احسان ‌ رفتاری برد - برد

احسان ‌ رفتاری برد - برد


در عصر حاضر خواسته و ناخواسته در معرض رویدادها و اخبار تلخ و شیرین هستیم و سرعت انتشار این اخبار به گونه‌ای است که قبل از این‌که آثار خوب یا بد خبر قبلی رفع شود در معرض خبر دیگر قرار می‌گیریم. بی‌تردید توالی مکرر رویدادهای تلخ و اخبار ناخوشایند به روان انسان آسیب جدی وارد می‌سازد و حس ناامیدی جمعی را ایجاد می‌کند.
در چنین فضایی وجود انسان‌هایی که منشا خیر و نیکی هستند گویی روحی تازه به جان خسته جامعه می‌دمد و امید را در دل‌ها زنده می‌کند. انسان‌هایی که به شیوه‌ها و دلایل مختلف عطر خوش احسان و نیکی را در جامعه می‌پراکنند، کم نیستند. از منظر روان‌شناختی،‌احسان و نیکوکاری که با هدف رفاه‌اجتماعی و ناشی از احساس یگانگی با سایر افراد جامعه باشد یکی از مصداق‌های علاقه اجتماعی است.
علاقه اجتماعی یکی از مفاهیم اصلی روان‌شناسی فردی است. درواقع هرچه فرد علاقه اجتماعی بیشتری داشته باشد از لحاظ روانی پخته‌تر است. افراد ناپخته خودمحور هستند و برای قدرت و برتری شخصی بر دیگران تلاش می‌کنند. افراد سالم صادقانه به دیگران علاقه دارند و هدفی را دنبال می‌کنند که رفاه همه انسان‌ها را در بر دارد. با این تعریف،‌ فرد نیکوکار با انجام کار خیر نه‌تنها خود را در مسیر تعالی نفس و سلامت روح قرار داده بلکه به واسطه کار نیک وی،‌ عده بسیاری از منافع آن بهره‌مند شده‌اند و فرصت تعالی اجتماعی نیز فراهم شده است.
به این ترتیب به نظر می‌رسد روان انسان با اقدامات نیکوکارانه پالایش می‌شود همچنان‌که در قرآن و در سوه توبه آمده است: «ای رسول از مومنان صدقات را دریافت‌دار تا بدان نفس‌های ایشان را مطهر و پاکیزه سازی». با توجه به این آیه شریفه به نظر می‌رسد عمل خیر فی‌نفسه، ‌نفس را پالایش می‌کند و اثر مثبت تکوینی بر روان انسان دارد. ‌همان موضوعی که نتایج مطالعات روان‌شناختی نیز به آن رسیده است.
مطالعات نشان می‌دهد با انجام فعالیت‌های خیرخواهانه،‌ فعالیت عصبی نقطه‌ای از مغز که ارتباط مستقیمی با افزایش نشاط و شادابی دارد به‌شدت افزایش می‌یابد و فرد می‌تواند لذت و نشاط را به‌وضوح تجربه کند. همچنین مشاهده شده که هرگاه فرد افسرده به‌جای تمرکز بر رنج و درد خود به کمک به افراد نیازمند روی‌بیاورد احساس ارزشمندی وی افزایش یافته و علائم افسردگی‌اش کاهش می‌یابد.
خوشبختانه ادبیات غنی ما نیز که مبتنی‌بر فرهنگ احسان و نوعدوستی است اشارات نغز فراوانی بر این رفتار انسان‌دوستانه دارد. به قول فردوسی: نباشد همی نیک و بد پایدار/ همان به که نیکی بود یادگار/ دراز است دست فلک بر بدی/ همه نیکویی کن اگر بخردی/ چو نیکی کنی نیکی آید برت/ بدی را بدی باشد
اندر خورت.