نسخه Pdf

سایه‌ ارغوان

سایه‌ ارغوان

آن پیر پرنیان اندیش، آن مسافر درون خویش، آن شاعر پرطرفدار، آن در بند ارغوان گرفتار، آن غمگین معاصر، آن در همه حال شاعر، آن صاحب اشعار پرمایه، آن ملقب به سایه، پژوهشگر این مرز و بوم، امیرهوشنگ ابتهاج بود که 94سال پیش چشم به جهان گشود و به‌دلیل خستگی مفرط در همین اواخر چشم‌هایش را از دنیا دزدید. بر حسب اسناد و تصاویر متحرک که با دوربین‌ها ضبط شده‌ و تحلیل کارشناسانه‌ استوری‌گذاران همیشه در صحنه، غمی در صدا و چشم‌های سایه مشاهده می‌شد که آدم با شنیدن شعرهایش، هوس یک بار عاشق شدن و شکست عشقی خوردن می‌کرد تا حداقل یک بار بتواند زیر لب ابیاتش را بجنباند.

 در نسخ خطی به نام توییتر امروزی‌ها آورده‌اند که سایه علاوه بر حزنی همیشگی، عشقی را با خودش حمل می‌کرده که دوری‌اش را طاقت نداشته. در تایم‌لاین توییتر شلوغ این روزها، بنده به تعداد 700هزار بار خواندم که سایه بسیار عاشق همسرش، آلما بوده و نتوانسته بیشتر از پنج ماه دوری‌اش را تاب بیاورد! خدا شانس بدهد. نام همسرش آلما بوده؛ آلما به زبان ترکی می‌شود سیب. البته حسودی‌تان نشودها، جوانان ما این روزها خودشان یکی یک دانه آلما در جیب‌شان دارند. هرچند قسطی، هرچند نیم‌خورده، هرچند مصنوعی اما بالاخره اپل است دیگر. در بعضی موارد مشاهده شده که همین اپل استیوجابز را بیشتر از همسران‌شان ارج می‌نهند. خدا عقل بدهد. بیشتر این ترانه‌هایی که آدم‌قدیمی‌ها، پشت فرمان و هنگام فکر کردن زیر لب مزمزه می‌کنند و کیف می‌برند، سروده‌ همین جناب سایه است. «ایران ای سرای امید» را هم امیرهوشنگ ابتهاج قلم زده و الحق که همه‌مان شنیده‌ایم. شاید قوه‌ تفکرتان کمی کنجکاو باشد تا بدانید چرا ابتهاج، تخلص سایه را برای خودش انتخاب کرده است؟ با شنیدن کلمه‌ سایه یاد چه چیزی می‌افتید؟ ابتهاج گفته بود حرف‌ها و واژه‌ها برایش رنگ دارند؛ سردی و گرمی از آنها حس می‌کند و به‌گمان او در کلمه سایه یک مقدار آرامش و خجالتی‌بودن و فروتنی و بی‌آزاری وجود دارد. اینها برای سایه جالب بوده و با طبیعتش می‌ساخته. شما اگر بخواهید واژ‌ه‌ای برای تخلص‌تان انتخاب کنید چه می‌کنید؟ آن طور که از شواهد پیداست، ابتهاج به مدت شش سال سرپرست برنامه گل‌ها در رادیوی ایران بود. در همین اثنا، برنامه‎ موسیقایی گلچین هفته را هم بنیان نهاد. او آنچنان این برنامه را محکم بنیان نهاد که هنوز هم بنیانش از جا درنیامده و به موسیقی‌های درخواستی و دیگر مشتقات، تغییر کاربری داده است. حتما یک بار هم که شده در استوری ، استاتوس و پست‌های افرادی که فاز شکست عشقی و زندگی عرفانی و فلسفی گرفته‌اند، جمله‌ «آسمان تو چه رنگ است امروز» را شنیده‌اید. این یک جمله از شعر معروف سایه به نام ارغوان است؛ ارغوان داستان زیبایی دارد. ارغوان درختی بوده در حیاط خانه‌ سایه که او بسیار به آن عشق می‌ورزیده و هنگامی‌که از او جدا می‌شود، دلتنگی عجیبی سراغ گلویش می‌آید و بغضی دائمی مهمانش می‌شود. این خانه سال 1387 به نام خانه ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی درآمد. از مهم‌ترین آثاری که امیر هوشنگ ابتهاج دارد «حافظ به سعی سایه» است که تصحیح او از غزل‌های لسان‌الغیب است که برای اولین بار در سال 72 از نشر چشمه منتشر شد و در نهایت آن را به همسرش بابت تمام زحمت‌هایش پیشکش کرد. ما هم در این تذکره به شرح و بیان و نبشتن زندگی از سر گذرانده‌ ابتهاج پرداخته‌ایم و باید این مطلب را تذکره به سعی سایه نامگذاری کنیم. سایه هم در آغاز، همچون شهریار چندی کوشید تا به راه نیما برود اما نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما به‌ویژه پس از سرایش ققنوس با طبع او که اساسا شاعری غزلسرا بود، همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود، دنبال کرد و برای همین است که ما غزل‌های ابتهاج را به یاد داریم. «در این سرای بی‌کسی» هم یکی دیگر از غزل‌های سایه است از آن جملات لایک‌خور و رشد دهنده‌ پیج با ضمانت و صددرصد تضمینی. برای خرید پکیج تک‌بیت‌های امیرهوشنگ ابتهاج فقط کافی ا‌ست این صفحه از نوجوانه را به‌صورت موشک تا کرده و به نشانی روزنامه جام‌جم در یکی از بلوارهای تهران بفرستید. ببخشید که ما درگاه انتقال وجه نداریم و شما قرار است سختی زیادی را متحمل شوید. در همین اوضاع که ما داریم از مصرع‌ها و ذوق هنری سایه استفاده‌ ابزاری می‌کنیم و نانی برای خوردن درمی‌آوریم. خوب است بدانید در مهر97 در مراسم پایانی ششمین جشنواره بین‌المللی هنر برای صلح، نشان عالی «هنر برای صلح» به هوشنگ ابتهاج و سه هنرمند دیگر اهدا شد و ما هنوز اندر خم یک کوچه برای خفت کردن شماییم. اگر کمی ساده باشید و وا بدهید و پول واریز کنید، این دنگ و فنگ‌ها تمام می‌شود و ما هم به یک نان و نوایی می‌رسیم و پی علاقه‌مان را می‌گیریم.
در علامه‌ دهر این روزها، ویکی پدیا آمده است هوشنگ فقط هشت یا 9‌ساله بوده که یکی از همشاگردی‌هایش از او و دو قربانی دیگر می‌خواهد نام خود و پدر ومادرشان را روی یک تکه کاغذ بنویسند تا شبا‌هنگام نزد پدر ببرد و آینده آنان را پیشگویی کند. آن مرد گویا روحانی و اهل‌دل بوده و چند مورد را برای هریک می‌نویسد. درباره‌ امیرهوشنگ نوشته بود آینده تو با «سخن» گره می‌خورد و «خانواده پرجمعیت» تشکیل می‌دهی و9۴ سال ز ندگی می‌کنی و همین هم شد. چه صعب و سخت است اگر آدم از زمان مرگش مطلع باشد. سایه در 94سالگی در شهر کلن آلمان به‌علت نارسایی کلیه و کهولت سن درگذشت. آسمان تو چه رنگ است امروز؟

​​​​​​​عطیه ضرابی