مدیریت در سکوت

یادداشت

مدیریت در سکوت

ما انسان‌ها با پیشرفت‌هایی که کرده‌ایم و حتی می‌توانیم به سیاره‌های دیگر کاوشگر بفرستیم گاهی نمی‌توانیم ارتباطی بهتر با دیگر هم‌نوعان‌مان برقرار کنیم. حتی در بعضی اوقات در چگونگی گفت‌وگو با همدیگر مشکلات جدی داریم و وقتی صحبت از مدیریت می‌گردد این مشکل حادتر می‌شود.

گاهی در مقام مدیر بر خود لازم می‌دانیم برای پیشبرد کارها و اهداف سازمانی، پیام‌هایی را منتقل کنیم که کمک‌رسان کارکنان خود در راه رسیدن به اهداف سازمانی باشیم اما در برخی موارد از کلمات و جملاتی استفاده می‌کنیم که اوضاع پیچیده‌تر می‌شود. برای این‌که خدشه‌ای به جایگاه مدیریت‌مان وارد نشود حاضر نیستیم کلام‌مان را تغییر دهیم یا بهتر کنیم؛ پس چاره کار چیست و چه باید کرد؟ در یک جواب کلی می‌توان گفت باید سکوت کرد!
گفت‌وگوکردن در سازمان‌ها و در میان مدیران و زیردستان امری اجتناب‌ناپذیر است؛ نتایج مطالعات جدید نشان می‌دهد در 90درصد گفت‌وگو‌های سازمانی حداقل یکی از دو‌طرف گفت‌وگو، مایل بوده مکالمه زودتر تمام شود. آیا راهی هست که بتوان دانست چه وقت باید از حرف‌زدن دست کشید؟ نقش کلمات و جمله‌هایی که افراد برای متقاعدکردن یکدیگر استفاده می‌کنند، چیست؟ آیا این واژه‌ها نقش کلیدی در ارتباط‌های سازمانی برقرار می‌کند؟ مطالعات اندکی این موضوع را بررسی کرده است که افراد در پایان گفت‌وگو از چه جمله‌هایی برای جمع‌بندی گفت‌وگو‌های خود استفاده می‌کنند؟ اما نکته‌ای که این مطالعات روی  آن تمرکز نکرده این است که در چه زمانی از گفت‌وگو افراد تصمیم می‌گیرند گفت‌وگو را به پایان برسانند. روان‌شناسی تازه به این حقیقت رسیده که تصمیم به پایان گفت‌وگو و سکوت، یک رفتار اجتماعی بنیادی و بسیار جذاب است و اگر مدیری بتواند این توانمندی را در خود تقویت کند می‌تواند دستاورد‌های بسیاری داشته باشد. رسیدن به این مهارت نیازمند تمرکز دائمی بر فرآیند گفت‌وگو و داشتن هدفی مشخص برای هر مکالمه‌ای است.
بنا به مطالعات صورت گرفته، مدت مطلوب گفت‌وگو در هر سازمانی متفاوت است و نمی‌توان سبک مشخص کلی تجویز کرد اما به‌طور میانگین زمان مطلوب هر گفت‌وگو، نصف طول واقعی آن‌ گفت‌وگوست. همچنین محققان در مطالعات بیشتر به این نتیجه رسیده‌اند مدیرانی که در طول گفت‌وگو بیشتر سکوت می‌کنند و شنونده بهتری هستند راه حل‌های دقیق‌تری ارائه می‌دهند و از محبوبیت بیشتری نزد کارمندان خود برخوردارند. روان‌شناسان معتقدند یافته‌های علمی در این زمینه نشان‌دهنده این موضوع است که ارتباطات میان فردی بسیار مهم است و در این میان نقش سکوت کمرنگ جلوه داده می‌شود. بایستی تلاش کنیم تا بپذیریم گاهی سکوت‌کردن در فرآیند مدیریت می‌تواند عملکرد ما را بهبود بخشیده و از ما مدیر بهتری بسازد و در نهایت این به نفع تمام سازمان است. گفت‌وگو کردن عالی‌ترین نوع ارتباط 
میان فردی به‌خصوص در سازمان‌هاست اما چون نمی‌دانیم چه زمانی باید دست از گفت‌وگو بکشیم، در آخر همه‌چیز به‌هم می‌ریزد. افراد کمی هستند که می‌دانند در هنگام خوردن قهوه یا غذا نباید در مورد مسائل کاری صحبت کرد. زیرا رسیدن به نتایج مطلوب در این گفت‌وگو‌ها نیازمند زمان بیشتر و گفت‌وگو‌هایی طولانی‌تر و عمیق‌تر است که فرصت لذت‌بردن از زندگی را محدود می‌کند. باید بدانیم اگر در گفت‌وگو‌های خود از سکوت بجا و درست استفاده نکنیم، حقایق جذابی از زندگی را از دست می‌دهیم.

میثم برجی بیاتی - روان‌شناس صنعتی و سازمانی