چهره‌ها

چهره‌ها

رسوایی در باکینگهام
رسوایی پی رسوایی! کاخ باکینگهام به‌نظر می‌رسد از حواشی ساکنان‌شان اشباع شده است. ردپای مگان مارکل، عروس این خانواده هم در تمامی این حواشی پیداست. تازه‌ترین این رسوایی‌ها اما مربوط به کتابی است که به‌تازگی منتشر شده و در آن فهرست‌وار از دروغ‌های مگان مارکل برای ورود به باکینگهام پرده برداشته است. کتاب «انتقام» نوشته تام بوئر به‌تازگی منتشر شده و در بخش‌های بسیاری از این کتاب به پنهانکاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های مختلف مگان مارکل برای نزدیکی به شاهزاده هری نوشته است. به‌عنوان مثال حالا مشخص شده است که مگان مارکل با خرج مبلغ قابل‌توجهی، یک مصاحبه با نشریه مهمی را خریده است تا در آن از علاقه شدیدش به شاهزاده هری بگوید؛ مصاحبه‌ای که در زمان انتشارش بسیار سروصدا به‌پا کرده بود و حالا مشخص شده به‌نوعی جعلی است. یا در مورد دیگری فاش شده است که عروس خانواده سلطنتی نه تنها در هیچ فعالیت خیرخواهانه‌ای دست ندارد بلکه به نوعی نسبت به خیریه‌ها دافعه دارد و در انجام امور فعالیت آنها سنگ‌اندازی کرده است. حالا او از تام بوئر هم شکایت کرده است چرا که به گفته بسیاری، او دیوانه توجه و دیده شدن است‌. 

پایان تلخ و تلخی بی‌پایان 
پس از ماه‌ها حرف و حدیث رابرت لواندوفسکی از بایرن‌مونیخ به بارسلونا رفت. این انتقال پایان داستان هشت ساله مهاجم لهستانی و پرافتخارترین باشگاه فوتبال آلمان بود. 
دورانی که لواندوفسکی توانست علاوه بر قهرمانی در لیگ قهرمانان فوتبال اروپا، برای هشت سال پیاپی قهرمان لیگ آلمان نیز شود. البته دوران حضور لواندوفسکی در بایرن پایان خوشی نداشت و او در هفته‌های اخیر گفته بود دیگر علاقه‌ای به همکاری با این باشگاه ندارد. حتی زمانی که او در هفته سوم ژوئیه مجبور شد در اردوی تیم حاضر شود با سه روز تاخیر به تمرین رفت و در تمرینات کاملا بی‌انگیزه نشان داد. البته او مدت‌ها پیش گفته بود که «امکانی برای ادامه بازی کردن در این باشگاه» متصور نیست؛ گفته‌ای که موجب شد بسیاری از مسؤولان بایرن به این نتیجه برسند که او می‌خواهد از زیر تعهد به باشگاه شانه خالی کند.  اگر بخواهیم از دید لواندوفسکی به ماجرا نگاه کنیم، می‌توان دلایل قانع‌کننده‌ای برای فشاری که او به بایرن وارد کرد تا راهی بارسلونا شود، پیدا کنیم. به‌رغم رکورد حیرت‌آور ۳۴۴ گل در ۳۷۵ بازی طی هشت سال حضور در بایرن‌مونیخ، مدت زیادی طول کشید تا توجه جهانی کافی به این مهاجم برجسته جلب شود. لواندوفسکی بارها در گرفتن توپ طلای فوتبال اروپا ناکام ماند و در این مدت فقط توانست عنوان بازیکن سال فیفا در سال‌های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ را به‌دست آورد. از این گذشته لواندوفسکی هرگز نتوانست آن‌طوری که انتظار می‌رفت ارزش نامش را بالا ببرد و حامیان مالی ثروتمند و قراردادهای هنگفت همواره نصیب مهاجمانی دیگر شد. انتقال به بارسلونا برای مهاجمی که مدتی دیگر ۳۴ ساله می‌شود، احتمالا آخرین شانس برای به‌دست آوردن میراثی در خور نامش است و بارسلونایی که با هدایت ژاوی تلاش می‌کند به روزهای اوج بازگردد، احتمالا بهترین مکان برای رسیدن به چنین مقصودی به‌شمار می‌رود.

دلقکی در صحرا 
با پایان سفر منطقه‌ای جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا و بازگشت وی به این کشور، همچنان واکنش‌ها نسبت به آن در رسانه‌های آمریکایی ادامه دارد. بینندگان شبکه آمریکایی فاکس‌نیوز نسبت به نتایج احتمالی سفر جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا به عربستان سعودی، شک و تردیدهای جدی دارند. این شبکه در گزارش خود‌، ضمن اشاره به این مساله، عنوان کرد، جو بایدن که در گذشته عربستان سعودی را کشوری منفور و محمد بن‌سلمان، ولیعهد سعودی را در پرونده جمال خاشقچی، قاتل توصیف کرده بود، در این سفر از مقامات ریاض خواست میزان تولید نفت‌شان در بازارهای جهانی را افزایش دهند. 
شان هانیتی، مجری این برنامه فاکس‌نیوز در سخنانی در این‌باره گفت: بایدن هفته فاجعه‌بار دیگری از دوران ریاست‌جمهوری‌اش را به پایان رساند؛ این هفته مملو از گاف‌های عجیب، سیاست‌های شکست‌خورده و البته گزارش‌های اقتصادی وحشتناک (در ارتباط با وضعیت اقتصادی آمریکا) بود. در پی پخش این برنامه بینندگان فاکس‌نیوز، پیام‌های جالب‌توجهی را در ارتباط با سفر بایدن به عربستان سعودی کامنت کردند. یکی از آنها نوشته «سعودی‌ها به برَندون (لقب جو بایدن) و این سطح از ناتوانی وی خندیدند!» یا در کامنت دیگری، یکی از مخاطبان این شبکه نوشته است «سعودی‌ها به این دلقک خندیدند؛ وی چگونه توانست کشور بزرگ آمریکا را به سطحی از عجز و ناتوانی برساند که گدایی نفت کند! بایدن رقت‌انگیز است!» 

 والا سرگردونتم، حیرونتم!
مرگ برای بعضی‌ها با گذر زمان عادی نمی‌شود و هستند چهره‌هایی که با گذشت زمان هنوز هم فقدان‌شان تازگی دارد و انگار همین چند روز پیش این جهان را ترک گفته‌اند. خسرو شکیبایی یکی از آنهاست. امروز درست 14سال می‌شود که جای او در سینمای ایران خالی است. می‌توان بی‌شمار سکانس ماندگار از حضور او در 50 فیلمی که در آن نقش داشت، فهرست کرد اما یکی از حضورهای پریشان‌وار خسرو شکیبایی در فیلم کوتاه دختر دایی گمشده ساخته داریوش مهرجویی است؛ فیلمی که او در آن حال خوب و دیوانه‌ای دارد! سکانسی از حضور او که حتی نوشتن آن سکانس حال خوب بازی خسرو شکیبایی را به ذهن می‌آورد: 
شکیبایی: ببینین بچه‌ها، من یه چیزی می‌خوام، یه آهنگی می‌خوام که تم غروب داشته باشه، جدایی و فراق و نداشتن …می‌دونین؟ …ساحل دریا…دارین چیزی؟ 
شکیبایی: حالا من یه چیزی دارم(داد می‌زند) رضا جان …رضا
شکیبایی: بیا اون چی بود؟ …اون یارو…چی چی چی بود؟
شریفی‌نیا: اون آهنگ محلیه؟ 
شکیبایی: آها آها...اون آهنگ محلیه.
(شریفی‌نیا از یکی کاغذ را می‌گیرد)
شکیبایی (به گروه نوازندگان): یه دقیقه واستا چیز کنین…شما چیزشو بلدین؟
شکیبایی(کاغذ به دستش می‌رسد و ذوق می‌کند): ها..دختر دایی طعمه دریا شده، دختر دایی…این...اینو برا من چیز کنین.
کات به نوازنده‌هایی که می‌نوازند، شریفی‌نیا مثل بچه شر‌هایی که بهشان گفته‌اند آرام بگیرند، سر تکان می‌دهد. می‌خوانند: دختر دایی طعمه دریا شده/ دختر دایی گمشده/دختر دایی روح سرگردان شده/دختر دایی گمشده...
چهره شکیبایی، نگاه به ناکجا، سر تکان دادن آرام. ناگهان صدای ترسناک هوم یک ارگ کلیسایی در پس‌زمینه‌است. همان که موقع خواب‌های هامون هم سر و کله‌اش پیدا می‌شد (‌آهنگساز اینجا هم چشم‌آذر است) انگار شکیبایی در عالم دیگری‌ است. یا لحظه‌ای کابوس زندگی‌ دیگری از سرش گذشت.