پرویز فلاحیپور، بازیگر:
فیلمنامه «شبدهم» یک دعوتنامه بود
پرویز فلاحیپور که این شبها شاهد بازی او در سریال «بینشان» هستیم تا امروز نقش پدران مهربان و مقتدر را زیاد بازی کرده است. او با بازی در سریال «شبدهم» که نقش یاور را به عهده داشت در میان مخاطبان تلویزیون به شهرت رسید. این هنرمند در برنامه تلویزیونی آن با اشاره به بازیاش در سریال شب دهم گفت: من در آن زمان هنوز شناخته شده نبودم و تئاتر کار میکردم. در تئاتر اکثرا مرا میشناختند. یک گروه به نام آیین داشتیم که کارهای معتبری انجام میدادیم اما در حوزه تصویر شناخته شده نبودم.
وی اضافه کرد: حسن فتحی به تئاتر میآمد و نقد میکرد و کارهای مرا دیده بود. قبل از آن «روشنتر از خاموشی» و «فردا دیر است» هم از دیگر کارهای من بود.
وی با اشاره به حضورش در شب دهم توضیح داد: در این سریال تهیهکننده دنبال یک شخص معروف و دیده شده بود اما آقای فتحی تا آنجا که من شنیدهام اصرار کرده بود من هم نقش را بازی کنم. یک روز دستیار آقای فتحی با یک فیلمنامه به خانه ما آمد. فیلمنامه را خواندم و دیدم کلاسیک و بسیار خوب است و نقشها و شخصیتپردازیهای زیبایی دارد.
این بازیگر درباره حسش نسبت به نقش یاور گفت: با خواندن فیلمنامه دلهرهای در من بیدار شد که قرار است کدام یک از نقشها را بازی کنم. فکر کردم نقش کوچکی را برای من در نظر گرفتهاند. آقای فتحی پرسید از کدام نقش خوشت آمد و من گفتم از یاور خوشم آمد. نظرم را درباره نقش سرگرد پرسید اما آن را به دلیل نقش منفی دوست نداشتم. بعد با دستیار آقای فتحی صحبت کردم اگر نقش برای یاور باشد، میآیم.
وی درباره فیلمنامه شب دهم یادآور شد: وقتی فیلمنامه به دستم رسید مثل یک دعوتنامه برای من بود. من نشانهها را خیلی خوب پیدا میکنم. اگر انسانها بتوانند نشانهها را دریافت کنند، میتوانند به ریسمان الهی برسند. این فیلمنامه برایم خیلی مهم بود که نقش یاور را در فیلم بگیرم. بعضیها شک داشتند آیا این فیلم موفق میشود یا نه اما همیشه به آقای فتحی و آقای بشکوفه میگفتم این کار موفق میشود، چون برای من یک نشانه و شکر خدا بسیار موفق بود.
بازیگر نقش یاور شب دهم گفت: من برای این نقش خیلی تلاش کردم. برای پیدا کردن شخصیت کوشیدم شبیه هیچکس نباشم تا نقش را درآورم. میخواستم شبیه جمع چیزهایی باشم که مردم پذیرفتهاند در ضمن میخواستم نقشم شکل شخصیتهای قبل نباشد و تلاشم باعث شد شخصیت یاور شکل بگیرد. ۱۰روز جلوتر از من آقای یاری جلوی دوربین رفته بود و من بعد از این مدت برای اولین بار جلوی دوربین رفتم.
وی درباره نزدیک شدن به نقش شمر گفت: در حین ضبط کار خیلی سعی کردم خودم را به کسانی که تعزیه میخوانند، نزدیک کنم خصوصا شمر که قرار بود در آخر قصه با آن درگیر شوم. آقای فتحی کسانی را انتخاب کرده بود که جزو بهترینها بودند و شمر هم جزو بهترینها بود و وقتی شب اول بازیاش را دیدم از حرکات و بیانش بسیار لذت بردم. خودم را به او نزدیک کردم و از او سؤال پرسیدم. کمکم حرکات خوب و بجا را از شخصیت شمر یاد گرفتم.
وی با اشاره به حضورش در شب دهم توضیح داد: در این سریال تهیهکننده دنبال یک شخص معروف و دیده شده بود اما آقای فتحی تا آنجا که من شنیدهام اصرار کرده بود من هم نقش را بازی کنم. یک روز دستیار آقای فتحی با یک فیلمنامه به خانه ما آمد. فیلمنامه را خواندم و دیدم کلاسیک و بسیار خوب است و نقشها و شخصیتپردازیهای زیبایی دارد.
این بازیگر درباره حسش نسبت به نقش یاور گفت: با خواندن فیلمنامه دلهرهای در من بیدار شد که قرار است کدام یک از نقشها را بازی کنم. فکر کردم نقش کوچکی را برای من در نظر گرفتهاند. آقای فتحی پرسید از کدام نقش خوشت آمد و من گفتم از یاور خوشم آمد. نظرم را درباره نقش سرگرد پرسید اما آن را به دلیل نقش منفی دوست نداشتم. بعد با دستیار آقای فتحی صحبت کردم اگر نقش برای یاور باشد، میآیم.
وی درباره فیلمنامه شب دهم یادآور شد: وقتی فیلمنامه به دستم رسید مثل یک دعوتنامه برای من بود. من نشانهها را خیلی خوب پیدا میکنم. اگر انسانها بتوانند نشانهها را دریافت کنند، میتوانند به ریسمان الهی برسند. این فیلمنامه برایم خیلی مهم بود که نقش یاور را در فیلم بگیرم. بعضیها شک داشتند آیا این فیلم موفق میشود یا نه اما همیشه به آقای فتحی و آقای بشکوفه میگفتم این کار موفق میشود، چون برای من یک نشانه و شکر خدا بسیار موفق بود.
بازیگر نقش یاور شب دهم گفت: من برای این نقش خیلی تلاش کردم. برای پیدا کردن شخصیت کوشیدم شبیه هیچکس نباشم تا نقش را درآورم. میخواستم شبیه جمع چیزهایی باشم که مردم پذیرفتهاند در ضمن میخواستم نقشم شکل شخصیتهای قبل نباشد و تلاشم باعث شد شخصیت یاور شکل بگیرد. ۱۰روز جلوتر از من آقای یاری جلوی دوربین رفته بود و من بعد از این مدت برای اولین بار جلوی دوربین رفتم.
وی درباره نزدیک شدن به نقش شمر گفت: در حین ضبط کار خیلی سعی کردم خودم را به کسانی که تعزیه میخوانند، نزدیک کنم خصوصا شمر که قرار بود در آخر قصه با آن درگیر شوم. آقای فتحی کسانی را انتخاب کرده بود که جزو بهترینها بودند و شمر هم جزو بهترینها بود و وقتی شب اول بازیاش را دیدم از حرکات و بیانش بسیار لذت بردم. خودم را به او نزدیک کردم و از او سؤال پرسیدم. کمکم حرکات خوب و بجا را از شخصیت شمر یاد گرفتم.