عکاسان در متروپل چه میکردند؟
بحران، واقعیتی اجتنابناپذیر در زندگی اجتماعی است. وقتی اتفاقی مثل سیل، زلزله، جنگ و... بهیکباره رخ میدهد، جامعه دچار شوک میشود و این شوک ناشی از اتفاق، پیامدهایی بهدنبال دارد که بر همه بخشهای زندگی اجتماعی اثرگذار است و مثل یک بحران شوکزا عمل میکند.
فروریختن ساختمان متروپل آبادان و کشته شدن ۴۳ نفر از هموطنانمان یکی از بحرانهایی بود که ایران را در شوک فرو برد. از دقایق ابتدایی این بحران، رسانه بهعنوان یکی از جبهههای اطلاعرسانی و قویترین و مطمئنترین ابزار توزیع و پخش بهموقع اطلاعات حیاتی در جامعه وارد عمل شد و به وظایف خود در این خصوص عمل کرد؛ نقشی که کارکردش غیرقابلانکار است. در حادثه متروپل اما عکاسان همپای مردم، امدادگران و دیگر نیروها سعی در انجام کاری داشتند که شاید از دید عدهای چندان مهم نباشد؛ تلاش برای ثبت و بیان حقایقی که از دید بسیاری مغفولمانده بود.
عکاسان در متروپل شاید بیرحمترین شهروندان حاضر در محل حادثه به چشم میآمدند. کسانی که خشم، درد و بغض خود را سرکوب میکردند و در تلاش برای انجام کاری بودند که رسالت و حقیقتشان بود. افرادی که شاید وقتی جنازهای از زیر آوار خارج میشد یا زمانی که مادری مویه میکرد، پشت لنز دوربینشان اشک میریختند اما خم به ابرو نیاورده و کارشان را میکردند. انتشار تصاویری از درد و رنج مردم در عین حالیکه بر آنها ظلم شده است، شاید از دید عدهای که عکس را صرفا کالایی مصرفی میبینند، کاری ناپسند و بازی با احساسات باشد اما عکاسان متروپل برای ثبت حقایق این بحران دردناک در تاریخ، این تراژدی را ثبت کردند. روایت عکاسان از متروپل و آنچه در حاشیه آن رخ داد، اصل حقیقت چیزی است که در شبانهروز متروپل گذشت. حقیقتی که نه رمانتیک نشان دادن درد، بلکه خود درد بود؛ درد مردمی که مادام، غم جنگ و مرگ را بر دوش میکشند و سهمشان از رنگینکمان حیات، خون لالههای روییده از خاک است. مردمی که زندهاند به رنج با چشمهایی بُهتزده، خیره به آوار نداشتنها، نبودنها، نشدنها.
شایان حاجینجف - عکاس خوزستان
عکاسان در متروپل شاید بیرحمترین شهروندان حاضر در محل حادثه به چشم میآمدند. کسانی که خشم، درد و بغض خود را سرکوب میکردند و در تلاش برای انجام کاری بودند که رسالت و حقیقتشان بود. افرادی که شاید وقتی جنازهای از زیر آوار خارج میشد یا زمانی که مادری مویه میکرد، پشت لنز دوربینشان اشک میریختند اما خم به ابرو نیاورده و کارشان را میکردند. انتشار تصاویری از درد و رنج مردم در عین حالیکه بر آنها ظلم شده است، شاید از دید عدهای که عکس را صرفا کالایی مصرفی میبینند، کاری ناپسند و بازی با احساسات باشد اما عکاسان متروپل برای ثبت حقایق این بحران دردناک در تاریخ، این تراژدی را ثبت کردند. روایت عکاسان از متروپل و آنچه در حاشیه آن رخ داد، اصل حقیقت چیزی است که در شبانهروز متروپل گذشت. حقیقتی که نه رمانتیک نشان دادن درد، بلکه خود درد بود؛ درد مردمی که مادام، غم جنگ و مرگ را بر دوش میکشند و سهمشان از رنگینکمان حیات، خون لالههای روییده از خاک است. مردمی که زندهاند به رنج با چشمهایی بُهتزده، خیره به آوار نداشتنها، نبودنها، نشدنها.
شایان حاجینجف - عکاس خوزستان
تیتر خبرها