عصر نفرت
چهرههای منفور در تاریخ معاصر ایران کم نبوده است اما تجمیع شگفت تعداد بسیاری از این افراد در دوران پهلوی یکی از عجایب تاریخی است، اتفاقی که باعث شده چند سال پیش نمایشگاه کاریکاتوری با همین عنوان پیرامون این افراد شکل بگیرد. در 10روز پیش رو سعی کردهایم برخی از این چهرههای منفور عصر پهلوی را در مجموعهای کنار هم در این ستون منتشر کنیم.
حسن طوفانیان / دلال اسلحه، ارتشبد مرموز
حسن طوفانیان، مرموزترین چهره ارتش شاهنشاهی بهشمار میآمد و به خاطر لیاقت و درایتی که شاه در او دیده بود، در منصبهای مهمی حضور داشت. عنوان اصلی او معاون یا جانشین وزیر جنگ و رئیس سازمان صنایع نظامی بود اما از هیچ مقامی حتی رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران و وزیر جنگ دستور نمیگرفت و اطاعت نمیکرد. در مدت هشت سال آخر سلطنت محمدرضا پهلوی، خرید اسلحه از آمریکا توسط ایران، آنقدر سریع افزایش یافت که به رقم نجومی 19 میلیارد دلار رسید؛ دلال و واسطه این خریدها هم کسی نبود جز حسن طوفانیان. به پشتیبانی همین اقتدار نظامی بود که شاه تصور میکرد سلطنتش پایدار میماند. رابطه طوفانیان با اسرائیل هم خوب بود، دائم به آن کشور رفتوآمد داشت و سلاح میخرید. او در 22 بهمن که آخرین جلسه فرماندهان ارتش بود، شرکت نکرد و از بیم افتادن به چنگ مردم انقلابی مخفی شد. نقلقول شد که او شش ماه مخفی ماند تا آمریکاییها فراریاش دادند. او به ترکیه رفت و از آنجا به آلمان و انگلستان و سپس به آمریکا رفت. با خبرنگاران مصاحبه کرد و البته پس از آن برای همیشه غیبش زد!
ابوالحسن بنیصدر / رئیسجمهور نامردمی
ابوالحسن بنیصدر در رشتههای اقتصاد و حقوق اسلامی تحصیل کرد. سپس بهواسطه فعالیتهای سیاسی، دستگیر و روانه زندان شد. بعد از آزادی در سال 1342 به فرانسه رفت. بنیصدر بعد از 15 سال اقامت در پاریس، همراه با پرواز انقلاب به ایران بازگشت و در 12 مرداد 1358 به نمایندگی مردم تهران در مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب شد. بعد از آن هم نامزد انتخابات ریاستجمهوری شد و در 15 بهمن 1358 حکم تنفیذ ریاستجمهوری خود را گرفت اما با شروع جنگ تحمیلی او فعالیتهای تخریبی داشت و مستقل از جبهه انقلاب و فرماندهان دفاع و قدس، تصمیم میگرفت. در دوران ریاستجمهوری او ترور نیروهای انقلابی و ناامنی شدت گرفت و منافقان قدرت گرفته بودند. امام در حکم 20 خرداد 1360 خود، بنیصدر را از فرماندهی کل نیروهای مسلح عزل کرد. بعدها اسناد همکاری گروهک منافقین و بنیصدر با رژیم بعث عراق منتشر شد و این اسناد نشان میداد در روزهای جنگ، بنیصدر با نیروهای عراقی در ارتباط بوده است. سرانجام در 6 مرداد 1360، بنیصدر همراه با مسعود رجوی، سلامتیان و خلبان اختصاصی شاه از ایران فرار کرد و به فرانسه رفت.
سیدرضا ناجی / قاتل شهدای اصفهان
سیدرضا ناجی یک نظامی شاهدوست به حساب میآمد که با مخالفان شاه به شدت برخورد میکرد و آنها را مستحق مرگ میدانست. او وقتی از شاه به عنوان فرماندار نظامی اصفهان فرمان گرفت تا مبارزان این شهر را سرکوب کند، گفت: «اگر من اصفهانی نبودم شهر را به توپ میبستم». ناجی در 20 مرداد 1356 اولین اعلامیه حکومت نظامی اصفهان را از رادیو و تلویزیون این شهر قرائت کرد. او از طرف شاه بهعنوان فرماندار نظامی اصفهان حکم گرفت. ناجی و گروهی دیگر از سرسپردگان رژیم شاه در 22بهمن، توسط مردم دستگیر و به مدرسه رفاه تحویل شدند. در روز 23بهمن دادگاه انقلاب، کنفرانسی مطبوعاتی با چند نفر از دستگیرشدگان مثل هویدا، خسروداد، ربیعی و ناجی تشکیل داد. از ناجی سؤال شد؛ شاه در زمان نخستوزیری ازهاری در مصاحبه با نیوزویک گفته بود شما خودسرانه در اصفهان دست به کشتار مردم زدید، نظرتان در این باره چیست؟ وی پاسخ داد آنچه در اصفهان انجام گرفته، صحبت قتلعام نبوده و ما سعی میکردیم تعداد تلفات کم باشد. ناجی پیش از اعدام گریهکنان میگفت: آقا به امام زمان(عج) ما آدم بدی نبودیم. بروید از مردم اصفهان بپرسید.
حسن طوفانیان، مرموزترین چهره ارتش شاهنشاهی بهشمار میآمد و به خاطر لیاقت و درایتی که شاه در او دیده بود، در منصبهای مهمی حضور داشت. عنوان اصلی او معاون یا جانشین وزیر جنگ و رئیس سازمان صنایع نظامی بود اما از هیچ مقامی حتی رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران و وزیر جنگ دستور نمیگرفت و اطاعت نمیکرد. در مدت هشت سال آخر سلطنت محمدرضا پهلوی، خرید اسلحه از آمریکا توسط ایران، آنقدر سریع افزایش یافت که به رقم نجومی 19 میلیارد دلار رسید؛ دلال و واسطه این خریدها هم کسی نبود جز حسن طوفانیان. به پشتیبانی همین اقتدار نظامی بود که شاه تصور میکرد سلطنتش پایدار میماند. رابطه طوفانیان با اسرائیل هم خوب بود، دائم به آن کشور رفتوآمد داشت و سلاح میخرید. او در 22 بهمن که آخرین جلسه فرماندهان ارتش بود، شرکت نکرد و از بیم افتادن به چنگ مردم انقلابی مخفی شد. نقلقول شد که او شش ماه مخفی ماند تا آمریکاییها فراریاش دادند. او به ترکیه رفت و از آنجا به آلمان و انگلستان و سپس به آمریکا رفت. با خبرنگاران مصاحبه کرد و البته پس از آن برای همیشه غیبش زد!
ابوالحسن بنیصدر / رئیسجمهور نامردمی
ابوالحسن بنیصدر در رشتههای اقتصاد و حقوق اسلامی تحصیل کرد. سپس بهواسطه فعالیتهای سیاسی، دستگیر و روانه زندان شد. بعد از آزادی در سال 1342 به فرانسه رفت. بنیصدر بعد از 15 سال اقامت در پاریس، همراه با پرواز انقلاب به ایران بازگشت و در 12 مرداد 1358 به نمایندگی مردم تهران در مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب شد. بعد از آن هم نامزد انتخابات ریاستجمهوری شد و در 15 بهمن 1358 حکم تنفیذ ریاستجمهوری خود را گرفت اما با شروع جنگ تحمیلی او فعالیتهای تخریبی داشت و مستقل از جبهه انقلاب و فرماندهان دفاع و قدس، تصمیم میگرفت. در دوران ریاستجمهوری او ترور نیروهای انقلابی و ناامنی شدت گرفت و منافقان قدرت گرفته بودند. امام در حکم 20 خرداد 1360 خود، بنیصدر را از فرماندهی کل نیروهای مسلح عزل کرد. بعدها اسناد همکاری گروهک منافقین و بنیصدر با رژیم بعث عراق منتشر شد و این اسناد نشان میداد در روزهای جنگ، بنیصدر با نیروهای عراقی در ارتباط بوده است. سرانجام در 6 مرداد 1360، بنیصدر همراه با مسعود رجوی، سلامتیان و خلبان اختصاصی شاه از ایران فرار کرد و به فرانسه رفت.
سیدرضا ناجی / قاتل شهدای اصفهان
سیدرضا ناجی یک نظامی شاهدوست به حساب میآمد که با مخالفان شاه به شدت برخورد میکرد و آنها را مستحق مرگ میدانست. او وقتی از شاه به عنوان فرماندار نظامی اصفهان فرمان گرفت تا مبارزان این شهر را سرکوب کند، گفت: «اگر من اصفهانی نبودم شهر را به توپ میبستم». ناجی در 20 مرداد 1356 اولین اعلامیه حکومت نظامی اصفهان را از رادیو و تلویزیون این شهر قرائت کرد. او از طرف شاه بهعنوان فرماندار نظامی اصفهان حکم گرفت. ناجی و گروهی دیگر از سرسپردگان رژیم شاه در 22بهمن، توسط مردم دستگیر و به مدرسه رفاه تحویل شدند. در روز 23بهمن دادگاه انقلاب، کنفرانسی مطبوعاتی با چند نفر از دستگیرشدگان مثل هویدا، خسروداد، ربیعی و ناجی تشکیل داد. از ناجی سؤال شد؛ شاه در زمان نخستوزیری ازهاری در مصاحبه با نیوزویک گفته بود شما خودسرانه در اصفهان دست به کشتار مردم زدید، نظرتان در این باره چیست؟ وی پاسخ داد آنچه در اصفهان انجام گرفته، صحبت قتلعام نبوده و ما سعی میکردیم تعداد تلفات کم باشد. ناجی پیش از اعدام گریهکنان میگفت: آقا به امام زمان(عج) ما آدم بدی نبودیم. بروید از مردم اصفهان بپرسید.