تحلیلی بر صحبتهای امامخمینی(ره) درباره مبانی انقلاب اسلامی پیش از بازگشت به ایران
وقتی امام در پاریس از مردم سخن میگوید
«مشغول تبلیغات شدند...مردم دیگر در اسلام آزاد نیستند، زنها در اسلام اصلا آزادی ندارند...اگر اسلام پیدا شود، دیگر شما طیاره هم نباید سوار بشوید، دیگر شما مدرسه هم نباید بروید، دیگر زنهایتان از خانهشان هم نباید بیرون بیایند.» امام میگوید این حرفها تهمت است. با این حال امام تنها به وجه «رحمانی» اسلام توجه ندارد. ایشان در همین سخنرانی ۲۸ مهر1357 میگویند: «آیاتی که در قتال وارد شده در قرآن...یکی دو تا نیست.» اما در مقابل رژیمپهلوی «ما اسباب قتال به آن معنا نداریم» پس باید «ما ملتها را بیدار کنیم.» (۲۸ مهر 1357) این هم یکی از وجوه هوشمندانه اجتهاد امام است: تا جایی که میشد از خونریزی جلوگیری میکرد تا انقلاب به آرامی به ثمر بنشیند. امام به خوبی دریافتهبود قیام مسلحانه انقلاب را به تعویق میاندازد.
امام در همان پاریس گفتند: اینکه بگویند ما با مظاهر تجدد مخالف هستیم «حرف مفت است.» ما با «سینما مخالف نیستیم.» (۲۸ مهر1357) به نظر امام خواست مردم «حکومت عدل اسلامی» است.
امام از همان ابتدا به مردمسالاری اعتقاد داشت. جایگاه ملت ایران در صحبتهای امام از همان پاریس، خط روشنی دارد. «من» در برابر ملت ایران «احساس حقارت» میکنم. «در مقابل این پدرهای جوان از دست داده من خدمتی نکردهام...» امام خودش را پشت سر مردم میبیند چون «همچو قیامی سابقه ندارد در تاریخ...» و دیگر نمیشود با این مردم درافتاد. «من امیدوارم این سیل خروشان ]ملت[ این هرزهها را ببرد کنار.» و امام خودشان را بالاتر از ملت نمیداند. «حرف ملت ایران این نیست که حالا ما یک رهبر داریم و یک راهنما؛ همه رهبرند. همه.» (۳۰ مهر 1357)
قیام ملت ایران بینظیر است. «من نمیگویم کمنظیر. این قیام در تاریخ ایران بینظیر است.» امامخمینی معتقد بود آزادی نخستین حق بشر است.
«اول حقی است که بشر دارد. حق ابتدایی است که بشر دارد که باید آزاد باشد. در آرای خویش آزاد باشد، در اعمالش آزاد باشد، خودش در مملکتش آزاد باشد.» (۳۰ مهر 1357) و امام معتقد بود اسلام ضامن این آزادی است. (آبان 1357 در گفتوگو با وزیر کابینه ضیاءالحق رئیسجمهور وقت پاکستان) امام بر این باور بود: «من امیدوارم این نهضت اسلامی ایران که مشخصا اسلامی است و برای تحقق اهداف اسلام است، پیروز شود.» و در جایی دیگر «همه گروهها در بیان عقاید خود آزادند، ولکن خیانت را اجازه نمیدهیم.» (۴ آبان 1357 در مصاحبه با رویترز) ایشان در مصاحبه با گاردین در تاریخ ۱۰ آبان 1357 میگویند: «در اسلام معیار، رضایت خداست و نه شخصیتها. ما شخصیتها را با حق میسنجیم، و نه حق را با شخصیتها. معیار، حق و حقیقت است. برخلاف اسلام، کمونیستها شخصیت را بت و قدرت را در او متمرکز میسازند. حکومت اسلامی ما متکی به آرای عمومی خواهدبود. و همه احزابی که برای مصالح ملت ما کار کنند، آزاد خواهندبود.» امام مردم را اصل میداند و رهبری را فرع. مهم مردم هستند نه حاکم کشور. این را بارها و بارها در پاریس نقل کردهاست. هر کس این را نفی کند، با اصول ابتدایی صحبتهای امام آشنایی ندارد ولی امام در برابر کسانی که علیه اسلام یا حکومتاسلامی فعالیت میکنند، نظر منفی دارد. نگاه به گفتوگوی امام با آسوشیتدپرس در ۱۶ آبان 1357 راهگشاست:
«[با توجه به اینکه بعضی از این رهبران خواستار رژیم غیردینی هستند که در تناقض است با اصول اسلامی که شما از آن دفاع میکنید، آیا فکر میکنید زمینه تفاهمی بین شما و آنها وجود دارد؟]
ــ در نهضت مقدس اسلامی ایران، جایی برای اینگونه افراد نیست.»
در مصاحبهای دیگر امام درباره فعالیت احزاب چنین پاسخ میدهند:
«[حضرت آیتا...، فرمودهاید که نظام آینده ایران یک جمهوریاسلامی است. نقش سایر احزاب سیاسی مخالف شاه که غیر اسلامی هستند، در این جمهوری چه خواهدبود؟]
فعالیتهای احزاب اگر چنانچه مضر نباشند، آزاد است.» (۱۹ آبان 1357)
و «همه مطبوعات آزادند مگر اینکه مقالات مضر به حال کشور باشد.» (۲۰ دی 1357)
و«در اسلام آزادی به طور مطلق است مگر آنچه به حال ملت و کشور ضرر داشتهباشد و موجب مفسدهای باشد.» (۲۰ دی 1357)
امام درباره فعالیت اقلیتهای مذهبی در ۲۰ آبان 1357 چنین میگویند:«تمام اقلیتهای مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند و حکومتاسلامی، خود را موظف میداند از حقوق و امنیت آنان دفاع کند و آنان هم مثل سایر مردم مسلمان ایران، ایرانی و محترم هستند.»
البته امام بهاییت را از این طیف گروههای مذهبی خارج کردهبود و میگویند به آنها اجازه فعالیت دینی نمیدهد.
آیا امام در پاریس نظرش این بود که اسلام دینی منعطف است و به هر شکلی در خواهدآمد؟ آیا به نظر امام اسلام با تساهل و تسامح مد نظر بود؟ امام میگوید: «اسلام قوانین اساسیاش انعطاف ندارند و بسیاری از قوانینش با نظرهای خاصی انعطاف دارد و میتواند همه انحای دموکراسی را تضمین کند.» (۵ آبان 1357)
امامخمینی حتی در سخنرانی برای جوانان فرانسوی میگوید که میخواهد در ایران حکومت اسلامی تشکیل بدهد:
«من امیدوارم حکومت اسلامی در ایران تشکیل بشود و از مزایایی که در حکومت اسلام هست بر بشر روشن بشود تا بشریت بفهمد دین اسلام چه دینی است؛ و در روابط بین حکومت و ملتها چه روابطی است و در طرز اجرای عدالت چه نحوی است و شخص اول مملکت با رعیت چه جور فرقی دارد در زندگی. اگر چنانچه بعضِ از مزایای اسلام را مردم بفهمند، امید این است که همه رو به اسلام بیاورند.» (۱۸ آبان 1357) به طور کلی لباس رئیس مملکت همان «لباس فقرا» و عشرتش همان «عشرت فقرایی» است. (۱۸ آبان 1357)
امام در همان پاریس گفتند: اینکه بگویند ما با مظاهر تجدد مخالف هستیم «حرف مفت است.» ما با «سینما مخالف نیستیم.» (۲۸ مهر1357) به نظر امام خواست مردم «حکومت عدل اسلامی» است.
امام از همان ابتدا به مردمسالاری اعتقاد داشت. جایگاه ملت ایران در صحبتهای امام از همان پاریس، خط روشنی دارد. «من» در برابر ملت ایران «احساس حقارت» میکنم. «در مقابل این پدرهای جوان از دست داده من خدمتی نکردهام...» امام خودش را پشت سر مردم میبیند چون «همچو قیامی سابقه ندارد در تاریخ...» و دیگر نمیشود با این مردم درافتاد. «من امیدوارم این سیل خروشان ]ملت[ این هرزهها را ببرد کنار.» و امام خودشان را بالاتر از ملت نمیداند. «حرف ملت ایران این نیست که حالا ما یک رهبر داریم و یک راهنما؛ همه رهبرند. همه.» (۳۰ مهر 1357)
قیام ملت ایران بینظیر است. «من نمیگویم کمنظیر. این قیام در تاریخ ایران بینظیر است.» امامخمینی معتقد بود آزادی نخستین حق بشر است.
«اول حقی است که بشر دارد. حق ابتدایی است که بشر دارد که باید آزاد باشد. در آرای خویش آزاد باشد، در اعمالش آزاد باشد، خودش در مملکتش آزاد باشد.» (۳۰ مهر 1357) و امام معتقد بود اسلام ضامن این آزادی است. (آبان 1357 در گفتوگو با وزیر کابینه ضیاءالحق رئیسجمهور وقت پاکستان) امام بر این باور بود: «من امیدوارم این نهضت اسلامی ایران که مشخصا اسلامی است و برای تحقق اهداف اسلام است، پیروز شود.» و در جایی دیگر «همه گروهها در بیان عقاید خود آزادند، ولکن خیانت را اجازه نمیدهیم.» (۴ آبان 1357 در مصاحبه با رویترز) ایشان در مصاحبه با گاردین در تاریخ ۱۰ آبان 1357 میگویند: «در اسلام معیار، رضایت خداست و نه شخصیتها. ما شخصیتها را با حق میسنجیم، و نه حق را با شخصیتها. معیار، حق و حقیقت است. برخلاف اسلام، کمونیستها شخصیت را بت و قدرت را در او متمرکز میسازند. حکومت اسلامی ما متکی به آرای عمومی خواهدبود. و همه احزابی که برای مصالح ملت ما کار کنند، آزاد خواهندبود.» امام مردم را اصل میداند و رهبری را فرع. مهم مردم هستند نه حاکم کشور. این را بارها و بارها در پاریس نقل کردهاست. هر کس این را نفی کند، با اصول ابتدایی صحبتهای امام آشنایی ندارد ولی امام در برابر کسانی که علیه اسلام یا حکومتاسلامی فعالیت میکنند، نظر منفی دارد. نگاه به گفتوگوی امام با آسوشیتدپرس در ۱۶ آبان 1357 راهگشاست:
«[با توجه به اینکه بعضی از این رهبران خواستار رژیم غیردینی هستند که در تناقض است با اصول اسلامی که شما از آن دفاع میکنید، آیا فکر میکنید زمینه تفاهمی بین شما و آنها وجود دارد؟]
ــ در نهضت مقدس اسلامی ایران، جایی برای اینگونه افراد نیست.»
در مصاحبهای دیگر امام درباره فعالیت احزاب چنین پاسخ میدهند:
«[حضرت آیتا...، فرمودهاید که نظام آینده ایران یک جمهوریاسلامی است. نقش سایر احزاب سیاسی مخالف شاه که غیر اسلامی هستند، در این جمهوری چه خواهدبود؟]
فعالیتهای احزاب اگر چنانچه مضر نباشند، آزاد است.» (۱۹ آبان 1357)
و «همه مطبوعات آزادند مگر اینکه مقالات مضر به حال کشور باشد.» (۲۰ دی 1357)
و«در اسلام آزادی به طور مطلق است مگر آنچه به حال ملت و کشور ضرر داشتهباشد و موجب مفسدهای باشد.» (۲۰ دی 1357)
امام درباره فعالیت اقلیتهای مذهبی در ۲۰ آبان 1357 چنین میگویند:«تمام اقلیتهای مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند و حکومتاسلامی، خود را موظف میداند از حقوق و امنیت آنان دفاع کند و آنان هم مثل سایر مردم مسلمان ایران، ایرانی و محترم هستند.»
البته امام بهاییت را از این طیف گروههای مذهبی خارج کردهبود و میگویند به آنها اجازه فعالیت دینی نمیدهد.
آیا امام در پاریس نظرش این بود که اسلام دینی منعطف است و به هر شکلی در خواهدآمد؟ آیا به نظر امام اسلام با تساهل و تسامح مد نظر بود؟ امام میگوید: «اسلام قوانین اساسیاش انعطاف ندارند و بسیاری از قوانینش با نظرهای خاصی انعطاف دارد و میتواند همه انحای دموکراسی را تضمین کند.» (۵ آبان 1357)
امامخمینی حتی در سخنرانی برای جوانان فرانسوی میگوید که میخواهد در ایران حکومت اسلامی تشکیل بدهد:
«من امیدوارم حکومت اسلامی در ایران تشکیل بشود و از مزایایی که در حکومت اسلام هست بر بشر روشن بشود تا بشریت بفهمد دین اسلام چه دینی است؛ و در روابط بین حکومت و ملتها چه روابطی است و در طرز اجرای عدالت چه نحوی است و شخص اول مملکت با رعیت چه جور فرقی دارد در زندگی. اگر چنانچه بعضِ از مزایای اسلام را مردم بفهمند، امید این است که همه رو به اسلام بیاورند.» (۱۸ آبان 1357) به طور کلی لباس رئیس مملکت همان «لباس فقرا» و عشرتش همان «عشرت فقرایی» است. (۱۸ آبان 1357)
تیتر خبرها