هوچی‌گری علیه واقعیت

رسانه‌های فارسی زبان بیگانه تلاش زیادی دارند تا بازنمایی وضعیت کرونا را در ایران وارونه جلوه‌دهند

هوچی‌گری علیه واقعیت

در ریاضیات ۶ میلیون و 200 هزار بزرگتر از ده هزار است. ولی در رسانه ده هزار بسیار مهیب‌تر از ۶ میلیون است، اگر در زمان و مکان دروغین توسط هوچی‌ها در بوق و کرنا شود. تا امروز بیشتر از ۶ میلیون نفر از مردم ایران کرونا گرفته‌اند. اسفند 1398، هوچی‌ها می‌گفتند آمارهای غیررسمی نشان می‌دهد ده هزار نفر در ایران کرونا گرفته‌اند و سعید نمکی استعفا کرده است. اگر قرار بود با ده هزار مبتلا سعید نمکی استعفا کند، این روزها با ۶ میلیون نفر مبتلا باید چه می‌کردیم؟ آنها یاد نگرفته‌اند در برابر اظهارات‌شان مسؤولانه برخورد کنند.

رسانه فضا می‌سازد. رسانه با عددها بازی می‌کند. رسانه‌ها با رقم‌ها کاه و کوه درست می‌کنند. رسانه‌ها با خبر راست و دروغ می‌گویند. کارمند بی‌بی‌سی فارسی عکس قفسه سینه نوجوان قمی را منتشر می‌کند تا بگوید: ببینید کرونا به ایران رسیده است و چه فاجعه‌ای درست کرده. او حالا عکس چند قفسه سینه را باید منتشر کند؟ آیا به لحاظ تکنولوژیک امکان آن را دارد عکس۲۸۶ میلیون قفسه سینه را در صفحه خود در توییتر منتشر کند؟ این تعداد کل مبتلاهاست. آن روزها خبرسازی می‌کردند که کرونا به تهران رسید، بعد به رشت رسید، بعد به مشهد رسید و همین‌طور مکان‌یاب کرونا به آنها وصل بود تا ببینند به کدام شهر و روستای ایران رسید...اما حالا، در همین هفته‌ای که گذشت، فقط در یک روز، بیش از نیم میلیون نفر در آمریکا و فرانسه کرونا گرفته‌اند؛ فقط در یک روز. حالا به نظر آن کارمند بی‌بی‌سی فارسی کرونا به کجا رسیده است؟ مهم نیست. مهم آن است که جنگ روانی را تام و تمام در وقتش رعایت کند.
جنگ روانی با آمار شروع شد. گفتند آمار ایران غیرواقعی است. آیا ممکن بود راست بگویند؟ بله. احتمالش زیاد بود. چون هنوز تعداد کیت‌های تشخیص کرونا به اندازه کافی در کشور موجود نبود. ممکن بود مردم به هزار علت نخواهند کرونایشان را اعلام کنند؛ یکی‌اش ترس از آستیگمای کرونا بود. می‌ترسیدند که در جامعه و گروه‌های اجتماعی کرونایی لقب بگیرند؛ مخصوصا در شب‌ عید که شب‌های دید و بازدید است. هنوز سازوکار مدیریت کرونا در کشور دقیق نشده بود. ستاد کل نیروهای مسلح برای کمک کردن به دستگاه‌های دولتی قرارگاه در حیطه امور بهداشتی تأسیس کرد. پادگان‌ها نقاهتگاه شدند. جمکران میزبان کرونایی‌هایی شده بود که وضع‌شان کمتر وخیم بود. هنوز کشور با این غول بی‌شاخ و دم خو نکرده بود. ایران آن روزها مثل این روزها تحت شدیدترین تحریم‌های بهداشتی و دارویی بود! ولی رسانه بیگانه، به همه این چیزها بی‌توجه بود؛ می‌گفت کرونا به ایران آمده و حکومت با یک چرنوبیل روبه‌روست و مردم ایران دارند مثل برگ کاهو می‌ریزند. جزئیات تصاویر آنها اشتباه نبود. ولی بازنمایی و چیدمانش شدیدا ضد ایرانی و به هدف گسترش وحشت در جامعه سامان داده می‌شد؛ این یک تعریف عملیاتی از جنگ روانی است که توسط آنها اجرا می‌شد.
امروز آن خبرنگارها کجا هستند؟ نظرشان درباره بیداد کرونا در جهان چیست؟ نظرشان درباره تعطیلی دهشت‌انگیز میلیون‌ها کارگاه کوچک در فضای اقتصادی عالم چیست؟ بازی این قدر محدود نبود که فقط ایران با چالش روبه‌رو باشد. ایران در سخت‌ترین روزهای اقتصادی به کرونا برخورد کرد. آسیب هم دید ولی هنوز خودش را نباخت. آن توییت‌های سرشار از شادی حضرات کجا رفته؟ آن ذوق‌زدگی از گسترش کرونا در کشور چه شد؟ راستی به نظر آنها ده هزار بزرگتر است یا۶میلیون؟
این نویسنده توصیه نمی‌کند خبرها را نبینید و آن تحلیل‌ها را نشنوید. حتما. اقوال را باید شنید. ولی مخاطب همیشه باید به یاد داشته باشد امروز روز آخر عالم نیست. امروز روز نابودی نسل ایرانی نیست. فردا حتما آفتاب طلوع خواهد کرد. خبرنگار اجیرشده توسط دولت فرنگی یاد گرفته به آفتاب فردا فکر نکند و تا جایی که می‌تواند تلاش کند تا مخاطب را همین امروز فریب بدهد. مخاطب نباید فریب بخورد. مخاطب باید فکر کند ممکن است ده هزار آن رسانه درست باشد ولی به این هم فکر کند ممکن است فردا روزی فقط عدد مبتلاها در یک روز به ده هزار نفر برسد. چرا ده هزار؟ مخاطب باید به عدد۲۰۶هزار نفر هم فکر کند؛ این عدد مربوط به۲۹ دسامبر۲۰۲۱ فرانسه است. آنها واکسن فایزر هم زده‌اند. موضوع کتمان نقش واکسن‌های تأییدشده نیست. موضوع برخورد واقع‌بینانه با خبرهاست. خبرها می‌گوید حتی اگر فایزر هم زده باشید، باز کرونا در کمین است و می‌تواند رکورد بزند. ایرانی هم نباید مغرور شود که بله آمار ما هنوز امیدوارکننده است. همین نویسنده در هفته پیش متنی نوشت و هشدار داد که باید سویه تازه کرونا را جدی گرفت. موضوع این است که رسانه‌ها را وحی منزل در نظر نگیریم. مخصوصا رسانه‌های فارسی‌زبانی که نفقه‌شان از غیر فارسی‌زبان‌ها تأمین می‌شود. از آن باید بیشتر هراس داشت. آنها می‌توانند عدد ۴۰۰‌هزار مبتلا در یک روز در آمریکا را نبینند و درباره این خبر بنویسند که آمریکا از صنعت موشکی ایران نگران است؛ انگار نه انگار که در کشور متبوع‌شان چه خبر است. خبر آمریکای‌شان این است: میدان تایمز خودش را برای سال نوی مسیحی آماده می‌کند. ولی اگر هم‌زمان نیویورک‌تایمز را باز کنید خواهید خواند امیکرون صنعت حمل و نقل آمریکا را مختل کرده است. صفحه اصلی نیویورک‌تایمز نشان می‌دهد که آنها بسیار نگران کرونا هستند ولی در صفحه‌های فارسی مبتلا به دولت‌های غربی، آمریکا در گل‌وبلبل غرق است و این ایران است که اگر کرونا ندارد، موشک که دارد! این نحوه برخورد با واقعیت‌ها دیگر حتی حرفه‌ای هم نیست؛ سنجش میزان وقاحت هم با خوانندگان باشد. اگر مایلید به رسانه‌های آن ور آب مراجعه کنید، حتما رسانه‌های انگلیسی‌زبان‌شان مطمئن‌تر و واقعی‌تر هستند.
هزار پرواز لغو‌شده چه ضرری به اقتصاد شرکت‌های هواپیمایی خواهد زد؟ رسانه‌های انگلیسی‌زبان در این‌باره بحث می‌کنند. می‌خواهم چه بگویم؟ می‌خواهم بگویم این روزها برای سلامتی‌ خودتان هم شده از رسانه‌های فارسی‌زبان خبر نخوانید. رسانه‌های انگلیسی‌زبان می‌گویند کرونای امیکرون هم خطرناک است هم جدی. رسانه‌های فارسی‌زبان اما تا جایی که می‌توانند خبرهای مربوط به امیکرون را پوشش نمی‌دهند تا مردم خیال نکنند که خدای نکرده وقتی ایران آبی است، آمریکا قرمز شده. اما ایرانی باید برای حفظ شرایط نسبتا مطلوب خود، خبرهای شیوع را بخواند تا اقدامات پیشگیرانه را جدی بگیرند.
این افراط و تفریط در تاریخ رسانه استثنایی به نظر می‌رسد؛ یک روز خبرهای کرونای ایران را با افراط تمام نقل می‌کردند. خبرنگارهای من و تو و ایران اینترنشنال، نفر به نفر آمار کرونای ایران را منتشر می‌کردند. با افراط تمام داشتند کشور را در آستانه یک وضعیت جنگی توصیف می‌کردند. فرمول‌های ایجاد هراس را به نحو احسن اجرا می‌کردند. امروز که واقعاً خطر کرونا در جهان واقعی است و طبعا به دلیل ارتباطات بین کشورها، کرونا هموطنان ما را هم تهدید می‌کنند هیچ خبری از کرونا منتشر نمی‌کنند تا مبادا مردم فکر کنند واقعا کرونا دارد در جهان جولان می‌دهد؛ شاید به اندازه سویه‌های دیگر جان مردم را نگیرد، ولی میزان شیوعش گرفتارکننده است. این تفریط رسانه‌ای با آن افراط رسانه‌ای می‌خواند؛ گویی دو روی یک سکه هستند؛ هر دو عاشق ساختن یک فضای مصنوعی و غیرواقعی برای ایرانی‌ها هستند. ایرانی باهوش و عاقل هیچ‌کدامش را نباید جدی بگیرد. نه آن روز که ایران را تمام‌شده تلقی می‌کردند حرف‌شان راست بود، نه امروز که اصلا کرونا را در خبرها جدی نمی‌گیرند. با افسوس باید بگوییم برخی از رسانه‌های داخل ایران طبق همان الگو پیش می‌روند. رسانه ایرانی باید بداند الان خبرِ یک رسانه‌های زبان اصلی به هیچ وجه درباره تزیین درخت کریسمس در میدان تایمز نیویورک یا کاخ ملکه در لندن نیست؛ موضوع این است که CDC (مرکز کنترل و پیشگیری بیماری در آمریکا) اعلام کرده است که سفر دریایی باید ممنوع شود؛ حتی برای واکسن‌زده‌ها.
در این میان رسانه‌هایی که مثال زدم، فارسی العربیه از همه بامزه‌تر است. در اوج شیوع کرونا در کشورهای غربی تیتر یکش این است: سناریوهای ارتش اسراییل برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران. در روزها اولیه شیوع کرونا همین رسانه فیه‌مافیه تیتر می‌زد که این ایران است که دارد کرونا را به کشورهای عربی صادر می‌کند. آنها الان درباره ورود کرونا از کشورهای غربی به حوزه کشورهای عربی هیچ نظری ندارند. یعنی حتی یک مورد هم امیکرون از کشورهای غربی به د‌بی و دوحه وارد نشده است؟ آنها بیشتر از خود رسانه‌های رژیم اسراییل حامی این رژیم شده‌اند. ایران و جمهوری اسلامی به کنار، آنها شعرهای محمود درویش و نزار قبانی را به چه قیمتی فروخته‌اند؟
در موضوع برخورد با آمارها هم همین افراط و تفریط دیده می‌شود. چطور الان موضوع آمارهای غیر رسمی مطرح نیست؟ نکند حکومت در ایران عوض شده که رسانه‌های فارسی‌زبان وابسته دیگر حرفی از آمارهای غیر رسمی نمی‌زنند. این نویسنده وجود آمارهای غیر رسمی در کرونا را کتمان نمی‌کند. چون هنوز بیش از نیمی از مردم ایران تست کرونا نداده‌اند. چه بسا بسیاری از جان‌باختگان ایرانی کرونا تست نداده‌ باشند ولی به دلیل ابتلا به کرونا از دنیا رفته باشند. موضوع این است که چرا بررسی این موضوع توسط رسانه‌های بیگانه فارسی‌زبان دنبال نمی‌شود؟ وقتی وضع در کشور بحرانی بود، آنها بسیار درباره آمارهای غیر رسمی تبلیغ می‌کردند. وقتی جامعه به یک آرامش نسبی در کرونا رسید، آنها بررسی این موضوع را فراموش کرده‌اند. نه آن افراط به دلیل حمایت از مردم ایران بود، نه این تفریط منطق حرفه‌ای دارد. قطب‌نمای رسانه‌ای‌شان تنها به یک جهت حرکت می‌کند: آشفته کردن جامعه ایران. الان نمی‌توان با آمارهای غیر رسمی کشور را آشفته کرد؛ پس آن را رها می‌کنند و به موضوعات حقوق بشری یا هسته‌ای یا موشکی می‌پردازند که بتوانند وضع جامعه را مشوش جلوه دهند.
با این همه باید حرف‌های این دو سال غم‌انگیز را درباره کرونا دوباره تکرار کرد. حرف‌هایی که به نظر درست و مهم است و هنوز در داخل کشور رعایت نشده است. گفته شدن این حرف‌ها هم هیچ ربطی به بازنمایی رسانه‌های بیگانه ندارد که رویکردشان را در بالا برملا کرده‌ایم و زیلوی حرفه‌ای بودنشان را بر بام افکندیم. نباید حرف‌های درست را فراموش کرد: هنوز سایت رسمی وزارت بهداشت در موضوع کرونا بهینه و یک‌جهت و مجتمع نیست. هنوز وزارتخانه‌های رسمی مملکت دستورالعمل‌های مصوب و رسمی کرونا را به شکل منسجم و دقیق در صفحه اصلی سایت‌شان در دسترس قرار نداده‌اند. هنوز در نحوه اطلاع‌رسانی مشکلاتی حس می‌شود. هنوز شماره‌های تماس مردمی با دستگاه‌های مسؤول شفاف و مرتب اطلاع‌رسانی نمی‌شود؛ البته کارهای مفید هم نباید فراموش شود. وب‌سایت رسمی ستاد ملی  مقابله با کرونا در مجموع مفید است و به شکلی مرتب و منظم مصوبات را نمایش می‌دهد. مصاحبه‌های مقامات عالی و مسؤول، عموما ناظر به مسائل مردم و محترمانه است. کوشش‌های کادر درمانی و داوطلبان بیش از اندازه وظایف شغلی‌شان بوده است. در یک کلام، خوف و رجای کرونا پیوسته در یادمان باشد؛ از آسیب‌ها نترسیم و نقاط قوت را بزرگ نکنیم.