بنی کارل؛ تحقق یک رویا
« با گذر زمان در مییابیم که شاید برای رسیدن به هدف، یک عمر وقت نداشته باشیم. بنابراین حسی که من با عبور از خط پایان دارم و آگاهی از اینکه، حالا قهرمان جهانم! بینظیرترین آنِ ممکن در زندگی حرفهای من است ». بنجامین کارل بالاخره به مدال طلای المپیک خود رسید. اما چیزهایی هست که ما نمیدانیم. مثلا شاید کمتر کسی بداند که بِنیِ ١٠ ساله دقیقا با چه کلماتی آینده ورزشی خود را ترسیم کرده بود. در یکی از روزهای سال ١٩٩۵، بنجامین هدفهای ورزشی خود را در دفترچه یادداشتش فهرست کرد: قهرمان جهان، قهرمان المپیک و سریعترین ورزشکار اسنوبرد جهان.
او در همین سال، بر اثر یک حادثه از ناحیه ستون فقرات و مهرههای سینه دچار آسیبدیدگی شد و در نخستین روزهای این ماجرا، همه آرزوهای خود را نقش بر آب میدید. برای پسرکی که از
دو سالگی، پیش از آنکه حرف زدن بیاموزد، از مادرش اسکی را یاد گرفته و در برف بزرگ شده بود، چنین اتفاقی، هولناک به نظر میرسید. بِنی آنقدر عاشق برف بود که در همان کودکی میتوانست ساعتها بدون اینکه آب یا غذا بخواهد وسط برفها اسکی یا اسنوبرد تمرین کند. عاقبت همین عشق هم او را نجات داد و دوره فشرده توانبخشی را با همه سختیها، بیمها و امیدها تحمل کرد... و درست در همين روزها تصمیم بزرگ زندگیاش را گرفت؛ اینکه اسنوبرد عشق اول و آخر اوست، آن هدفها و یادداشت...
کارل امیدوار به تدریج به آغوش برف بازگشت و تمرینات را از سر گرفت. مدتی بعد در مدرسه اسنوبرد ثبتنام کرد. درسها و تمرینها را با هم پیش برد و به مسابقات و هیجان قهرمانی که رسید، کمکم ورزشکار مشهوری شده بود. در واقع او همان سال ٢٠٠٩ که برای نخستین بار قهرمان جهان شد، به اولین هدف خود در دفترچهاش رسیده بود اما چهار بار دیگر هم روی سکوی اول دنیا ایستاد و مجموعا ۵ قهرمانی، ٢ نایب قهرمانی و یک سومی جهان را در کارنامهاش ثبت کرد. در المپیک ٢٠١٠ ونکوور مدال نقره و در سوچی ٢٠١۴ مدال برنز گرفت و بالاخره در هشتم فوریه ٢٠٢٢، (١٩ بهمن) بنجامین مارتین کارل از اتریش، برای سومین بار بختش را با حضور در بازیهای زمستانی آزمود و موفق به کسب اولین عنوان قهرمانی المپیک خود در مارپیچ موازی بزرگ اسنوبرد شد. حالا دیگر بِنی در ٣۶ سالگی با طلایی که در پکن به گردن آویخت و ثبت زمان
٨٢ صدم ثانیه در فینال المپیک چین، تیک آخر را در دفترچه ده سالگیاش زده است.