چرا برخی سایتها حاضرند هر کاری بکنند اما تعداد کلیکهایشان بالا برود؟
توقیف خشونت
تصور کنید یک سایت یا یک صفحه مجازی یا یک رسانه برای دیدهشدن هر تصویری را که دیگران آن را سانسور میکنند بهوضوح پخش کند یا سراغ تصاویری میرود که دیگران از انتشار آنها شرم دارند. تصویرهایی که نمایش آنها برای ردههای سنی مختلف هم دارای محدودیت است. اگر فرزند شما مخاطب این صفحه باشد چه کار میکنید؟
برخلاف تصور خیلیها ما از یک سایت غیراخلاقی یا سایتهای جنسی حرف نمیزنیم، برای اینکه بیشتر روشن شویم اجازه دهید به دهه 70 آمریکا برویم. چهاردهم ژانویه 1972، ران پورامبو، خبرنگار جنجالی ایتالیایی -آمریکایی برنامه تلویزیونی با تهیهکننده برنامه تماس گرفت و خیلی ساده، طوری که انگار اتفاق عجیبی نیفتاده باشد، گفت که امروز نمیتواند سر برنامه حاضر شود و وقتی تهیهکننده علت ماجرا را از او پرسید در یک جمله همه چیز را توضیح داد: «من تیر خوردم!»
خبر مثل توپ توی شهر پیچید که نویسنده جنجالی و گزارشگر پرسروصدای آن روزها با شلیک گلوله مجروح شده و روی تخت بیمارستان افتاده است، جوری که خبرنگارها زودتر از پلیس وارد بیمارستان شدند و وقتی پلیس رسید و خواست که با او تنها صحبت کند پورامبو زیر میز بازی زد و گفت اگر خبرنگارها اینجا نمانند من با کسی صحبت نمیکنم، دست آخر هم جلوی تمام دوربینها با دو پای تیرخورده عصازنان بیمارستان را ترک کرد و رفت!
پلیس البته تنها کسی نبود که به این اتفاق شک کرده بود، وقتی خبر به همسرش کرول رسید جمله عجیبی گفت: «بالاخره کار خودش رو کرد!»
بعدها کرول در اظهاراتی عجیب گفت که در شب حادثه یکی از دوستان پورامبو به دیدن او آمده بود و من وسط گوشکردن به موزیک متوجه پچپچهای آنها شدم. همسرم به شکل روشنی از دوستش درخواست میکرد کاری برای او انجام دهد و دوستش بارها خواهش کرد صرفنظر کند. دوست پورامبو میگفت کار خطرناکی است و ممکن است همه چیز خراب شود. خطرناک هم بود! گلوله به چند سانتیمتری شاهرگ پای پورامبو اصابت کرده بود و ممکن بود او را از پا دربیاورد. پورامبو اما تا آخر منکر شد، البته حاضر نشد پای دستگاه دروغسنج هم بنشیند. اینکه پورامبو چرا این کار را انجام داد فقط و فقط یک دلیل روشن داشت، بعد از اینکه کتاب جنجالی او در مورد تظاهرات نیوآرک چاپ شد انتظارات او برآورده نشد. در رویاهایش پولیتزر را توی دستهایش لمس میکرد اما حالا که دور شده بود به هر قیمتی میخواست دیده شود. به هرروشی میخواست دوباره اسمش روی زبانها باشد. حتی حاضر بود جانش را به مخاطره بیندازد ولی دوباره به صدر اخبار برگردد. اخباری که پس از سرد شدن جوهر کتابش اسم پورامبو را یادشان نمیآمد. تاریخ پر است از رفتارهای اینچنینی که آدمها و رسانههایی که نمیتوانند از مسیر درست به قله دیدهشدن برسند دست به هرکاری میزنند تا خودشان را آن بالا ببینند.
به ابتدای یادداشت نگاهی بیندازید. شلیک ساختگی گلوله به خود، گمکردن مرز درست و غلط برای دیدهشدن است. جایی که بعضی اوقات آدمها توی آن گیر میکنند.
به ابتدای یادداشت برگردیم. بله، ما از یک سایت غیراخلاقی حرف نمیزنیم. صحبت ما از یک سایت خبری است که دیروز توقیف شد. آن هم به دلیل نشاندادن بدون فیلتر مردی که سر بریده همسرش را روی هوا تاب میدهد و با چاقویی بزرگ برای دیگران رجز میخواند. اگر به تعریف پاراگراف اول مراجعه کنید شباهتهای بیشتری پیدا نمیکنید؟
یک نفر داشت توی خانه همه ما این کار را میکرد، توی ادارههای ما، توی تلفن تمام ما این چاقو میچرخید و سر زن توی هوا تاب میخورد، فقط به دلیل اینکه یک سایت قرار بود کلیک بیشتری دشت کند.
چقدر ممکن است یک سایت با پخش تصاویر خشونت از ترویج خشونت جلوگیری کند؟! دیدن این خشونت چه کمکی به ما میکند؟! چه فرقی بین صفحههای غیراخلاقی مجازی با صفحههای غیراخلاقی خبری وجود دارد؟!
آن دو گلوله که توی پای آن خبرنگار خورد در واقع امنیت روانی مردم را هدف گرفت، باعث شد مردم مسیر درست و غلط را گم کنند و آنها را نگران کرد، هرچند او را به صدر اخبار برد. البته بعدها که دست او
رو شد هیچکس برای یک شهرتطلب شکستخورده دست نزد!
برخلاف تصور خیلیها ما از یک سایت غیراخلاقی یا سایتهای جنسی حرف نمیزنیم، برای اینکه بیشتر روشن شویم اجازه دهید به دهه 70 آمریکا برویم. چهاردهم ژانویه 1972، ران پورامبو، خبرنگار جنجالی ایتالیایی -آمریکایی برنامه تلویزیونی با تهیهکننده برنامه تماس گرفت و خیلی ساده، طوری که انگار اتفاق عجیبی نیفتاده باشد، گفت که امروز نمیتواند سر برنامه حاضر شود و وقتی تهیهکننده علت ماجرا را از او پرسید در یک جمله همه چیز را توضیح داد: «من تیر خوردم!»
خبر مثل توپ توی شهر پیچید که نویسنده جنجالی و گزارشگر پرسروصدای آن روزها با شلیک گلوله مجروح شده و روی تخت بیمارستان افتاده است، جوری که خبرنگارها زودتر از پلیس وارد بیمارستان شدند و وقتی پلیس رسید و خواست که با او تنها صحبت کند پورامبو زیر میز بازی زد و گفت اگر خبرنگارها اینجا نمانند من با کسی صحبت نمیکنم، دست آخر هم جلوی تمام دوربینها با دو پای تیرخورده عصازنان بیمارستان را ترک کرد و رفت!
پلیس البته تنها کسی نبود که به این اتفاق شک کرده بود، وقتی خبر به همسرش کرول رسید جمله عجیبی گفت: «بالاخره کار خودش رو کرد!»
بعدها کرول در اظهاراتی عجیب گفت که در شب حادثه یکی از دوستان پورامبو به دیدن او آمده بود و من وسط گوشکردن به موزیک متوجه پچپچهای آنها شدم. همسرم به شکل روشنی از دوستش درخواست میکرد کاری برای او انجام دهد و دوستش بارها خواهش کرد صرفنظر کند. دوست پورامبو میگفت کار خطرناکی است و ممکن است همه چیز خراب شود. خطرناک هم بود! گلوله به چند سانتیمتری شاهرگ پای پورامبو اصابت کرده بود و ممکن بود او را از پا دربیاورد. پورامبو اما تا آخر منکر شد، البته حاضر نشد پای دستگاه دروغسنج هم بنشیند. اینکه پورامبو چرا این کار را انجام داد فقط و فقط یک دلیل روشن داشت، بعد از اینکه کتاب جنجالی او در مورد تظاهرات نیوآرک چاپ شد انتظارات او برآورده نشد. در رویاهایش پولیتزر را توی دستهایش لمس میکرد اما حالا که دور شده بود به هر قیمتی میخواست دیده شود. به هرروشی میخواست دوباره اسمش روی زبانها باشد. حتی حاضر بود جانش را به مخاطره بیندازد ولی دوباره به صدر اخبار برگردد. اخباری که پس از سرد شدن جوهر کتابش اسم پورامبو را یادشان نمیآمد. تاریخ پر است از رفتارهای اینچنینی که آدمها و رسانههایی که نمیتوانند از مسیر درست به قله دیدهشدن برسند دست به هرکاری میزنند تا خودشان را آن بالا ببینند.
به ابتدای یادداشت نگاهی بیندازید. شلیک ساختگی گلوله به خود، گمکردن مرز درست و غلط برای دیدهشدن است. جایی که بعضی اوقات آدمها توی آن گیر میکنند.
به ابتدای یادداشت برگردیم. بله، ما از یک سایت غیراخلاقی حرف نمیزنیم. صحبت ما از یک سایت خبری است که دیروز توقیف شد. آن هم به دلیل نشاندادن بدون فیلتر مردی که سر بریده همسرش را روی هوا تاب میدهد و با چاقویی بزرگ برای دیگران رجز میخواند. اگر به تعریف پاراگراف اول مراجعه کنید شباهتهای بیشتری پیدا نمیکنید؟
یک نفر داشت توی خانه همه ما این کار را میکرد، توی ادارههای ما، توی تلفن تمام ما این چاقو میچرخید و سر زن توی هوا تاب میخورد، فقط به دلیل اینکه یک سایت قرار بود کلیک بیشتری دشت کند.
چقدر ممکن است یک سایت با پخش تصاویر خشونت از ترویج خشونت جلوگیری کند؟! دیدن این خشونت چه کمکی به ما میکند؟! چه فرقی بین صفحههای غیراخلاقی مجازی با صفحههای غیراخلاقی خبری وجود دارد؟!
آن دو گلوله که توی پای آن خبرنگار خورد در واقع امنیت روانی مردم را هدف گرفت، باعث شد مردم مسیر درست و غلط را گم کنند و آنها را نگران کرد، هرچند او را به صدر اخبار برد. البته بعدها که دست او
رو شد هیچکس برای یک شهرتطلب شکستخورده دست نزد!
تیتر خبرها