هم عشق، هم عقل
آن فیلسوف نامدار، آن مرد بیدار، آن شیخ مقتول، آن جامع علوم منقول و معقول، آن شیخ شهید، آنکه از دنیا و مافیها رهید، آن عاشق خردمند و عاقل عارف، او که داشت علاقه به کوهنوردی، شیخ شهابالدین سهروردی، معروف به شیخ اشراق، از آن دسته مردم بود که اگر نبود مسیر علوم امروز از خیابان دیگری عبور میکرد.
جناب مستطاب آقای سهروردی از فلاسفه و عرفای قرن ششم است. او عمر زیادی نداشت اما همان روزهای کوتاهی که در این دنیا گذراند، به تحصیل علم و فلسفه مشغول شد. سهروردی سفرهای زیادی به منطقه عراق و سوریه داشت و در آنجا از محضر علمای زیادی بهره برد. سهروردی در زمان حکومت ایوبیان در آسیای صغیر بود و چندی را بهعنوان مشاور عالی ملکظاهر ایوبی در خدمت او گذراند. او در مدتی کوتاه، شهرت زیادی کسب کرد و از بسیاری علمای آن زمان، در زمینه علم و فلسفه پیش افتاد. سهروردی با ارائه حکمت اشراق، در نقطه مقابل ابنسینا قرار گرفت و ماهیت را بر وجود برتر دانست. اندیشه سهروردی از مطالعه و تلفیق فلسفه ایران باستان و برخی نظریات فلاسفه یونان و هند نشأت میگرفت. سهروردی پس از مرگش، پیروانی داشت که مکتب او را دنبال کردند.
مکتب سهروردی هم فلسفه هست و هم نیست. فلسفه است از این جهت که به عقل اعتقاد دارد، اما عقل را تنها مرجع شناخت نمیداند. عرفان است از این نظر که کشف و شهود و فلسفه اشراق را شریفترین و بلندمرتبهترین مرحله شناخت میشناسد.
کتاب حکمتالاشراق مهمترین اثر فلسفی سهروردی در واقع به نظریه ابنسینا برای تأسیس حکمت مشرقی جامه عمل پوشاند. او را زندهکننده عرفان آریایی و پدیدآورنده حکمت خسروانی میدانند.
حکمت از نظر شهابالدین یحیی سهروردی، گوهر واحدی دارد که حکیمان، همیشه آن را دریافت میکردند و به مردم ارائه میدادند. سهروردی عقیده داشت که از انبیاء و حکمای فارس که نسبت به این حکمت مقدس آگاه بودند، میتوان به بوذرجمهر، زرتشت و حکمای یونان نظیر هرمس، فیثاغورس، افلاطون، سقراط و حکمای هند، صوفیان و عارفانی همچون ابویزید بسطامی و حلاج اشاره کرد که عقیده بسیاری به توحید و عوالم نوری داشتند اما بهخاطر اینکه به زبان رمز و مجاز و اشاره از آن خبر میدادند، گفتار آنها متفاوت شده است.
سهروردی در عمر کوتاه خود حدود ۵۰ رساله و کتاب نوشت. ادیبان و نویسندگان سبک نگارش او را همواره تحسین کردهاند؛ عبارات بدیع از جمله ویژگیهای نثر فارسی اوست و نثر عربی او نیز پخته و آراسته به آیات و احادیث است؛ به باور خیلی از کارشناسان، آثار سهروردی در میان شاهکارهای نثر فارسی از بهترین نمونههای نثر فلسفی تمام ادوار تاریخ ادبیات ایران است.
سهروردی عشق را همراه با حسن و حزن، سه فرزند عقل میداند و حزن و رنج را ملازم و همراه عشق عنوان میکند و معتقد است رسیدن به حسن و کمال جز از طریق عشق میسر نمیشود. به تعبیر وی عشق تن را فانی کرده و جان را بقا میبخشد. در نگاه او عشق محبتی مفرط و بیرون از حد است که در مجموعه هستی، شریان دارد و هر موجودی، چه نوری و چه غیر نوری، از آن بهره و نصیبی دارد و این عشق است که رابط وجودی، میان موجودات عالم است. عارف، باید از دو وادی معرفت و محبت گذر کرده و گاو نفس را در پیش پای عشق قربانی نماید تا به آب حیات عشق رسد و از آن بنوشد.
سرانجام به دستاویز آنکه وی سخنانی برخلاف اصول دین میگوید، از ملک ظاهر خواستند که او را به قتل برساند و چون وی از اجابت خواسته آنها خودداری کرد، به صلاحالدین ایوبی شکایت بردند. متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند.صلاحالدین که بهتازگی سوریه را از دست صلیبیان بیرون آورده بود و برای حفظ اعتبار خود به تأیید علمای دین احتیاج داشت، ناچار در برابر درخواست ایشان تسلیم شد.به همین دلیل، پسرش ملک ظاهر تحت فشار قرار گرفت و ناگزیر سهروردی را در ۵ رجب ۵۸۷ هجری قمری به زندان افکند و شیخ همانجا از دنیا رفت. وی هنگام مرگ، ۳۸سال داشت و مزار ایشان در مسجد امام سهروردی شهر حلب است. علت مستقیم وفات وی معلوم نیست.
در وصیتنامه سهروردی به نقل از غلامحسین دینانی آمدهاست: «وقتی خواستی قرآن بخوانی، به گونهای بخوان که تو گویی فقط برای تو نازل شده نه کس دیگری... .»
سید سپهر جمعهزاده
مکتب سهروردی هم فلسفه هست و هم نیست. فلسفه است از این جهت که به عقل اعتقاد دارد، اما عقل را تنها مرجع شناخت نمیداند. عرفان است از این نظر که کشف و شهود و فلسفه اشراق را شریفترین و بلندمرتبهترین مرحله شناخت میشناسد.
کتاب حکمتالاشراق مهمترین اثر فلسفی سهروردی در واقع به نظریه ابنسینا برای تأسیس حکمت مشرقی جامه عمل پوشاند. او را زندهکننده عرفان آریایی و پدیدآورنده حکمت خسروانی میدانند.
حکمت از نظر شهابالدین یحیی سهروردی، گوهر واحدی دارد که حکیمان، همیشه آن را دریافت میکردند و به مردم ارائه میدادند. سهروردی عقیده داشت که از انبیاء و حکمای فارس که نسبت به این حکمت مقدس آگاه بودند، میتوان به بوذرجمهر، زرتشت و حکمای یونان نظیر هرمس، فیثاغورس، افلاطون، سقراط و حکمای هند، صوفیان و عارفانی همچون ابویزید بسطامی و حلاج اشاره کرد که عقیده بسیاری به توحید و عوالم نوری داشتند اما بهخاطر اینکه به زبان رمز و مجاز و اشاره از آن خبر میدادند، گفتار آنها متفاوت شده است.
سهروردی در عمر کوتاه خود حدود ۵۰ رساله و کتاب نوشت. ادیبان و نویسندگان سبک نگارش او را همواره تحسین کردهاند؛ عبارات بدیع از جمله ویژگیهای نثر فارسی اوست و نثر عربی او نیز پخته و آراسته به آیات و احادیث است؛ به باور خیلی از کارشناسان، آثار سهروردی در میان شاهکارهای نثر فارسی از بهترین نمونههای نثر فلسفی تمام ادوار تاریخ ادبیات ایران است.
سهروردی عشق را همراه با حسن و حزن، سه فرزند عقل میداند و حزن و رنج را ملازم و همراه عشق عنوان میکند و معتقد است رسیدن به حسن و کمال جز از طریق عشق میسر نمیشود. به تعبیر وی عشق تن را فانی کرده و جان را بقا میبخشد. در نگاه او عشق محبتی مفرط و بیرون از حد است که در مجموعه هستی، شریان دارد و هر موجودی، چه نوری و چه غیر نوری، از آن بهره و نصیبی دارد و این عشق است که رابط وجودی، میان موجودات عالم است. عارف، باید از دو وادی معرفت و محبت گذر کرده و گاو نفس را در پیش پای عشق قربانی نماید تا به آب حیات عشق رسد و از آن بنوشد.
سرانجام به دستاویز آنکه وی سخنانی برخلاف اصول دین میگوید، از ملک ظاهر خواستند که او را به قتل برساند و چون وی از اجابت خواسته آنها خودداری کرد، به صلاحالدین ایوبی شکایت بردند. متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند.صلاحالدین که بهتازگی سوریه را از دست صلیبیان بیرون آورده بود و برای حفظ اعتبار خود به تأیید علمای دین احتیاج داشت، ناچار در برابر درخواست ایشان تسلیم شد.به همین دلیل، پسرش ملک ظاهر تحت فشار قرار گرفت و ناگزیر سهروردی را در ۵ رجب ۵۸۷ هجری قمری به زندان افکند و شیخ همانجا از دنیا رفت. وی هنگام مرگ، ۳۸سال داشت و مزار ایشان در مسجد امام سهروردی شهر حلب است. علت مستقیم وفات وی معلوم نیست.
در وصیتنامه سهروردی به نقل از غلامحسین دینانی آمدهاست: «وقتی خواستی قرآن بخوانی، به گونهای بخوان که تو گویی فقط برای تو نازل شده نه کس دیگری... .»
سید سپهر جمعهزاده
تیتر خبرها