صدای تلویزیون خود را برای شنیدن بیانتها بلند کنید
حامد عسکری، راوی بیانتها است که اعتقاد دارد آرامش برنامه بهنوعی عمدی است و این ویژگی حتی در دکور مینیمال و ساده برنامه نیز قابل مشاهده است. در حقیقت عوامل به این مساله فکر کردند که چون برنامه هنگام سحر و افطار پخش میشود، آرام حرف بزنند تا مردم صدای تلویزیون را بلند کنند. این نجوای آرام بهگونهای اتفاق میافتد که حال مردم را خوب میکند.
برخلاف دیگر برنامههای مناسبتی ماه رمضان، شما راوی «بیانتها» هستید و خبری از اجرا در این برنامه نیست. چه تفاوتی بین اجرا و روایت وجود دارد؟ و شما کدامیک را بیشتر میپسندید؟
تفاوت بین اجرا و روایت این است که راوی، خود مولف است. مینویسد، به مسائل ورود میکند اما مجری پلاتو میخواند و آن را اجرا میکند. من در بیانتها تنها راوی برنامه هستم و ادبیات مختص اجرا را ندارم و شاید تنها سلام و احوالپرسیام با مخاطب شبیه اجرا باشد.
من روایت را به این دلیل که صمیمیت بیشتری دارد و مردم احساس همدلی بیشتری با برنامه میکنند، میپذیرم و میپسندم. از سوی دیگر قطعا بین یک مجری که با پوشیدن کت و شلوار در قاب تلویزیون ظاهر میشود و با مردم صحبت میکند، با کسی که کت را از تن در میآورد، حصار دور خود را میشکند و با مردم صمیمیتر برخورد میکند، تفاوت است.
برایمان بگویید چگونه به بیانتها رسیدید؟ این برنامه چندمین تجربه حضور شما در برنامه پیش از افطار است؟
من سال گذشته در بیانتها صرفا نیایش میخواندم اما محمدامین پرواس، برای ویژهبرنامه رمضان 1401 به من پیشنهاد داد که بهعنوان راوی در برنامه حضور پیدا کنم که پس از گپوگفتهایی که صورت گرفت، پیشنهاد ایشان را پذیرفتم. همچنین باید بگویم که بیانتها سومین تجربه اجرای برنامههای مناسبتی ویژه ماه رمضان است.
تفاوت بیانتها با دیگر برنامههای مناسبتی ماه رمضان که در آن حضور داشتید، چیست؟
اگر بخواهم درباره تفاوت این کار با دیگر برنامههایی که در آن حضور داشتم، صحبت کنم، باید بگویم دستم بازتر بود، تهیهکننده نیز اعتماد بسیاری به من داشت و تقریبا کار را به خودم واگذار کردهبود. البته با دیگر عوامل این برنامه نیز که بسیار جوان و صمیمی بودند، همفکری میکردم و کار را جلو میبردم.
شاید بتوان گفت بیانتها یک شاعرانگی خاصی دارد که این موضوع با حضور شما در تیم نویسندگان بیارتباط هم نیست. چگونه میتوان به این شاعرانگی در برنامهها رسید؟ آیا مخاطب تلویزیون از این اتفاق استقبال میکند؟
ببینید از آنجا که شبکه نسیم مختصات خاص خودش را دارد و شعارش «نشاط و سرگرمی» است، ما هم سعی کردیم در کلان روایت به این شعار پایبند باشیم؛ یعنی اتوکشیده جلوی دوربین ظاهر نمیشویم، از موضع بالا حرف نمیزنیم و نصیحت نمیکنیم. از سوی دیگر تلاش کردهایم قالبهای مرسوم برنامه را بشکنیم و بسیار عاطفی با مردم حرف بزنیم که شاید شما این موضوع را به عنوان شاعرانگی برداشت میکنید؛ حتی عنوانهای گرافیکی برنامه را هم به زبان شکسته، صمیمی و محاوره تغییر دادهایم تا از حالت مرسوم خارج شود. از آنجا که مخاطبان نیز بیشتر به دنبال برنامههایی هستند با زبان خودشان با آنها سخن بگویند، از این اتفاق استقبال میکنند.
آرامش خاصی در این برنامه حاکم است. این مساله از کجا نشات میگیرد؟
این آرامش به نوعی عمدی است و ما حتی در دکور مینیمال و ساده برنامه نیز آن را میبینیم. در حقیقت دو آینه در دکور بیانتها قرار دارند که شاید بتوان گفت فرشتههای چپ و راست هستند که ما را به خودمان در فضایی که بعد ندارد و نمیتوان عمق آن را دید نشان میدهد. از سوی دیگر به این مساله فکر کردیم چون برنامه هنگام سحر و افطار پخش میشود، ما آرام حرف بزنیم تا مردم صدای تلویزیون را بلند کنند. در حقیقت این نجوای آرام به گونهای اتفاق میافتد که حال مردم را خوب میکند.
بیانتها شبیه دیگر برنامههای ویژه افطار ماه رمضان نیست. به عنوان یکی از نویسندگان و راوی چقدر تلاش کردهاید از این اتفاق فاصله بگیرید؟
این برنامه با نام امام رضا (ع) آغاز شد و ابتدا هم قرار بود در مشهد تولید شود که به دلایلی اتفاق نیفتاد اما هرچه بوده لطف امام هشتم است. نکته دیگر اینکه ما در بیانتها مانند دیگر برنامههای تلویزیونی مهمان نداشتیم؛ چراکه به این نتیجه رسیدهایم، گفتوگو سادهترین نوع ساخت برنامه است اما میزبان کسانی بودیم که از متن جامعه و کوچه پسکوچههای شهر خودمان بودند؛ به همین دلیل مردم در بیانتها حس میکنند نمایندهای از خودشان مشغول گفتوگوست.
این برنامه چه اهدافی را دنبال میکند؟
زمانی که تصمیم گرفتیم در این پروژه حضور داشتهباشیم، با خود گفتم حالا که من مهمان خانه مردم هستم و وقت آنها را میگیرم، تلاش کنم با آنها از جنس خودشان صحبت کنم. همچنین ما در هر قسمت از این برنامه به یکی از صفات خداوند اشاره میکنیم. جالب است بدانید سوالهایی که مجید خسرو انجم از مهمانهایش در اتاق تاریک بیانتها میپرسد، سوالهایی است که امکان دارد مردم از خود بپرسند تا خودشان را مرور کنند؛ چراکه ماه رمضان، ماه بندگی و حساب و کتاب است.
تا چه اندازه صحبتهای شما وابسته به متن و چقدر بداهه است؟ اصولا بداهه صحبت کردن در اینگونه برنامهها جواب میدهد؟
متنهایی داشتم که صرفا موضوع را از پیش تعیین میکرد؛ یعنی کارگردان به من میگفت در این قسمت از برنامه قصد داریم درباره رحمان صحبت کنیم. من درباره این واژه مطالعه میکردم، مینوشتم و از دوستان نویسنده هم کمک میگرفتم اما برخی مسائلی که درباره آن صحبت میکنم، بداهه است. همچنین بیشتر پرداخت و تاملی که روی موضوعات داشتیم تا به این برسیم که چگونه آن را روایت کنیم،
روی دوش من بود.
از سوی دیگر بداهه صحبت کردن، هم خوب است هم بد؛ یعنی اگر راوی روی ابعاد موضوع تسلط داشتهباشد و بتواند خوب به آن بپردازد، عالی است اما اگر این تسلط را نداشتهباشد، قطعا باید نویسندهای پشت کار باشد که فکر و حساب شده حرف را به مخاطب برساند.
ماه رمضان به ماه مهمانی خدا معروف است اما برنامههایی که ویژه این ماه تولید میشود، بیشتر غم و غصه را به مخاطب القا میکند. نظر شما درباره این برنامهها چیست؟
حضرت عبدالمطلب(ع) میگفت من خدای شتران خویشم. هر چیزی خوبش خوب است و اگر یک اتفاق درست رخ بدهد، جذاب است اما اینکه بخواهیم نسخه موفق از یک برنامه را دائما کپی کنیم، تاثیر آن کمرنگ و کمرنگتر میشود. قطعا شکی نیست همه عزیزانی که در این ماه زحمت کشیدهاند، عمدی نداشتند که بخواهند برنامهای فاقد کیفیت تولید کنند بلکه همه توان، قدرت و تخصصشان را گذاشتهاند اما این مردم نازنین هستند که باید تصمیم بگیرند و قضاوت کنند.