نبض اقتصاد
علولی به نام مافیا
مافیا در فرهنگ اقتصادی ایران کارکرد مهمی دارد و بهعنوان اختاپوسی شناخته میشود که منافع محدود و خصوصی را بر منافعی فراگیر و عمومی تحمیل کرده و از چنان قدرتی برخوردار است که حتی نهادهای قانونگذار و قضایی هم در برابر این قدرت چارهای جز سکوت ندارند. از وارد نکردن خودروهای خارجی گرفته تا ممنوعیت واردات برخی کالاها همگی را در این دسته میتوان طبقهبندی کرد. فعالیت صاحبان تجارتهای خودمانی بسیار گستردهتر از چیزی است که میتوان متصورش بود. همه جا را هم در دست دارند، چه بانک باشد چه سایر دستگاههای دولتی و حتی تعدادی از نمایندگان مجلس. این پوسته بیرونی مافیاست. مهمترین دلیل برای تشدید قدرت این گروه، انحصاری است که به آنها هبه داده شده و آنها برای قدرشناسی از این هبه ولینعمتان خود را شریک تجارت کردهاند. تصور آنکه عدهای دور هم نشسته، تصمیم گرفته و به روزگار لبخند میزنند تصوری خطا و سطحی است. اصل ماجرا آن است که گروهی بزرگتر، وظایف را در میان خود تقسیم کرده و باید یکدیگر را پوشش دهند. هر گروه، نمایندهای و نهادی اگر بخواهد زنجیره فعالیتهای اقتصادی آنان را برهم زند ابتدا پیادهنظامهای رسانهای وارد گود شده و در مرحله بعد چهرههای ذینفوذ باید مشغول کاری شوند که حالا تکلیف آنهاست. صاحبان این انحصار برای حفظ افکارعمومی در سطح «مافیاپروری» حتی حاضرند یکی از خود را زیر تیغ بدهند تا آسیبی به انحصارشان وارد نشود. مساله اصلی در اقتصاد ایران نه مافیا بلکه انحصار است که از صنعت خودروسازی گرفته تا تجارتهای کلان جملگی را اداره میکند. مافیا در تسلسل علل، معلول پدیدهای خطرناک به نام انحصار است و تا زمانی که انحصار از آزادی عمل برخوردار باشد در اقتصاد بر همان پاشنهای میچرخد که سالهاست میچرخد.