد و در مسیر زندگی در رده کشورهای مرکز حرکت کند ولی همه اینها از فعل رسانههای ما نهادهای علمی و دانشگاه و وزارت فرهنگ و ارشاد و سینما و صدا و سیما و مطبوعات مختلف دور و دورتر بود.
بدیهی است که وفاداری به خط امام و رهبر معظم شرط نخست کسب این جایگاه کانونی و قدرت احیاشده اسلامی کنار قدرتهای دنیوی شیطانی است. در کنارش حقیقت آن است که همه شرایط عام آماده باشد بدون تلاش و سعی ملتی متحد و وفادار به انقلاب الهی، هیچ تغییر بنیانی در ساختار پیرامونی ایران رخ نخواهد داد. این نکته اصلی را به یاد داشته باشیم و بدانیم چرا همه زور دنیای استکبار فرو پاشاندن وحدت مردم ایران است.
ما اگر در وسع خود فساد در کار اجتماعی را برطرف سازیم و سازمان سالم برای جامعهای سالم در حد عرف موجود برقرار کنیم و خرابی، ظلم و تبعیض اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را برطرف نماییم و داخل مملکت را پاکسازی و سالمسازی کرده و دست قشر ممتاز حرامکار را کوتاه کنیم، کاری کارستان کردهایم.
ضرورت اصلاح ساختاری نهاد رسانه
امروز نهادهای مختلف حکومتی از جمله نهاد رسانه ما در این دوران بینظیر بسی دورند از سلامت محتوایی و سازمانی و مدیریتی و نیروهای کارآمد و انجام تکالیفشان. دلیل این فشلبودن، هم ساختار است و هم مدیریت آن و... و فاصله با فهم تغییرات جهانی در انجام وظایفش.
حالا به طور ویژه میخواهم درباره ساختار رسانه ملی ما و ضرورت تغییرش بنا به دو تغییر اشاره شده جهانی و ملی، حرف بزنم. بیتردید امام امروز هم در درک تغییر جهان و ضرورت تغییر ایران و نقش تغییر یافته رسانه، در راس تغییر طلبی مثبت قرار دارد و باید با بازخوانی مدام از فراموشی نگرش زندهاش جلوگیری کرد که توانیابی و رهایی ما از قید کفرجز بنا به افق تغییر امام شدنی نیست. امروز ادراک منظر امام از تغییر ساختار مدیریتی و برنامهسازی و تشکیلاتی را مقصدهای گام دوم انقلاب اسلامیتحت هدایت و روایت امام خامنهای مشخصا تعیین میبخشد با این توضیح که به نظر من، بدون اصلاح پیشرو خللهای بزرگ در درک اهداف و وظایف با چشمانداز موقعیت ما و تربیت و ارتباطات موحدانه با پروردگار و انجامدادن تکالیف بندگی در امر رساندن پیامهای اسلام با نهاد رسانه به ملت ایران و مردم جهان حرف از هر گام دیگر برداشتن ناممکن است. در این مرحله کار ما اصلاح بنیادین است و ساختار مناسب این وظیفه را پدیدآوردن و در کشمکش جهانی و داخلی حق و باطل نیازهای سازمان سالم و کارآمد این مبارزه و نیروهای تربیت شدهاش را تدارک دیدن و بساط فساد و فاسدان بیباور را جمعکردن، باید سازمان اداره جامعه رسانهای را نظم بخشیم، بدون تقوی و ساختار تخصصی مناسب و تغییر لازم در نحوه سازماندهی و مناسبات تشکیلاتی و کنترل دقیق نظام کار در سیستم مدیریت و نظارت بر کار مدیران و تشویق و تنبیه جدی و... گامی نمیتوان پیش نهاد. بحث تغییر رسانه، خود بحث مفصلی است که پیگیری خواهیم کرد.
سرمایهداری آسیایی به جای سرمایه داری آمریکایی
با توجه به فرتوتشدن سرمایهداری آمریکا از یکسو و نقش رشدیابنده چین میشد حدس زد تغییر نو میتواند به معنای تصمیم قدرت جهانی برای جایگزینکردن مدل سرمایهداری و ساختار و سازمان اقتدارگرای چین به جای آمریکا باشد زیرا آمریکا به دردسری بحرانزا بدل شده است و قدرت مقابله با دو بحران تهدیدکننده را ندارد: یکی شورش میلیاردها انسان در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین و... و دوم به ویژه در برابر رستاخیز و بیداری اسلامی که رهبری آن به دست انقلاب اسلامی است. پدیده داعش و جنگهای استقلال ستیزانه آمریکا دقیقا در پهنه همین میدان گیم سرمایه جهانی توطئه چینی شده و احتمالا کرونا با اهداف چند گانه اش در همین مسیر اثبات صلاحیت، اقتدار و انضباط و لیاقت الگوی چین برای رهبری جهان به جای آمریکا طراحی گشته است. البته تعویض یکجانبهگرایی آمریکایی لزوما به نظامی چند قطبی نمیانجامد. یک نظام اقتدارگرای تازه نفس توانا به تامین آرامش برای سرمایه جهانی یهود شاید مناسبتر از جهان چند قطبی است.
میراحمد میراحسان - شاعر و پژوهشگر
آیا هوش سیاه این قدرت نهان جهانی با دستگاه وسیع تتبع و کار و کاوش دانشمندانش قطعا از بحران فروپاشی و خیزش جهانی به سیاستمدارانشان خبر داده بود؟ آیا با همه ابزارهایی که یهودیت و مسیحیت یهودی از جمله دانشگاهها و علم شیطانی و نیز علوم غریبه و جادو و رسانه دارد از خیزش اسلامیخبردار شده بود؟ خیزشی که بر خلاف اعتراضات مردم ناراضی غرب که فاقد آرمان معتبر و رهبری معتمد است، رهبریاش دست یک ذخیره الهی(عج) شکستناپذیر و مسلح به اراده و قدرت فرابشری ربش است و موعودی حاضر و موجود و زنده است که ندای نابودی ظلم جهانی و کفر و شرک و نفاق را طنینانداز خواهد کرد و حال، شیطان جهانخوار به وهم جلوگیری از تغییر اصیل دوران ظهور، مکر وانموده تغییر را در«گیم» اغواگر رسانه آغاز نهاده و پرچم تحول برافراشته بود؟ بیخبر از آن که مکر خدا بر مکر کافران غلبه حتمیدارد! چرا رسانهها نقشی را که امام خمینی برای رسانهها تاکید ورزیده بود، به عهده نمیگرفتند. علت یا علل چه بود که مهمترین تغییر جهان کفر را بیخبر تماشا میکردند؟
باید فساد را از جامعه برچینیم
کرونا ادامه داشت. بحث و مقالاتم نیز. من به اطلاعات و دانستههایم رجوع میکردم و بازی تغییر به موضوع جدی اندیشهام بدل شده بود. اطلاعات فراوانی درباره سرمایهداری جهانی در قرن 21 داشتم. هم درباره تبارشناسی حرکت سرمایه از دوران مرکانتالیسم تا سرمایهداری انحصارگرای امپریالیستی قرن بیستم تا پیدایش سیطرههای مالی بینالمللی و نهادهای جهانی و بانکی آن و درباره تاثیر و نقش آن در سیاست کشورهای کانونی در سلطهگری بر مناطق دنیا به ویژه منابع آب و انرژی، جنگهای منطقهای و انقلابات رنگی و حتی تعیین رئیس جمهور برای آمریکا و فرانسه و نخست وزیر برای انگلیس و کانادا و جنگهای منطقهای و... پس آیا مقصود همان تغییری نبود که قدرت جهانی سرمایهداری متاخر در پی آن بود؟ تغییری با وهم جلوگیری از تغییر! جلوگیری از تغییر بزرگ الهی در کره ارض که طومار ظلم را درهم میپیچد اما این تغییر ظالمان، چه میتوانست باشد؟ باید بدانیم ما دو بازار جهانی نداریم و آمریکا و چین و اروپا و... همه جزئی از این بازار واحدند.
همین مطالب مضمون مقالات متعددم را در دو سال پیش میساخت و تاکید به این که ایران فرصت زرینی دارد که در شکاف این بازی از قیدها رهایی یابد و رؤیای دینی و انقلابیاش را محقق سازد به شرطی که ضمن ارتباط فعال با بلوک شرق دمی از شعار نه غربی و نه شرقیاش دست نکشد و در مسیر زندگی در رده کشورهای مرکز حرکت کند ولی همه اینها از فعل رسانههای ما نهادهای علمی و دانشگاه و وزارت فرهنگ و ارشاد و سینما و صدا و سیما و مطبوعات مختلف دور و دورتر بود.
بدیهی است که وفاداری به خط امام و رهبر معظم شرط نخست کسب این جایگاه کانونی و قدرت احیاشده اسلامی کنار قدرتهای دنیوی شیطانی است. در کنارش حقیقت آن است که همه شرایط عام آماده باشد بدون تلاش و سعی ملتی متحد و وفادار به انقلاب الهی، هیچ تغییر بنیانی در ساختار پیرامونی ایران رخ نخواهد داد. این نکته اصلی را به یاد داشته باشیم و بدانیم چرا همه زور دنیای استکبار فرو پاشاندن وحدت مردم ایران است.
ما اگر در وسع خود فساد در کار اجتماعی را برطرف سازیم و سازمان سالم برای جامعهای سالم در حد عرف موجود برقرار کنیم و خرابی، ظلم و تبعیض اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را برطرف نماییم و داخل مملکت را پاکسازی و سالمسازی کرده و دست قشر ممتاز حرامکار را کوتاه کنیم، کاری کارستان کردهایم.
ضرورت اصلاح ساختاری نهاد رسانه
امروز نهادهای مختلف حکومتی از جمله نهاد رسانه ما در این دوران بینظیر بسی دورند از سلامت محتوایی و سازمانی و مدیریتی و نیروهای کارآمد و انجام تکالیفشان. دلیل این فشلبودن، هم ساختار است و هم مدیریت آن و... و فاصله با فهم تغییرات جهانی در انجام وظایفش.
حالا به طور ویژه میخواهم درباره ساختار رسانه ملی ما و ضرورت تغییرش بنا به دو تغییر اشاره شده جهانی و ملی، حرف بزنم. بیتردید امام امروز هم در درک تغییر جهان و ضرورت تغییر ایران و نقش تغییر یافته رسانه، در راس تغییر طلبی مثبت قرار دارد و باید با بازخوانی مدام از فراموشی نگرش زندهاش جلوگیری کرد که توانیابی و رهایی ما از قید کفرجز بنا به افق تغییر امام شدنی نیست. امروز ادراک منظر امام از تغییر ساختار مدیریتی و برنامهسازی و تشکیلاتی را مقصدهای گام دوم انقلاب اسلامیتحت هدایت و روایت امام خامنهای مشخصا تعیین میبخشد با این توضیح که به نظر من، بدون اصلاح پیشرو خللهای بزرگ در درک اهداف و وظایف با چشمانداز موقعیت ما و تربیت و ارتباطات موحدانه با پروردگار و انجامدادن تکالیف بندگی در امر رساندن پیامهای اسلام با نهاد رسانه به ملت ایران و مردم جهان حرف از هر گام دیگر برداشتن ناممکن است. در این مرحله کار ما اصلاح بنیادین است و ساختار مناسب این وظیفه را پدیدآوردن و در کشمکش جهانی و داخلی حق و باطل نیازهای سازمان سالم و کارآمد این مبارزه و نیروهای تربیت شدهاش را تدارک دیدن و بساط فساد و فاسدان بیباور را جمعکردن، باید سازمان اداره جامعه رسانهای را نظم بخشیم، بدون تقوی و ساختار تخصصی مناسب و تغییر لازم در نحوه سازماندهی و مناسبات تشکیلاتی و کنترل دقیق نظام کار در سیستم مدیریت و نظارت بر کار مدیران و تشویق و تنبیه جدی و... گامی نمیتوان پیش نهاد. بحث تغییر رسانه، خود بحث مفصلی است که پیگیری خواهیم کرد.
سرمایهداری آسیایی به جای سرمایه داری آمریکایی
با توجه به فرتوتشدن سرمایهداری آمریکا از یکسو و نقش رشدیابنده چین میشد حدس زد تغییر نو میتواند به معنای تصمیم قدرت جهانی برای جایگزینکردن مدل سرمایهداری و ساختار و سازمان اقتدارگرای چین به جای آمریکا باشد زیرا آمریکا به دردسری بحرانزا بدل شده است و قدرت مقابله با دو بحران تهدیدکننده را ندارد: یکی شورش میلیاردها انسان در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین و... و دوم به ویژه در برابر رستاخیز و بیداری اسلامی که رهبری آن به دست انقلاب اسلامی است. پدیده داعش و جنگهای استقلال ستیزانه آمریکا دقیقا در پهنه همین میدان گیم سرمایه جهانی توطئه چینی شده و احتمالا کرونا با اهداف چند گانه اش در همین مسیر اثبات صلاحیت، اقتدار و انضباط و لیاقت الگوی چین برای رهبری جهان به جای آمریکا طراحی گشته است. البته تعویض یکجانبهگرایی آمریکایی لزوما به نظامی چند قطبی نمیانجامد. یک نظام اقتدارگرای تازه نفس توانا به تامین آرامش برای سرمایه جهانی یهود شاید مناسبتر از جهان چند قطبی است.
میراحمد میراحسان - شاعر و پژوهشگر