راهنمای سینمای ملی

راهنمای سینمای ملی

سبک و سیاق علی حاتمی از همان فیلم اولش «حسن کچل» نشانی نزدیک به سینمای ملی را می‌داد و قصه‌هایی که تماشاگر به صورت خوش آب و رنگ و موزیکال می‌دید و می‌شنید، ریشه در افسانه‌های شفاهی داشت. اگرچه فیلم با تصویری از شهر فرنگ به‌عنوان یک وسیله سرگرمی از غرب آمده شروع می‌شد، اما مرتضی احمدی با بهره‌گیری از پیش‌پرده‌خوانی (به‌عنوان شیوه روایتی ایرانی و آیینی سنتی)، روایتگر قصه‌هایی منطبق با فرهنگ و اخلاق نیکوی ایرانی بود: «حیاطا باغ بودن، آدما سردماغ بودن/ بچه‌ها چاق بودن، جوونا قلچماق بودن/ دخترا باحیا بودن، مردما باصفا بودن و...»

فیلم دوم حاتمی یعنی «طوقی» هم به جنبه‌ای از فرهنگ ایرانی یعنی کفتربازی می‌پرداخت و حتی نامگذاری فیلم که اشاره به بهترین کبوتر قصه داشت، مهم‌ترین نشانه درباره اهمیت پرداختن به این فرهنگ قدیمی است.
حاتمی در سومین فیلم خود «باباشمل» هم سراغ بخش دیگری از فرهنگ ملی یعنی جهان لوطی‌ها و دنیای پهلوانی می‌رود و در قالب روایتی آهنگین، خرده‌فرهنگ‌های مردم کوچه و بازار قدیم را به تصویر می‌کشد. حاتمی در فیلم بعدی‌اش، «قلندر» هم این مسیر و نمایش تصاویری از تهران قدیم و زورخانه و مساجد و ابنیه قدیمی را دنبال می‌کند. حاتمی بعد از این‌که در فیلم «خواستگار» روایتی کمیک از دشواری‌های یک دلباخته برای به‌جا‌ آوردن رسم ایرانی خواستگاری و امر خیر ازدواج ارائه می‌کند، در «ستارخان» سراغ روایت دو شخصیت از مهم‌ترین شمایل‌های ملی ایران می‌رود؛ ستارخان از سرداران جنبش مشروطه ایران ملقب به سردار ملی و باقرخان از مبارزان جنبش مشروطه ملقب به سالار ملی. حضور ویژه و هنرمندانه مرتضی ممیز به‌عنوان طراح صحنه، لباس و تیتراژ فیلم قابل اشاره است و در هر کدام از این سه شاخه، وجوه ملی کار را تقویت می‌کند. دو اثر بعدی کارنامه حاتمی یعنی مجموعه‌های تلویزیونی «داستان‌های مولوی» و «سلطان صاحبقران» هم رنگ و بویی کاملا ملی و ایرانی دارند؛ اولی قصه‌هایی از  مثنوی معنوی بود و دومی هم زندگی و فعالیت‌های یکی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ این سرزمین، امیرکبیر را روایت می‌کرد. به جز برخی نشانه‌های زندگی و فرهنگ ایرانی، بارزترین نمونه ظاهری و این‌چنینی در «سوته‌دلان» حرفه و نام خانوادگی حبیب آقاست؛ ظروفچی که به‌ویژه در آن تیتراژ اول و با برشمردن فهرست برخی ظروفجات و اشیای ایرانی برای اسباب ختم، نمود دارد: قاب و قدحِ مرغی، گلاب‌پاشِ بلور، سفره ترمه، طاقِ شال، جاقرآنی، شصت‌پاره، دیگ هفت منی و سه منی و...«حاجی واشنگتن» که روایتگر حسینقلی صدرالسلطنه، نخستین سفیر ایران در آمریکاست، مملو از چشمه‌های فرهنگ و سنن ایرانی است، چه در ظاهر و چه در مفهوم.
سریال ماندگار «هزاردستان» که در فهرست ملی برنامه حافظه جهانی یونسکو ثبت شده و حاتمی به خاطر آن شهرک تلویزیونی و سینمایی (غزالی) را راه‌اندازی کرد، مواجهه‌ای هنرمندانه با بخشی از سال‌های ملتهب تاریخ ایران و ارجاع به برخی شخصیت‌های مهم و تاثیرگذار است. حاتمی در فیلمی با نام «کمال الملک» روایتگر یکی از مهم‌ترین چهره‌های هنر ایران می‌شود. او در «جعفرخان از فرنگ برگشته»، با روایت داستان در شهر اصفهان (به‌عنوان یکی از شهرهایی که به پایتخت فرهنگی شهره است)، فرهنگ و اخلاق ایرانی را در تقابل با شخصیت غربزده جعفرخان قرار می‌دهد. «مادر» یکی از مشهورترین مصداق‌هایی است که به لحاظ شکل و شمایل و ظاهر و مضمون و گوناگونی فرزندان مادر، اثری وحدت‌بخش و ملی تلقی می‌شود. «دلشدگان» با آهنگسازی حسین علیزاده و صدای محمدرضا شجریان، اثری در ستایش موسیقی ایرانی است و فیلمنامه «جهان پهلوان تختی» هم که عمر حاتمی به ساخت آن قد نداد، باز هم از علقه این هنرمند برای به تصویرکشیدن یکی از مهم‌ترین چهره‌های تاریخ این مملکت نشان داشت.

علی رستگار -  گروه فرهنگ و هنر