تلاشی برای فراموشی

تلاشی برای فراموشی

توانایی نگهداری فعال اطلاعات در ذهن که به عنوان حافظه کاری شناخته می‌شود، جزو اصلی شناخت است که برای هدایت رفتار سازگارانه ضروری است. با توجه به ظرفیت محدود حافظه کاری، توانایی حذف اطلاعات نامربوط از ذهن، به همان اندازه ضروری است و نقص در این توانایی مشخصه بسیاری از اختلالات روانپزشکی از جمله افسردگی، اختلال اضطراب فراگیر، اختلال استرس پس از سانحه و اختلال وسواس اجباری است.

در حالی که بسیاری از کارها در علوم اعصاب شناختی بر چگونگی به خاطر سپردن و حفظ اطلاعات در مغز انسان متمرکز است، درعوض برخی دانشمندان به فراموشی روی آورده‌اند و تلاش می‌کنند دقیقا نحوه فراموشی قسمتی از اطلاعات و معنای آن را برای بیماران مبتلا به اختلالات عصبی-شناختی ردیابی کنند. محققان ساز و کارهای متمایزی را شناسایی کرده‌اند که افراد با کمک آنها اطلاعات را از حافظه کاری خود حذف ‌می‌کنند، همچنین دریافته‌اند که فراموش کردن به تلاش زیادی نیاز دارد و فراموش کردن عمدی اطلاعات غیر مرتبط از ذهن، مفید است اما به طور خودکار اتفاق نمی‌افتد.
   
ردیابی حذف یک فکر 
 وقتی کسی سعی می‌کند فکری را از ذهنش پاک کند، چه اتفاقی می‌افتد؟ محققان این موضوع را ردیابی کرده و سه روش متمایز از نظر عصبی ثبت کردند که افراد اطلاعات را از حافظه کاری خود حذف می‌کنند:  جایگزینی فکر با چیز دیگری، سرکوب آن فکر، یا پاک کردن ذهن خود از تمام افکار. آنها به کمک تصویربرداری fMRI چهار شبکه مغزی را شناسایی کرده‌اند که به طور مشخص فعال می‌شوند و نشان دادند که وقتی مغز یک فکر را سرکوب کرده یا افکار را به طور کامل پاک می‌کند، احتمالا شبکه کنترل جلویی پیشانی آهیانه‌ای، نقش برجسته و متمایزی ایفا می‌کند.
     
تلاش برای فراموش کردن
 بخش مهمی از این کار، بررسی «تداخل پیشگیرانه» بوده که می‌تواند زمانی اتفاق بیفتد که مغز سعی می‌کند چیز جدیدی را بیاموزد که در دسته‌بندی با چیزی که قبلا در ذهن داشت همپوشانی دارد. محققان دریافتند که از مزایای فراموش‌کردن داوطلبانه یک اطلاعات این است که تداخل پیشگیرانه را کاهش می‌دهد و یادگیری موارد جدید را برای کسی آسان‌تر می‌کند و نشان دادند که با حذف داوطلبانه اطلاعات از حافظه فعال، اطلاعات را در برابر اشکال مخرب تداخل حافظه، مانند حافظه‌های کاذب و تداخل فعال، کمتر مستعد می‌کند. در مطالعه‌ای محققان با پیروی از الگوی ثابتی، آزمودنی‌ها را با کمک دستورالعمل‌های صریح که شامل سرنخ فراموشی است، به فراموشی هدایت می‌کنند. شواهد نه تنها نشان می‌دهد که این نشانه‌های فراموشی کار می‌کنند، بلکه حذف هدفمند اطلاعات از حافظه کاری را در فرآیندی که متفاوت‌تر و سودمندتر از محدود کردن پردازش اطلاعات است، ترویج می‌کنند. همچنین شواهدی هست که نشان می‌دهد سایر کارهایی که نیاز به توجه دارند می‌توانند کارایی فراموشی هدایت‌شده را درحافظه فعال مختل کنند. این باعث می‌شود که فرآیند فراموشی، سخت و متمایز از صرفا متوقف کردن پردازش اطلاعات باشد.  امید است که این مطالعات بتواند نه تنها به درک بهتر توجه و تمرکز، بلکه به سمت اهداف بالینی برای کمک به بیماران مبتلا به اختلالات مختلف از افسردگی و اسکیزوفرنی تا اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD) و اختلال کمبود توجه بیش‌فعالی (ADHD) منجر شود. برای آنکه بدانیم نقطه عطف انگیزه دادن به کسی، برای حذف اطلاعات از حافظه فعال چیست باید منتظر پژوهش‌های آتی باشیم.

​​​​​​​مریم مرامی | کارشناسی‌ارشد علوم شناختی-رسانه