جزئیات زورگیری از بازیکن سابق استقلال
بعد از ماجرای سرقت گردنبند محمدرضا مهدوی، پیشکسوت پرسپولیس در غرب تهران، ماجرای زورگیری از هاشم بیکزاده جنجالی شدهاست. بازیکن سابق استقلال بعد از این سرقت که شامگاه دوشنبه در خیابان مطهری تهران رقم خورد، با پلیس تماس گرفت و پروندهای در این باره تشکیل شد. او دیروز با حضور در کلانتری پیگیر ماجرای سرقت شد. در رابطه با این سرقت گفتوگویی با او انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
شنیدهایم دزد به تو زده.
بله، بعد از تمرین داشتم به خانه میرفتم. حدود ساعت 21و30 دقیقه بود. در خیابان مطهری پشت چراغ قرمز توقف کردهبودم که ناگهان در ماشین باز شد و یکی نشست. چاقو دستش بود. گفت زود باش گوشیات را بده. کاری نمیتوانستم بکنم. تهدیدم کرد و روی پایم دو سه تا خط انداخت. جلوی چشم مردم گوشیام را دزدید و در آن شلوغی در رفت.
تو را نشناختند؟
دیگر من که از علی دایی بزرگتر نیستم. علی دایی را نشناختند من را بشناسند؟ اینها فقط گوشی و پول را میشناسند. مهدوی را هم نشناختند. متاسفانه وضعیت خوب نیست. دزدها زیاد شدهاند. من به مردم یک توصیه دارم. حتی در ماشین هم مراقب باشید. یعنی فکر نکنید چون داخل ماشین هستید، سراغتان نمیآیند. هر جا هستید در ماشین را قفل کنید. مدام از آینه اینطرف و آنطرف را نگاه کنید که مبادا در دامشان بیفتید.
پس تو را زیر نظر داشتند؟
شک نکنید. من از پلیس پرسیدم و فهمیدم اینها ماشینها را تعقیب میکنند. قشنگ حواسشان هست. ماشین قفل نباشد، پشت چراغ داخل ماشین مینشینند و با قمه گوشی و کیف پول را میگیرند. کاری هم از دستتان برنمیآید.
پس به پلیس هم اطلاع دادی.
بله، سریعا تماس گرفتم و مامور آمد و شکایت کردم. انشاءا... که دزدها پیدا شوند. یکی دو نفر هم نبودند. چهار نفر بودند و قشنگ با هم همکاری داشتند. تیمی عمل میکنند. یعنی شما زورت هم زیاد باشد، نمیتوانی حریفشان شوی. نهایت دو نفر را بزنی. نفر سوم را چکار میکنی؟
بله، بعد از تمرین داشتم به خانه میرفتم. حدود ساعت 21و30 دقیقه بود. در خیابان مطهری پشت چراغ قرمز توقف کردهبودم که ناگهان در ماشین باز شد و یکی نشست. چاقو دستش بود. گفت زود باش گوشیات را بده. کاری نمیتوانستم بکنم. تهدیدم کرد و روی پایم دو سه تا خط انداخت. جلوی چشم مردم گوشیام را دزدید و در آن شلوغی در رفت.
تو را نشناختند؟
دیگر من که از علی دایی بزرگتر نیستم. علی دایی را نشناختند من را بشناسند؟ اینها فقط گوشی و پول را میشناسند. مهدوی را هم نشناختند. متاسفانه وضعیت خوب نیست. دزدها زیاد شدهاند. من به مردم یک توصیه دارم. حتی در ماشین هم مراقب باشید. یعنی فکر نکنید چون داخل ماشین هستید، سراغتان نمیآیند. هر جا هستید در ماشین را قفل کنید. مدام از آینه اینطرف و آنطرف را نگاه کنید که مبادا در دامشان بیفتید.
پس تو را زیر نظر داشتند؟
شک نکنید. من از پلیس پرسیدم و فهمیدم اینها ماشینها را تعقیب میکنند. قشنگ حواسشان هست. ماشین قفل نباشد، پشت چراغ داخل ماشین مینشینند و با قمه گوشی و کیف پول را میگیرند. کاری هم از دستتان برنمیآید.
پس به پلیس هم اطلاع دادی.
بله، سریعا تماس گرفتم و مامور آمد و شکایت کردم. انشاءا... که دزدها پیدا شوند. یکی دو نفر هم نبودند. چهار نفر بودند و قشنگ با هم همکاری داشتند. تیمی عمل میکنند. یعنی شما زورت هم زیاد باشد، نمیتوانی حریفشان شوی. نهایت دو نفر را بزنی. نفر سوم را چکار میکنی؟
تیتر خبرها