
چرا کسی به پیامد رفتار سلبریتیهای مجازی توجهی نمیکند؟
شاخبازی شاخ مجازی
پیشه برخیها در زمانه کنونی، دیده شدن است. همچون یک شغل اداری موظفند به هرطریقی دیده شوند. شاید در ظاهر این تعریف منافاتی با بحثهای اخلاقی نداشته باشد اما وقتی بدانیم این جنون دیدهشدن قرار است به هر طریقی بهدستآید بحثهای اخلاقی هم پیش چشم میآید.
مورد اخیر جنجال بلاگر غذای ایرانی اما آنقدر آشکار است که نمیتوان با سنجه اخلاق به آن پرداخت. آشکار است که داستان و جنجال تازه او در پی کسادی شغل مورد اشارهاش است، یعنی شغل دیدهشدن. ماجرا از این قرار است که آقای شاخ مجازی اینبار بهواسطه کجشدن صورتش و هراس از عارضه مغزی به بیمارستانی در شیراز مراجعه میکند و وقتی پزشک کشیک دستور بستری میدهد، او برآشفته دستبهگوشی میبرد و به کادر درمان فحاشی میکند. این خلاصه دستهگل تازه اوست. هم اطلاعیه دانشگاه علوم پزشکی شیراز و هم تصاویر دوربین مداربسته و هم مشاهدات کادر درمان و هم حتی تصاویر منتشرشده توسط خود او نشان از این وضعیت دارد که تمام این قصه، سناریویی است برای بیشتر دیدهشدن چراکه درست عصر همان روز، او که در فیلمش ادعا میکند دچار عارضه مغزی شده، در فروشگاهی مشغول تبلیغ خوراکی است! اما سوی دیگر این ماجرا، اتفاقا نهادهای ناظری قرار دارند که در خواب خوشی بهسر میبرند و بیتوجه به چنین جنجالسازیهایی، بستر این شرایط را برای این افراد مهیا میکنند. تلختر اینکه برخی از نهادها و مسؤولان حتی فرشقرمزی هم زیر پای این افراد پهن میکنند و نمونهاش سازمان بیمهای که همین چند ماه پیش با برگزاری جشن مفصلی با افتخار معده این بلاگر غذا را بیمه کرد! یک دهنکجی آشکار به شهروندانی که در وضعیت سخت اقتصادی کنونی بیتوجه به تعداد قابلتوجهی از شهروندانی که عاجز از داشتن بیمه درمانی هستند با دست و جیغ و هورا، معده او را بیمه میکنند. بدون توجه به نهادهایی که بارها وعده دادهاند این افراد هم مشمول مالیات میشوند و هربار این قصه به محاق سکوت میرود. این جنون افسارگسیخته دیدهشدن، بستری لازم دارد که اتفاقا خود ما آن را مهیا کردهایم.
تیتر خبرها