ارزآوری انیمیشن پس‌افتادگی سینمای زنده

ارزآوری انیمیشن پس‌افتادگی سینمای زنده

یکی از جدی‌ترین ظلم‌های روارفته بر سینمای ایران، کم‌توجهی به انیمیشن و انیمیشن‌سازان ایران زمین است. در این‌که انیمیشن ایران در چند دهه اخیر، در همه زمینه‌ها رشد قابل توجهی داشته است شکی نیست، اما همه‌ این داشته‌ها در برابر ظرفیت انیمیشن‌سازی (خصوصا نیروی انسانی متخصص و مستعد) و نیز بازار مصرف داخلی و جهانی آن بسیار ناچیز است.نکته حائز اهمیت قضیه این است که آنچه ما از رشد و توسعه انیمیشن می‌بینیم حاصل رنج و مرارت و کوشش مضاعف فردی و گروهی خود بروبچه‌های این عرصه است.

شک نکنید و بدانید که بدون هر تحقیق و پژوهشی سهم مدیریت سینما در گسترش کمی و کیفی انیمیشن ایران به نسبت خود جوانان کوشا و خلاق ناچیز است.فرضا اگر سرمایه‌گذاری و حمایت‌هایی که از سینمای اجتماعی شبه‌روشنفکری و گرایش خاصی در فیلمسازی تحت عنوان هنر و تجربه در دهه‌های اخیر صورت گرفت، بخشی از آن به سمت تولید انیمیشن سوق پیدا می‌کرد، حتما به نسبت سرمایه‌سوزی در سینمای زنده، بازگشت سود انیمیشن تضمین‌شده‌تر بود .هفته گذشته خبر موفقیت انیمیشن «پسر دلفینی» رسانه‌ای شد. این اثر در برنامه اکران جهانی‌اش به رقم 50میلیارد تومان در گیشه روسیه دست یافت. جالب است بدانید که پسر دلفینی حتی در جشنواره فیلم فجر هم پذیرفته نشده بود (تحلیل این پدیده بماند به وقتی دیگر) حال آن‌که استقبال تماشاگران عادی فراتر از مرزهای جغرافیایی خودمان نشان می‌دهد که انیمیشن خیلی بیشتر می‌تواند مسیر حضور سینمای ایران در فرامرزها را هموار کند. کشور ما الان در زمینه داشتن متخصصان انیمیشن سرآمد منطقه و بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و... است اما کمبود زمینه تولید در یک دهه اخیر خیلی‌ها را جذب پروژه‌های جهانی و کشورهای عربی کرد اما همچنان با خیل قابل توجهی از بچه‌های مستعد روبه‌رو هستیم (توجه داشته باشید که این قلم متوجه صبا و تلویزیون نبوده، چون مؤلفه‌های بررسی متفاوت است). اگر فقط سری به استان‌های کشور بزنید و ساعتی را با بچه‌های انیمیشن‌ساز سپری کنید، خواهید فهمید که ما چه لشکر متخصص و باهوشی داریم. اما به دلیل تخصصی‌بودن این رشته، در مواجهه با مدیرانی که سینمای زنده را هم چندان مسلط نبوده‌اند، همواره با بی‌مهری روبه‌رو بوده است.وجود انبوه جوانان و فعالان انیمیشن تا یک دهه قبل، برای چند سال بروبیایی بر این عرصه حاکم شد تا جایی که بروجرد طی مراسمی به‌عنوان پایتخت انیمیشن ایران اعلام شد (حقانیت این اتفاق بحث دیگری است) بچه‌های اردبیل و فارس و اصفهان و خراسان وارد پروسه جدی‌تری از انیمیشن‌سازی شدند، تا آنجا که در نزدیک به پایان مدیریت جواد شمقدری بحث ایجاد بنیاد انیمیشن هم به میان کشیده شد و... اما آن مدیریت فرصتی نیافت و همه چیز به تاریخ پیوست و منجر به مهاجرت صاحب ایده‌های بیشتری به خارج شد.حالا به رغم فرصت‌سوزی‌هایی که شده به قول معروف هر وقت ماهی را از آب بگیریم تازه است لذا نباید سیاست‌های گذشته ادامه پیدا کند. ارگان‌ها و نهادهای دولتی صاحب بودجه بدون تمایز قائل‌شدن میان تولیدات می‌بایستی از ایده‌ها تازه در قالب انیمیشن حمایت کنند. سیاست عقب‌مانده‌ مدیریت دولتی پیشین، مبنی بر این‌که انیمیشن بلند جواب نمی‌دهد را باید کنار گذاشت. ایران کشوری کهن با انبوه دستمایه‌های ادبی، تاریخی، اسطوره‌ای با ویژگی‌های قهرمانانه، عیارانه و فانتزی است، درعین این‌که موضوعات بسیار به‌روز مناسب قالب انیمیشن به وفور قابل دسترس است.

محمدتقی فهیم - نویسنده و منتقد سینما