«جامجم» آسیبهای پدیده سگگردانی در معابر عمومی را بررسی میکند
حقوق شهروندی زیرپای سگگردانها
از معضلاتی که در سالهای اخیر گریبانگیر جامعه ما شده، رواج پدیده سگگردانی و نگهداری سگ توسط برخی افراد است. در اینجا محل بحث ما سگهای گله، نگهبان و شکاری نیست که از نظر شرعی و عقلایی منعی در استفاده و خرید و فروش آنها نیست و از قدیم الأیام انسانها همواره برای رفع نیازهای خود از این سگها استفاده کردهاند؛ بلکه محل بحث، نگهداری و گرداندن سگها در سطح شهرها و فضاهای عمومی شهری است که امروزه حالت تجملی به خود گرفته و یک فرهنگ وارداتی محسوب میشود. اما در قوانین اسلام به نجس بودن برخی حیوانات مانند سگ اشاره شده است. امروزه با وجود آموزههای مذهبی، حضور سگ در زندگی ما پررنگتر از گذشته است. سگ حیوانی است که به ظاهر اهلی شده و به محیط زندگی انسان راه یافت؛ بهطوریکه امروزه تبدیل به یکی از اعضای خانواده بسیاری از افراد شده است! این در حالی است که نمایندگان مجلس یازدهم نیز همزمان با طرح مباحثی شرعی، سعی داشتند قوانین قاطعتری را نسبت به این آسیب اجتماعی وضع کنند.
با نگاهی به تبصره ماده 3 آییننامه اجرایی قانون تملک آپارتمانها، باید گفت نگهداری هر نوع حیوان اهلی در مشاعات ساختمان ممنوع است. این یعنی در محیطهای آپارتمانی نمیتوان با توجه به قاعده الناس مسلطون علی اموالهم عمل کرد.در چنین مواردی همسایهها باید اثبات کنند نگهداری از سگ باعث ایجاد مزاحمت شده است؛ یعنی سر و صدای سگ آزاردهنده است یا بیم انتشار بیماری و آلودگی وجود دارد. در چنین مواردی مسأله قابلرسیدگی خواهد بود.
این موضوع در ساختمانها و مجتمعهای مسکونی بیشتر به چشم میخورد. واحدی اقدام به نگهداری از سگ کرده و همسایهها اعتراض دارند. باید در نظر داشت آپارتماننشینی قوانین خاص خود را دارد و بهراحتی نمیتوان چنین مسائلی را نادیده گرفت. پس اگر سگ شما حتی در داخل آپارتمان نگهداری شود باز هم امکان شکایت وجود دارد.
دو روی سکه تضییع حقوق عامه و اقدام خیرخواهانه!
اما در این میان برخی ادعا میکنند که ما با نگهداری سگها در حقیقت به یک حیوان کمک میکنیم تا آب و غذا داشته باشد و در نهایت اقدامی خیرخواهانه انجام میدهیم اما باید درنظر داشت اولا نظام خلقت بهگونهای است که هیچ حیوانی به همین سادگی بیآب و غذا نمیماند. از طرفی این حس خیرخواهی، در حقیقت اگر موجب آزار و اذیت سایر انسانها یا حتی آزار خود حیوان شود، خود، نقضغرض است.
زیرا حیوانات مانند بعضی از ما انسانها تمایلی به زندگی در فضای آلوده، بسته و شلوغ شهری ندارند و بهترین جا برای زندگی آنها، فضای باز و طبیعت است. ظلم در حق سگی که اساسا به محیط یخبندان همسویی داشته و امروز در دمای بالای 40درجه نگهداری شده و تکثیر سگهای ولگرد و حمله بسیاری از این دست حیوانات به کودکان و خانوادهها، هرگز نمیتواند پوشش «خیرخواهانه» این اقدام «منفعتطلبانه»را توجیه کند. در کنار برخورد نکردن جدی با پدیده سگگردانی و نگهداری سگ در فضای شهری، شاید یکی از عللی که در افزایش این ناهنجاری در سطح جامعه بیتأثیر نبوده، علنی بودن تبلیغات مربوط به خرید و فروش و همچنین در دسترس بودن خدمات مربوط به این حیوان است.
وضع قوانین سختگیرانهتر
آنچه در پارکهای کشور ما میگذرد حکایت از آن دارد که نه آن تابلوی نصب شده در ورودی پارک قدرت اجرایی دارد و نه قانونی برای جلوگیری از سگگردانی در پارکها درنظر گرفته شده است. لذا با توجه به افزایش آمار سگگردانی در پارکها و بوستانها، دیگر این اماکن نهتنها محلی برای آرامش و تمدد اعصاب خانوادهها بهحساب نمیآید، بلکه به محلی برای ایجاد ترس و دلهره آنان مبدل شده است. البته غیر از پارکها، رواج سگگردانی در خیابانها و معابر نیز یک فضای دلهره و وحشت را برای شهروندان بهخصوص کودکان و زنان ایجاد کرده است حال سؤال این است، با توجه به اینکه امنیت جانی و روانی شهروندان تا به این حد در مخاطره است، آیا نباید قانون جامعی در این زمینه به تصویب برسد؟
حامد سرلکی - پژوهشگر