مهار آسیبهای اجتماعی در گرو برنامه جامع
راهبری شهرداری تهران در مقابله با آسیبهای اجتماعی پایتخت میتواند تصمیمی موثر باشد اگر چند نکته در این تصمیم را مدنظر قرار دهیم. مهمترین و اساسیترین مساله درخصوص آسیبها که شاهد آن هستیم ناشناختگی این پدیده است؛ به این معنا که آسیبهای اجتماعی همچون یک شیء زیر آب است که ما نه برآوردی از ابعاد آن داریم و نه حجم و پیامدهای آن را میشناسیم و به همین دلیل برای برخورد با پیامدهای آن ابتدا باید این شیء مغروق را از آب بیرون بکشیم. این موضوع به مفهوم این است که باید در گام اول مطالعه علمی درخصوص ابعاد، علت و چگونگی پیدایی آن داشته باشیم. نخستین گام شناسایی دقیق مبتنی بر مطالعات علمی است. نکته بعد از آن طراحی یک برنامه اساسی در این حوزه است، چرا که همه فعالیتها باید برنامه محور باشد، فراموش نکنیم که در بروز این پدیده متغیرهای بسیاری نقش دارند. در مطالعات علمی آسیبهای اجتماعی ما با متغیرهای فراوانی روبهرو هستیم که هر کدام با توجه سهم و درصدشان در این بین نقش دارند و این پیچیدگیها برنامه جامعی را برای مقابله با آسیبهای اجتماعی طلب میکند.
تا پیش از این ارگانها و سازمانهای فراوانی در مقابله با آسیبهای اجتماعی سهم داشتند، نهادهایی که تعدادشان به بیش از 20 ارگان میرسیده است. مهمترین نقش شهرداری تهران در وضعیت کنونی ایجاد هارمونی بین این دستگاههاست. شهرداری تهران باید همچون یک رهبر ارکستر توانایی راهبری مقابله با آسیبهای اجتماعی تهران را داشته باشد. تقسیم وظایف بین دستگاهها، مطالبه و نظارت بر حسن اجرای آن وظایف در گذشته همواره یکی از پاشنهآشیلهای مقابله با آسیبهای اجتماعی بوده است و حالا اگر شهرداری بتواند از این نقطه ضعف یک نقطه قوت بسازد میتوان به بهبود احتمالی وضعیتمان در حوزه آسیبهای اجتماعی امیدوار بود.
پس از تدوین برنامه در این خصوص، گام بعدی زمانبندی وصول اهداف حائز اهمیت است. آسیبهای اجتماعی یکشبه پدید نیامدهاند که در همین مدت از بین بروند. بنابراین برای زدودن آنها هم باید برنامه داشته باشیم و صبوری کنیم.
موضوع دیگر مربوط به تغییر دیدگاه نسبت به هزینههای این مقابله است. شهرداری تهران باید آگاه باشد که هزینهکرد در این حوزه به نوعی سرمایهگذاری روی ثروت ملی و حفاظت از سرمایههای اجتماعی است. لذا در این حوزه هم نباید خست به خرج بدهیم و با توجه به شرایط حاکم هزینههای مناسب را برای مقابله با آسیبها بپردازیم. وضعیت آسیبهای اجتماعی پایتخت با توجه به گستردگی جغرافیایی هر کدام سرچشمههای مختلفی دارد و برای حل آن هم نمیتوان یک نسخه واحد پیچید. بدیهی است که مقابله با آسیبهای اجتماعی در مناطق برخوردار تهران با مناطق کمبرخوردار تفاوتهای آشکاری دارد و در نهایت استفاده از تجارب موفق احتمالی برخی از استانها هم میتواند در این راه راهگشا باشد. حتی با پایش مطالعات تطبیقی در سایر کشورها هم میتوان به الگوهای موفقی دست یافت. به عنوان مثال «خانواده درمانی» در بسیاری از کشورهای اروپایی جواب داده است که میتوانیم با بومیسازی این الگو به موفقیتهایی دست پیدا کنیم.
تا پیش از این ارگانها و سازمانهای فراوانی در مقابله با آسیبهای اجتماعی سهم داشتند، نهادهایی که تعدادشان به بیش از 20 ارگان میرسیده است. مهمترین نقش شهرداری تهران در وضعیت کنونی ایجاد هارمونی بین این دستگاههاست. شهرداری تهران باید همچون یک رهبر ارکستر توانایی راهبری مقابله با آسیبهای اجتماعی تهران را داشته باشد. تقسیم وظایف بین دستگاهها، مطالبه و نظارت بر حسن اجرای آن وظایف در گذشته همواره یکی از پاشنهآشیلهای مقابله با آسیبهای اجتماعی بوده است و حالا اگر شهرداری بتواند از این نقطه ضعف یک نقطه قوت بسازد میتوان به بهبود احتمالی وضعیتمان در حوزه آسیبهای اجتماعی امیدوار بود.
پس از تدوین برنامه در این خصوص، گام بعدی زمانبندی وصول اهداف حائز اهمیت است. آسیبهای اجتماعی یکشبه پدید نیامدهاند که در همین مدت از بین بروند. بنابراین برای زدودن آنها هم باید برنامه داشته باشیم و صبوری کنیم.
موضوع دیگر مربوط به تغییر دیدگاه نسبت به هزینههای این مقابله است. شهرداری تهران باید آگاه باشد که هزینهکرد در این حوزه به نوعی سرمایهگذاری روی ثروت ملی و حفاظت از سرمایههای اجتماعی است. لذا در این حوزه هم نباید خست به خرج بدهیم و با توجه به شرایط حاکم هزینههای مناسب را برای مقابله با آسیبها بپردازیم. وضعیت آسیبهای اجتماعی پایتخت با توجه به گستردگی جغرافیایی هر کدام سرچشمههای مختلفی دارد و برای حل آن هم نمیتوان یک نسخه واحد پیچید. بدیهی است که مقابله با آسیبهای اجتماعی در مناطق برخوردار تهران با مناطق کمبرخوردار تفاوتهای آشکاری دارد و در نهایت استفاده از تجارب موفق احتمالی برخی از استانها هم میتواند در این راه راهگشا باشد. حتی با پایش مطالعات تطبیقی در سایر کشورها هم میتوان به الگوهای موفقی دست یافت. به عنوان مثال «خانواده درمانی» در بسیاری از کشورهای اروپایی جواب داده است که میتوانیم با بومیسازی این الگو به موفقیتهایی دست پیدا کنیم.
تیتر خبرها