مرثیهای برای یوزپلنگ ایرانی
تقریبا دیگر همه ایرانیها میدانند یکی از دردانههای منحصربهفرد طبیعتشان یعنی یوزپلنگ ایرانی، راهی تا انقراض و نابودی کامل ندارد. برای همین مسؤولان محیطزیست کشورمان به فکر تکثیر در اسارت آن افتادند که البته چندان موفقیتآمیز نبود و با مرگ دو توله از سه توله بهدنیاآمده، امیدهای بسیاری را ناامید کرد. این تکثیر در سایت مرکز تکثیر در زیستگاه بزرگ توران در استان سمنان رقم خورد؛ یکی از زیستگاههای مهم و طبیعی یوزپلنگ ایرانی که تا چند دهه پیش در سیطره یوزپلنگان تیزرو بود و اکنون خالی از جنبوجوش آنها شده است.
تقریبا دیگر همه ایرانیها میدانند یکی از دردانههای منحصربهفرد طبیعتشان یعنی یوزپلنگ ایرانی، راهی تا انقراض و نابودی کامل ندارد. برای همین مسؤولان محیطزیست کشورمان به فکر تکثیر در اسارت آن افتادند که البته چندان موفقیتآمیز نبود و با مرگ دو توله از سه توله بهدنیاآمده، امیدهای بسیاری را ناامید کرد. این تکثیر در سایت مرکز تکثیر در زیستگاه بزرگ توران در استان سمنان رقم خورد؛ یکی از زیستگاههای مهم و طبیعی یوزپلنگ ایرانی که تا چند دهه پیش در سیطره یوزپلنگان تیزرو بود و اکنون خالی از جنبوجوش آنها شده است.
توران در کنار بمپور، طبس، پارک ملی گلستان، پارک ملی کویر، منطقه موته، بافق یزد و راور کرمان، از زیستگاههای مهم یوز ایرانی بهشمار میرفتند که همه آنها به دلیل دخالتهای بیرویه انسان ازجمله فعالیت معدنی، جادهکشی، تردد وسایلنقلیه و حضور بیش از حد دام و سگ گله، امروز خالی از ساکنان اصلی خود یعنی یوزپلنگها شدهاند. مهمترین این زیستگاهها همان منطقه حفاظتشده توران در استان سمنان بود که برخی آمار حکایت از وجود فقط 20قلاده یوزپلنگ در آن دارد؛ آماری بسیار نگرانکننده و هشداردهنده.
یوزپلنگ ایرانی، جانور منحصربهفردی که امید به بقایش بسیار کم است، هیچکدام از زیرساختهای لازم جهت ادامه حیات را ندارد و روزبهروز شرایط زیستش در کشورمان سختتر میشود، بنابراین بقای این جانور ارزشمند دیگر نمیتواند در دست صرفا سازمان محیطزیست باشد. بقای یوز فقط با تلاش تمام ارگانها و نهادهای دولتی و غیردولتی و مردمی امکانپذیرست. از سوی دیگر ارجحیت حفظ و تکثیر یوزهای در اسارت (که سازمان محیطزیست به دنبال آن است) نمیتواند کمکی به افزایش فراوانی یوزهای در طبیعت کند، چرا که اساسا یوزهای پرورشیافته در اسارت قادر به زندگی در طبیعت نیستند و طرح تکثیر در اسارت نیز چنین چشماندازی نداشته و ندارد. این نکته مهمی است که امیر عبدوس، مدیرکل وقت محیطزیست استان سمنان نیز در اردیبهشت1400 بر آن تاکید کرد و گفت: رهاسازی یوزها بعد از تکثیر در دنیا صورت نگرفته و این کار بسیار سخت است. بهطوریکه تجربه موفقی از آزادسازی و انتقال حتی یک یوز در اسارت یا نیمهاسارت به طبیعت در دنیا وجود ندارد. لذا یوزهایی که به اسارت در میآیند، هرگز ارزش اکولوژیکی ندارند.
با اینحال درخصوص یوزهای در اسارت نیز، علیرغم موفقیت اولیه، بسیار ناکارآمد عمل شده است: دامپزشک و سرپرستی یوزها در همان ابتدای تولد تولهها، سه بار مردود شدند، چراکه طی سه معاینه سه تولهیوز نر را ماده معرفی کردند! شرایط پذیرش تولهها توسط مادر مهیا نشد که این اتفاق با تصمیم به سزارین یوز مادر و خطاهایی همچون سشوار کشیدن تولهها! مرتبط بود. از سویی ضعف و خطای نگهداری و تغذیه باعث تلف دو توله شد و گزارشهایی مبنیبر ناخوشاحوال بودن ایران، یوزپلنگ مادر و نیز توله دیگر به گوش رسید. البته فارغ از این اتفاقات که حتی یک استعفای ساده و نمایشی را هم در پی نداشت.
این حقیقت وجود دارد که بهطورکلی نرخ رسیدن تولههای یوز به سن بلوغ بسیار کم است که بهدلیل ساختار ژنتیکی و گذر یوزها از گلوگاههای جمعیتی (Battle Beck) طی دگرگشت و لذا نبود تنوع ژنی آنهاست. بااینحال اگر حفظ یوزهای در اسارت به موازات حفظ و احیای زیستگاههای طبیعی آنها صورت میگرفت میتوانست طرحی قابل دفاع باشد ولی آنچه اینک شاهدش هستیم آن است که تصمیم درباره حیات یوزپلنگ صرفا به دست تیمی افتاده که قادر به تغییر زیرساختهای بقای جانور نیست.
وضعیت زیرساختهای بقای یوز طی سالهای اخیر
تصادفات جادهای، اصلیترین عامل مرگومیر و کاهش جمعیت یوزپلنگ در ایران یعنی علت بیش از نیمی از تلفات یوزهاست. زمانی که تشکل مردمنهاد جمعیت دیدبان طبیعت شاهرود طرح احداث روگذرهای طبیعتگرا به همراه فنسکشی را در کریدور حرکتی یوزها روی جاده شاهرود _ مشهد در محدوده عباسآباد میامی بین دو زیستگاه توران (منطقه تحت حفاظت توران) و میاندشت (پناهگاه حیاتوحش میاندشت) ارائه داد (30اردیبهشت 95)، هنوز نزدیک به 10 زیستگاه برای یوزپلنگ در فلات مرکزی ایران وجود داشت. لذا نام طرح یوز ضربدر 10 گذارده شد. اینک پس از شش سال از گذشت آن طرح، متاسفانه بهجز یک زیستگاه، تمام زیستگاههای قطعی زادآور یوز در ایران را از دست دادهایم و البته در همین مدت یوزپلنگ آسیایی را به جای پلنگ آمور در رتبه اول گربههای در خطر انقراض جهان نشاندهایم! حال منطقه تحت حفاظت توران در شاهرود تنها زیستگاهی است که در آن زادآوری و بقای نسل یوزهای آسیایی با جمعیتی شکننده و در حالتی خوشبینانه تا حدود 20قلاده ادامه دارد. این کاهش شدید در جمعیت یوزها (بهخصوص یوزهای ماده بهعلت تصادفات جادهای هنگام تردد و مهاجرت در بین زیستگاهها) باعث کاهشی جدی در آمار تصادفات جادهای یوزها شده است؛ بنابراین ایمنسازی ناقص محدودههای خطر آن هم صرفا با فنسکشی بدون احداث روگذرهای بینزیستگاهی نمیتواند عامل کاهش تصادفات جادهای یوزها شده باشد، لذا وقتی امیرعبدوس، مدیرکل وقت محیطزیست استان سمنان در شهریور 99 با افتخار میگوید: آمار تصادفات جادهای یوزپلنگ به صفر رسیده است. باید یادآور شد در شهر یا شهرکی که خالی از سکنه شده باشد نیز آمار تصادفات به صفر میرسد و این افتخاری برای ارگانهایی چون شهرداری، راهسازی یا راهنمایی و رانندگی محسوب نمیشود بلکه نشانی از عمق فاجعهای دردناک است!
امین ولیان - مدرس و عضو هیاتمدیره جمعیت دیدبان طبیعت شاهرود
توران در کنار بمپور، طبس، پارک ملی گلستان، پارک ملی کویر، منطقه موته، بافق یزد و راور کرمان، از زیستگاههای مهم یوز ایرانی بهشمار میرفتند که همه آنها به دلیل دخالتهای بیرویه انسان ازجمله فعالیت معدنی، جادهکشی، تردد وسایلنقلیه و حضور بیش از حد دام و سگ گله، امروز خالی از ساکنان اصلی خود یعنی یوزپلنگها شدهاند. مهمترین این زیستگاهها همان منطقه حفاظتشده توران در استان سمنان بود که برخی آمار حکایت از وجود فقط 20قلاده یوزپلنگ در آن دارد؛ آماری بسیار نگرانکننده و هشداردهنده.
یوزپلنگ ایرانی، جانور منحصربهفردی که امید به بقایش بسیار کم است، هیچکدام از زیرساختهای لازم جهت ادامه حیات را ندارد و روزبهروز شرایط زیستش در کشورمان سختتر میشود، بنابراین بقای این جانور ارزشمند دیگر نمیتواند در دست صرفا سازمان محیطزیست باشد. بقای یوز فقط با تلاش تمام ارگانها و نهادهای دولتی و غیردولتی و مردمی امکانپذیرست. از سوی دیگر ارجحیت حفظ و تکثیر یوزهای در اسارت (که سازمان محیطزیست به دنبال آن است) نمیتواند کمکی به افزایش فراوانی یوزهای در طبیعت کند، چرا که اساسا یوزهای پرورشیافته در اسارت قادر به زندگی در طبیعت نیستند و طرح تکثیر در اسارت نیز چنین چشماندازی نداشته و ندارد. این نکته مهمی است که امیر عبدوس، مدیرکل وقت محیطزیست استان سمنان نیز در اردیبهشت1400 بر آن تاکید کرد و گفت: رهاسازی یوزها بعد از تکثیر در دنیا صورت نگرفته و این کار بسیار سخت است. بهطوریکه تجربه موفقی از آزادسازی و انتقال حتی یک یوز در اسارت یا نیمهاسارت به طبیعت در دنیا وجود ندارد. لذا یوزهایی که به اسارت در میآیند، هرگز ارزش اکولوژیکی ندارند.
با اینحال درخصوص یوزهای در اسارت نیز، علیرغم موفقیت اولیه، بسیار ناکارآمد عمل شده است: دامپزشک و سرپرستی یوزها در همان ابتدای تولد تولهها، سه بار مردود شدند، چراکه طی سه معاینه سه تولهیوز نر را ماده معرفی کردند! شرایط پذیرش تولهها توسط مادر مهیا نشد که این اتفاق با تصمیم به سزارین یوز مادر و خطاهایی همچون سشوار کشیدن تولهها! مرتبط بود. از سویی ضعف و خطای نگهداری و تغذیه باعث تلف دو توله شد و گزارشهایی مبنیبر ناخوشاحوال بودن ایران، یوزپلنگ مادر و نیز توله دیگر به گوش رسید. البته فارغ از این اتفاقات که حتی یک استعفای ساده و نمایشی را هم در پی نداشت.
این حقیقت وجود دارد که بهطورکلی نرخ رسیدن تولههای یوز به سن بلوغ بسیار کم است که بهدلیل ساختار ژنتیکی و گذر یوزها از گلوگاههای جمعیتی (Battle Beck) طی دگرگشت و لذا نبود تنوع ژنی آنهاست. بااینحال اگر حفظ یوزهای در اسارت به موازات حفظ و احیای زیستگاههای طبیعی آنها صورت میگرفت میتوانست طرحی قابل دفاع باشد ولی آنچه اینک شاهدش هستیم آن است که تصمیم درباره حیات یوزپلنگ صرفا به دست تیمی افتاده که قادر به تغییر زیرساختهای بقای جانور نیست.
وضعیت زیرساختهای بقای یوز طی سالهای اخیر
تصادفات جادهای، اصلیترین عامل مرگومیر و کاهش جمعیت یوزپلنگ در ایران یعنی علت بیش از نیمی از تلفات یوزهاست. زمانی که تشکل مردمنهاد جمعیت دیدبان طبیعت شاهرود طرح احداث روگذرهای طبیعتگرا به همراه فنسکشی را در کریدور حرکتی یوزها روی جاده شاهرود _ مشهد در محدوده عباسآباد میامی بین دو زیستگاه توران (منطقه تحت حفاظت توران) و میاندشت (پناهگاه حیاتوحش میاندشت) ارائه داد (30اردیبهشت 95)، هنوز نزدیک به 10 زیستگاه برای یوزپلنگ در فلات مرکزی ایران وجود داشت. لذا نام طرح یوز ضربدر 10 گذارده شد. اینک پس از شش سال از گذشت آن طرح، متاسفانه بهجز یک زیستگاه، تمام زیستگاههای قطعی زادآور یوز در ایران را از دست دادهایم و البته در همین مدت یوزپلنگ آسیایی را به جای پلنگ آمور در رتبه اول گربههای در خطر انقراض جهان نشاندهایم! حال منطقه تحت حفاظت توران در شاهرود تنها زیستگاهی است که در آن زادآوری و بقای نسل یوزهای آسیایی با جمعیتی شکننده و در حالتی خوشبینانه تا حدود 20قلاده ادامه دارد. این کاهش شدید در جمعیت یوزها (بهخصوص یوزهای ماده بهعلت تصادفات جادهای هنگام تردد و مهاجرت در بین زیستگاهها) باعث کاهشی جدی در آمار تصادفات جادهای یوزها شده است؛ بنابراین ایمنسازی ناقص محدودههای خطر آن هم صرفا با فنسکشی بدون احداث روگذرهای بینزیستگاهی نمیتواند عامل کاهش تصادفات جادهای یوزها شده باشد، لذا وقتی امیرعبدوس، مدیرکل وقت محیطزیست استان سمنان در شهریور 99 با افتخار میگوید: آمار تصادفات جادهای یوزپلنگ به صفر رسیده است. باید یادآور شد در شهر یا شهرکی که خالی از سکنه شده باشد نیز آمار تصادفات به صفر میرسد و این افتخاری برای ارگانهایی چون شهرداری، راهسازی یا راهنمایی و رانندگی محسوب نمیشود بلکه نشانی از عمق فاجعهای دردناک است!
امین ولیان - مدرس و عضو هیاتمدیره جمعیت دیدبان طبیعت شاهرود