خواستههای جمعی از اهالی قلم را در روز قلم پرسیدهایم
از معیشت تا رهایی
رویدادهای فرهنگی، اظهارنظرها، نقدها و نظرات، گزارش جایزهها و جشنوارهها، تازهترین تصمیمگیریها، اقدامات مدیریتی و خلاصه هر آنچه در ارتباط با اهل قلم بوده را در طول سال و به مناسبتهای مختلف منعکس کردهایم؛ حالا به بهانه روز قلم سراغ جمعی از شاعران و نویسندگان کشورمان رفتهایم و از آنها پرسیدهایم اگر جایگاه مدیریتی داشتند و در مقام تصمیمگیری بودند، برای اهل قلم چه میکردند و چه قدمی برمیداشتند؟ بدون تردید پاسخ این سوال، مهمترین و اصلیترین دغدغه اهالی قلم را عیان میکند. البته که در این مجال، جمع کوچکی از اهالی قلم نظراتشان را مطرح کردهاند و بیشتر از آن میسر نبود اما همین نکتههای مطرح شده، دغدغه و مساله جمعی از اهالی قلم میتواند باشد و هرکدام از دیدگاههای مطرحشده از سوی این نویسندگان و شاعران، در فهرست اولویتها و خواستههای این صنف قرار دارد. شاید در جمعبندی نظرات اهالی قلم به اهمیت مسائل معیشتی، برسیم اما این گروه نکات و مسائل دیگری را هم مطرح کردهاند که در ادامه میخوانید:
دکتر غلامرضا کافی شاعر، نویسنده، پژوهشگر و عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز که بیش از 30 عنوان کتاب منتشر کرده، مدیریت بر اهالی قلم را روا نمیداند. دکتر کافی سخنانش را اینطور شروع میکند: «اگر جایگاه و مسؤولیتی داشتم، احتمالا پاسخ فرق میکرد اما حالا به عنوان کسی که مدتی یک مسؤولیتی اداری برعهده داشته، معتقدم اهالی قلم افرادی لطیف و صاحب طبعی ظریف هستند. این افراد نیاز به مدیریت ندارند، بلکه باید مورد حمایت قرار بگیرند.» دکتر کافی که مدتی در بسیج هنرمندان استان فارس مسؤولیت داشته، توضیح میدهد: «برای فرهنگ، ادبیات و هنر متولی زیاد داریم، کسانی که جشنواره برپا کنند، جایزه بدهند اما اهالی هنر نیازمند حمایتهای مادی و معنوی هستند. باید فرصت رشد و آموزش را برای اهالی قلم فراهم کرد. نشستها و گردهماییهای اردویی، دورههای آموزشی و امکاناتی از این دست، میتواند برای اهالی قلم مفید و جذاب باشد.» این پژوهشگر ادبیات به حمایتهای مادی هم اشاره میکند و توضیح میدهد: «من اگر امکانی داشتم، بودجهای برای خرید کتاب اختصاص میدادم، فیلمنامه میخریدم و فرصتی برای اربابان قلم فراهم میکردم که آثارشان بهدرستی عرضه شود.» دکتر کافی حمایت از هنرمندان را باعث دلگرمی آنها میداند و میگوید: «برگزاری جشنوارهها و جایزههای ادبی در جای خودشان خوب و ارزشمند هستند، البته همیشه در پایان هر جشنوارهای چند نفر راضی هستند و بقیه ناراضی اما چنانچه روشهای حمایتی به هنرمندان سطوح مختلف ارائه شود، حتما نتایج بهتری خواهدداشت.»
اول، معیشت
مجید قیصری نویسندهای است که به صورت جدی و مستمر داستان و رمان مینویسد. او امنیت شغلی و معیشتی اهالی قلم را مهمترین مساله میداند و توضیح میدهد: «اولین و ابتداییترین نیاز اهالی قلم این است که حقوق ثابت، بیمه و بیمه تکمیلی داشته باشند. معیشت این قشر باید فراهم باشد و به این منظور حتما میتوان ساز و کاری ترتیب داد تا هر کسی بهراستی اهل قلم است، مینویسد و به فرهنگ کشور خدمت میکند، نیازهای اولیهاش مرتفع شود.» این نویسنده که در رشته روانشناسی تحصیل کرده، درباره تکثر نویسنده و شاعر در کشورمان میگوید: «مگر در بخش دولتی، در وزارتخانهها و نهادها با تکثر نیروی انسانی مواجه نیستیم که همگی از امکانات معیشتی برخوردار هستند؟ پس حتما در حوزه قلم هم میتوان حمایتهایی از نویسندگان و هنرمندان داشت.»
قیصری معتقد است اهالی قلم براساس کیفیت و کمیت آثاری که ارائه میدهند، درجه بگیرند و براساس همین درجهبندی از حقوق و مزایای لازم برخوردار شوند. قیصری مثال میزند: «در کشور فنلاند هرکسی دو جلد کتاب نوشته باشد، نویسنده محسوب میشود و از این بابت که محتوایی به فرهنگ کشور اضافه کرده، امکانات معیشتی بهعنوان یک نویسنده را در دسترس خواهد داشت.»
رهایی و دیگر هیچ!
سید احمد نادمی، شاعر و نویسندهای که در رشته مهندسی تحصیل کرده و اگر روزی سکان مدیریت در بخش فرهنگ را برعهده بگیرد، اهالی قلم را به حال خودشان رها میکند!
نادمی در اینباره توضیح میدهد: «اگر چند سال پیش از من میپرسیدید مهمترین اولویت اهالی قلم چیست، حتما میگفتم وضعیت معیشتی آنها بسیار اهمیت دارد و نیاز به رسمی شدن و دریافت حقوق دارند اما حالا به این نتیجه رسیدهام که به دلیل چند دستگی، تفاوت دیدگاه و مخالفت و موافقتهای اهالی قلم نمیشود در این زمینهها به یک تصمیم مورد قبول برای تمامی فعالان حوزه قلم رسید.»
نادمی معتقد است: «ادبیات به عنوان زیرمجموعه فرهنگ و هنر، بهعنوان یک نهاد مستقل شناخته نشده و بیشتر زینتالمجالس است. بنابراین بهتر است مدیران کاری به کار اهل قلم نداشته باشند؛ نه دستورالعملی صادر کنند، نه حمایتی و نه مانع فعالیتهای آنها شوند.» او درباره مشکلات معیشتی اهل قلم نیز توضیح میدهد: «اهالی قلم مثل بسیاری از بخشهای دیگر جامعه درگیر مسائل معیشتی هستند و همه ما گرفتار معضلات اقتصادی هستیم؛ بیمه درمانی، مسکن و سایر امکانات رفاهی را همه میخواهند اما هرگز ارادهای برای ساماندهی اوضاع اهل قلم وجود نداشته و بعد از این هم توقعی نیست، جز اینکه اهالی قلم را رها کنند تا خودشان راه خودشان را پیدا کنند. شاید اگر کاری با ما نداشته باشند، اوضاع بهتر شود.» نادمی در پایان یادآوری کرد که خداوند به قلم قسم خورده و آرزو کرد خداوند این نعمت را از او و دیگر اهالی قلم نگیرد.
مدیران ادیب
علیمحمد مودب، شاعر، نویسنده و روزنامهنگار مهمترین نکته در سیاستگذاری برای بخش ادبیات و فرهنگ را منوط به شناخت ادبیات میداند و اینکه لازم است مسوولان این حوزه حرمت و شأن اهل قلم را بشناسند.
این شاعر تاکید میکند که ادبیات مهمترین میراث انسانی ماست که در جهان دیده شده و موثر بوده است. او میگوید: «تجربههای معنوی ملتها در ادبیات بازتاب پیدا میکند و آن ملت را به جهان میشناساند اما سیاستها در حوزه ادبیات درست نیست، بودجه کافی به این حوزه تعلق نمیگیرد و نگاه درست و دقیقی به ادبیات و فرهنگ وجود ندارد.»
مودب شناخت ظرفیتهای ادبیات را مهمترین و اصلیترین کار یک مدیر فرهنگی میداند و توضیج میدهد: «ادبیات میتواند اقتدار و ثروت ایجاد کند، بیشتر از سایر حوزهها بر جامعه تاثیر بگذارد و تاثیرات شگرف داشته باشد اما نگاه صدقهای به ادبیات وجود دارد و بودجهای که به اهالی قلم تخصیص پیدا میکند، با جایگاه موثر ادبیات تناسبی ندارد.»
او درباره راهکارهای اجرایی برای ایجاد تغییر توضیح میدهد: «باید یک شورایعالی باشد که ادبیات را درست بشناسد و در نظام اداری کشور رسمیت داشته باشد. در شورایعالی انقلاب فرهنگی حتی یک شاعر یا نویسنده هم نداریم. کسانی باید مسؤولیت مدیریت امور اهالی قلم را برعهده بگیرند که ادبیات را بشناسند، توان تربیت نیرو داشته باشند، ساختار شعر و داستان را درک کنند و بعد وارد سیاستگذاری شوند و برای اجرای امور، ایدههای موثر داشته باشند.»
موقعیت سنجی
حمید هنرجو، پژوهشگر، نویسنده، منتقد ادبی، روزنامهنگار و شاعر کودک و نوجوان است. به اعتقاد او اهل قلم در هر جای دنیا، منشأ تربیت فکری و ارتقای جایگاه افراد در جامعه هستند و اضافه میکند: «میدانید بدون خواندن و کسب معارف و آگاهی، هیچ جامعهای به رشد نمیرسد. البته امروز بخشی از دانستن و آموختن از طرق دیگری مانند تبادل اندیشه در نشر الکترونیک و شبکههای اجتماعی هم رخ میدهد اما در هر صورت مهم است این را در نظر داشته باشیم که مدیریت فرهنگی از ابتدای انقلاب تا امروز کارنامه چندان بدی ندارد.
انقلاب اسلامی باعث شکوفایی قلم شده، آمار نشر چه به لحاظ کمی و چه کیفی قابل توجه است و در مجموع فرهنگ، نشر، انعکاس دیدگاهها و تراوشات فکری و قلمی توفیق داشته است.» هنرجو تاکید میکند: «یک قطعه خوب موسیقی وقتی ساخته میشود که برای متن شاعرانه ملودی ساخته شود. یک فیلم خوب وقتی روی پرده نقرهای به نمایش در میآید و پیامش را به مردم ارسال میکند که یک داستان خوب دکوپاژ و در قالب فیلمنامه نوشته شود. از این روست که نمیشود اهمیت ادبیات و اهالی قلم را نادیده گرفت و ساده از کنارش عبور کرد.»
او با این مقدمه و اشاره به اینکه کثرت جامعه ناشران و رویش نویسندگان، پژوهشگران و شاعران قابل اعتناست، توضیح میدهد: «اگر در جایگاه مدیریت حوزه قلم بودم، ابتدا موقعیتشناسی میکردم که اهالی قلم کجای جامعه ایستادهاند و نقش آنها چیست. بههرحال مدیران ما در حوزه فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی براساس این موقعیتشناسی میتوانند مشورتهای سازنده بگیرند.»
هنرجو ضرورت بعدی را بازیابی اهل قلم میداند و میگوید: «به اعتقاد من لازم است تا ما فعالان عرصه قلم، نگاهی به خودمان و شرایط امروز داشته باشیم و بررسی کنیم که باتوجه به پدیدههای جدید اجتماعی و هیاهوی دادههای اطلاعاتی آیا تاثیرگذاریم یا تاثیرپذیر؟ اگر اهل قلم تاثیرپذیر باشد، یعنی از جامعه جا مانده. باید جبران کند، جوشش داشته باشد و پیامهای نو مخابره کند.»
او اضافه میکند: «در وضعیت فعلی که شمارگان کتاب به صورت متوسط 500 نسخه است، یعنی در شرایط خوبی نیستیم و این فقط به بخش مدیریت برنمیگردد، به ما اهالی قلم هم مربوط است. همیشه قرار نیست جامعه را مؤاخذه کنیم که چرا کتاب نمیخوانند. گاهی باید دید مشکلات سایر بخشها چیست؟ باید دید آیا مسؤول فرهنگی برخاسته از جامعه فرهنگی هست یا نه. متاسفانه مدیران غیرفرهنگی برای فرهنگیها تصمیم میگیرند و بیمشتریترین کمیسیون مجلس، کمسیون فرهنگی است و نمایندگان رغبتی برای حضور در کمیسیون فرهنگی ندارند.»
چرا چهاردهم تیر، «روز قلم» شده است؟
امروز چهاردهم تیرماه، در تقویم رسمی کشور به نام روز قلم نامگذاری شده است اما شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد، که دلیل این نامگذاری چیست؟ ماجرای این نامگذاری خواندنی است. در ابتدای دهه 80 انجمن قلم ایران تصمیم گرفت یک روز را برای ثبت در تقویم رسمی کشور برای تجلیل از اهالی فرهنگ و قلم اختصاص دهد. اعضای این انجمن تصمیم گرفتند روزی را انتخاب کنند که در فرهنگ و تاریخ ملی و اساطیری ایران ریشه داشته باشد. 14تیر به دو دلیل برای این مناسبت انتخاب و به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد شد. اولین دلیل، برگزاری جشن تیرگان بود. در تقویم باستانی برای روزهای هر ماه اسامی خاصی در نظر گرفته میشد که این نامها تشابه زیادی به نام ماههای سال داشت. به همین خاطر در هرماه سال یکبار نام آن ماه با نام یکی از روزهای ماه یکی میشد. این یکی شدن اسم روز با اسم ماه برای پیشینیان ارزش فراوانی داشت و چنین روزهایی را مقدس میدانستند و آن را جشن میگرفتند. روز سیزدهم هر ماه را تیر مینامیدند و هروقت به روز سیزدهم تیرماه میرسیدند، این روز را روز تیرگان میخواندند و آن را جشن میگرفتند. گفته میشود آرش کمانگیر در همین روز به قله دماوند رفت، تیر در چله کمان گذاشت و به سمت توران پرتاب کرد. تیری که یک شبانهروز در راه بود تا در نهایت بر درخت گردویی نشست و مرز ایران و توران را مشخص کرد. به رسمیت شناختن کاتبان در زمان هوشنگ، از پادشاهان پیشدادی نیز در همین روز صورت گرفت به طوری که ابوریحان بیرونی، نویسنده کتاب آثارالباقیه در کتابش به همین موضوع اشاره کرده است.
دلیل دوم این که این روز یعنی تیرگان، روز سیاره عطارد یا تیر است. در ادبیات و اسطورههای ایرانی، تیر به عنوان کاتب ستارگان شناخته میشود و در شعر و ادبیات ما همیشه با کتابت، قلم، کلک و انشا همنشین بوده است. برای همین است که حافظ میگوید: ای که انشای عطارد صفت شوکت توست / عقل کل چاکر طغراکش دیوان تو باد
اما دلیل اینکه عطارد را کاتب ستارگان میدانستهاند، به همان ارتباط میان تیر و تیرگان و به رسمیت شناختن کاتبان به وسیله هوشنگ برمیگردد.
آذر مهاجر - گروه فرهنگ و هنر