یادداشت
توقع بیجا ممنوع!
آمار سرانه مطالعه در کشورهای مختلف با در نظر گرفتن سن و سال جامعه آماری و نیز بر اساس پویشهای میدانی حاصل میشود. نمیدانم در کشور ما آمارها چطور استخراج میشود اما مشاهدات من از خانوادهام، اطرافیان و حتی در مسافرتهای شهری با مترو و تاکسی، حکایت از آن دارد که مردم ما به کتابخواندن علاقه دارند. از سوی دیگر، هر روز در بخش مجوز کتاب کودک و نوجوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بین 150 تا 200 کتاب کودک و نوجوان برای دریافت مجوز به دستمان میرسد که دلیلی است بر علاقه مردم به کتاب.
تعداد کتابفروشیهای ما هم قابل توجه است. شاید این اواخر برخی کتابفروشیها تعطیل شده باشند اما در همین سالها کتابفروشیهایی با مساحت چند برابری افتتاح شده، مثل شهر کتابهایی که انتشارات چشمه، افق، قدیانی، نگاه، ثالت و... افتتاح کردهاند.
این روزها که نمایشگاه کتاب تهران برپاست بیشتر از همیشه میبینم کتاب چقدر در کشور ما طرفدار دارد. ناشران، حضور پررنگی در نمایشگاه دارند، خواه از هر طیفی که باشند و با هر گونه کتابی که منتشر میکنند به حضور در نمایشگاه اصراردارند.
سیل جمعیت در نمایشگاه دیدنی است و حتی غرفههای کودک و نوجوان نیز مراجعان زیادی دارد، هم والدین و هم از مدارس مختلف، دانشآموزان با اشتیاق به غرفهها سر میزنند.
در کنار همه اینها معتقدم خواندن کتابهای دانشگاهی و درسی هم باید جزو سرانه مطالعه محسوب شود، همچنان که وقتی کسی قرآن، نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه میخواند در واقع مطالعه کرده است. اگر هدف از کتابخواندن، سرگرمی، لذت بردن و آموختن باشد، طبیعی است که خواندن کتابهای کمکدرسی، آموزشی و کتابهای تخصصی هم کتابخوانی محسوب میشود. در نتیجه وقتی یک پزشک کتاب تخصصی میخواند، مطالعه کرده است، همانطور که وقتی ما یک مجموعه شعر یا کتاب داستان میخوانیم، مدعی هستیم که مطالعه کردهایم.
با توجه به جمعیت باسواد کشور و اینکه در مدارس، مسابقه کتابخوانی داریم، حتی در مهدکودکها برای بچهها کتاب خوانده میشود و اینکه دانشجویان، استادان و معلمان همه کتاب میخوانند، من جامعه ایران را یک جامعه کتابخوان میدانم.
اگر تیراژ کتابهای ما کاهش پیدا کرده در عوض عناوین کتابهایی که منتشر میشود، زیاد است و حتی از برخی کتابها تعداد زیادی ترجمه وجود دارد؛ مثلا از کتاب «شازده کوچولو» بیشتر از 200 ترجمه در بازار کتاب موجود است. همین طور کتابهایی مانند «قلعه حیوانات»، «1984»، «جنگ و صلح»،«پیر مرد و دریا»، «موشها و آدمها» و خیلی از کتابهای دیگر بارها ترجمه شدهاند. ضمن اینکه تیراژ همه کتابها 100تا200 نسخه نیست، کتابهایی داریم که تیراژ بالاتر از 1000جلد دارند و نیز بسیاری از کتابها به دفعات تجدید چاپ میشوند. کتابهایی داریم که بیشتر از 100بار تجدید چاپ شدهاند از جمله کتاب «چراغها را من خاموش میکنم» زویا پیرزاد، «رویای نیمه شب» مظفر سالاری، «روی ماه خداوند را ببوس» مصطفی مستور و ... .
منوچهر بدیعی که از مترجمان برجسته و جهاندیده کشورمان هستند، نقل کردهاند بالاترین آمار خواندن کتاب در بسیاری از کشورها مربوط به انجیل است اما در کشور ما معادل آن، یعنی خواندن قرآن جزو سرانه مطالعه محسوب نمیشود. تصاویری که از مطالعه مردم در مترو و اتوبوس کشورهای دیگر میبینیم، نمیتواند ملاک ارزیابی باشد. بسیاری از آن کتابها معمولا زرد و سبک هستند و شاید آن مردمی که در مترو کتاب میخوانند، سفر طولانی دارند یا ممکن است از جمله کسانی باشند که صبح زود از خانه خارجمیشوند و شبها دیرهنگام برمیگردند.
قرار نیست کسی در مترو و اتوبوس کتاب بخواند، کتابخوان حرفهای وقت خلوت و مناسب را به کتابخواندن اختصاص میدهد. بهشخصه معتقدم مترو ، اتوبوس و دیگر وسایل نقلیه برای خواندن کتاب مناسب نیست. هیچکس حق ندارد از مردم توقع داشته باشد به جای تماشای تلویزیون، تفریح در پارک یا در حال عبور و مرور شهری یا هر موقعیت دیگری کتاببخواند.
آمار کتابخوانهای ما در کنار آمار کسانی که به کنسرت میروند، تئاتر تماشا میکنند، سینما میروند و نیز با توجه به وضعیت اقتصادی جامعه، اصلا کم نیست. اشتباه است اگر بگوییم مردم کتاب نمیخوانند.
هادی خورشاهیان - شاعر و داستاننویس
این روزها که نمایشگاه کتاب تهران برپاست بیشتر از همیشه میبینم کتاب چقدر در کشور ما طرفدار دارد. ناشران، حضور پررنگی در نمایشگاه دارند، خواه از هر طیفی که باشند و با هر گونه کتابی که منتشر میکنند به حضور در نمایشگاه اصراردارند.
سیل جمعیت در نمایشگاه دیدنی است و حتی غرفههای کودک و نوجوان نیز مراجعان زیادی دارد، هم والدین و هم از مدارس مختلف، دانشآموزان با اشتیاق به غرفهها سر میزنند.
در کنار همه اینها معتقدم خواندن کتابهای دانشگاهی و درسی هم باید جزو سرانه مطالعه محسوب شود، همچنان که وقتی کسی قرآن، نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه میخواند در واقع مطالعه کرده است. اگر هدف از کتابخواندن، سرگرمی، لذت بردن و آموختن باشد، طبیعی است که خواندن کتابهای کمکدرسی، آموزشی و کتابهای تخصصی هم کتابخوانی محسوب میشود. در نتیجه وقتی یک پزشک کتاب تخصصی میخواند، مطالعه کرده است، همانطور که وقتی ما یک مجموعه شعر یا کتاب داستان میخوانیم، مدعی هستیم که مطالعه کردهایم.
با توجه به جمعیت باسواد کشور و اینکه در مدارس، مسابقه کتابخوانی داریم، حتی در مهدکودکها برای بچهها کتاب خوانده میشود و اینکه دانشجویان، استادان و معلمان همه کتاب میخوانند، من جامعه ایران را یک جامعه کتابخوان میدانم.
اگر تیراژ کتابهای ما کاهش پیدا کرده در عوض عناوین کتابهایی که منتشر میشود، زیاد است و حتی از برخی کتابها تعداد زیادی ترجمه وجود دارد؛ مثلا از کتاب «شازده کوچولو» بیشتر از 200 ترجمه در بازار کتاب موجود است. همین طور کتابهایی مانند «قلعه حیوانات»، «1984»، «جنگ و صلح»،«پیر مرد و دریا»، «موشها و آدمها» و خیلی از کتابهای دیگر بارها ترجمه شدهاند. ضمن اینکه تیراژ همه کتابها 100تا200 نسخه نیست، کتابهایی داریم که تیراژ بالاتر از 1000جلد دارند و نیز بسیاری از کتابها به دفعات تجدید چاپ میشوند. کتابهایی داریم که بیشتر از 100بار تجدید چاپ شدهاند از جمله کتاب «چراغها را من خاموش میکنم» زویا پیرزاد، «رویای نیمه شب» مظفر سالاری، «روی ماه خداوند را ببوس» مصطفی مستور و ... .
منوچهر بدیعی که از مترجمان برجسته و جهاندیده کشورمان هستند، نقل کردهاند بالاترین آمار خواندن کتاب در بسیاری از کشورها مربوط به انجیل است اما در کشور ما معادل آن، یعنی خواندن قرآن جزو سرانه مطالعه محسوب نمیشود. تصاویری که از مطالعه مردم در مترو و اتوبوس کشورهای دیگر میبینیم، نمیتواند ملاک ارزیابی باشد. بسیاری از آن کتابها معمولا زرد و سبک هستند و شاید آن مردمی که در مترو کتاب میخوانند، سفر طولانی دارند یا ممکن است از جمله کسانی باشند که صبح زود از خانه خارجمیشوند و شبها دیرهنگام برمیگردند.
قرار نیست کسی در مترو و اتوبوس کتاب بخواند، کتابخوان حرفهای وقت خلوت و مناسب را به کتابخواندن اختصاص میدهد. بهشخصه معتقدم مترو ، اتوبوس و دیگر وسایل نقلیه برای خواندن کتاب مناسب نیست. هیچکس حق ندارد از مردم توقع داشته باشد به جای تماشای تلویزیون، تفریح در پارک یا در حال عبور و مرور شهری یا هر موقعیت دیگری کتاببخواند.
آمار کتابخوانهای ما در کنار آمار کسانی که به کنسرت میروند، تئاتر تماشا میکنند، سینما میروند و نیز با توجه به وضعیت اقتصادی جامعه، اصلا کم نیست. اشتباه است اگر بگوییم مردم کتاب نمیخوانند.
هادی خورشاهیان - شاعر و داستاننویس
تیتر خبرها