نقشه 4قتل به‌خاطر عشق‌ممنوعه

نقشه 4قتل به‌خاطر عشق‌ممنوعه

«به مینا علاقه داشتم و برای رسیدن به او تصمیم به جنایت گرفتم. ابتدا همسرش را کشتم و بعد از 40روز می‌خواستم خواهر و برادر مقتول را بکشم که قبل از اجرای نقشه‌ام دستگیر شدم.»

این بخشی از اعترافات پسر دهه هشتادی است که بعد از دوستی با زنی متاهل نقشه قتل شوهر او را اجرا کرد. زن خیانتکار که 16 سال از قاتل شوهرش بزرگ‌تر است به او قول داده بود بعد از جنایت ازدواج می‌کنند اما سناریوی هولناک آنها قبل از اجرای سه قتل دیگر لو رفت و متهمان در قرار شبانه‌شان دستگیر شدند.

به گزارش خبرنگار جام‌جم، رسیدگی به این پرونده از آخرین روزهای سال گذشته و با گزارش ناپدیدشدن مرد 40 ساله‌ای در تهران آغاز شد. خواهر و برادر مرد جوان در شکایت خود به کارآگاهان گفتند: «برادرمان به نام رضا همراه همسر و دختر 15ساله‌اش در شهر پردیس زندگی می‌کنند. دو ماه قبل آنها به خاطر اختلافاتی که با هم داشتند به خانه پدری‌مان در حسن‌آباد آمدند و آنجا زندگی می‌کردند. 21اسفند برادرمان برای برداشتن وسایل همسر و دخترش راهی خانه‌شان در پردیس شد و بعد از آن دیگر بازنگشت. چند بار با تلفن همراهش تماس گرفتیم اما پاسخگو نبود. در این مدت چند بار به ما پیامک داد و ادعا کرد قصد دارد به ترکیه برود. در آخرین پیامک هم از ما خواست خودروی یدک‌کش او را به نام همسرش کنیم. بعد از این پیامک به ماجرا شک کردیم و تصمیم به شکایت گرفتیم.»
پس از این شکایت پرونده با دستور بازپرس جنایی تهران در اختیار کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی قرار گرفت و کارآگاهان در بررسی پرونده به همسر مقتول مشکوک شدند. زن 36 ساله به نام مینا مدعی بود از سرنوشت همسرش بی‌اطلاع است اما تناقض‌گویی‌های او در تحقیقات شک پلیس را به نقش‌داشتن او در ماجرا بیشتر کرد. به همین دلیل تحقیقات روی مینا متمرکز شد. تحقیقات در این شاخه سرانجام نتیجه داد و بررسی تماس‌ها و ارتباطات این زن کارآگاهان را به پسر 20ساله‌ای به نام سینا رساند. سینا و مینا از شش‌ماه قبل به‌صورت پنهانی با هم ارتباط داشتند. این درحالی‌بود که تیم جنایی به سرنخ‌هایی رسید که نشان می‌داد سینا 21اسفند در حوالی خانه مرد ناپدیدشده حضور داشته است. بازپرس جنایی تهران با کشف این سرنخ‌ها دستور بازداشت سینا را صادر کرد اما او همزمان با ناپدیدشدن رضا، خانه‌شان در بومهن را ترک کرده بود و کسی از سرنوشتش اطلاع نداشت. ردیابی سینا نشان داد او به غرب کشور رفته و در حال بازگشت به تهران است. از سوی دیگر مینا نیز به‌صورت نامحسوس زیر نظر گرفته شد. سرانجام بامداد سیزدهم فروردین مینا به خانه‌اش در پردیس آمد و ساعتی بعد هم سینا وارد آن خانه شد. ماموران سریع وارد عمل شده و دو متهم را دستگیر کردند و در بازرسی سینا یک قبضه اسلحه کمری کشف کردند. 
متهمان در بازجویی‌ها به قتل رضا اعتراف کردند. مینا گفت: «براساس نقشه، سینا شوهرم را کشت و بعد دونفری جسد را به بیابان‌های منطقه مهرآباد در جاده دماوند برده و در آنجا با حفر گودالی چند متری دفنش کردیم.» 
سرهنگ علی ولیپور، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ دراین باره گفت: با توجه به اعتراف متهمان به این قتل و کشف جسد مقتول، آنها در بازداشت به سر می برند و تحقیقات از آنها در اداره دهم پلیس آگاهی تهران ادامه دارد.

عاشق بودم
چند ماه دیگر 20 ساله می‌شود. به خاطر یک عشق ممنوع، در برابر اتهام قتل قرار گرفته و اگر ماموران دستگیرش نمی‌کردند تعداد قربانیانش به عدد سه می‌رسید. تصور می‌کرد در سال 1402 لباس دامادی به تن می‌کند اما حالا با لباس زندان ایستاده و به سحرگاه مرگ در محوطه زندان فکر می‌کند.او در جریان این گفتگو ادعای جدیدی را مطرح کرد.

چطور با مینا آشنا شدی؟
من در بومهن در یک مغازه میوه‌فروشی کار می‌کردم . مدتی قبل با دختر مقتول دوست شدم. او با شوهرش مشکل داشت و می‌گفت ازدواج‌شان اجباری بوده است. با من درددل می‌کرد و کم‌کم عاشق او شدم. 
 
چه شد که نقشه قتل رضا را طراحی کردی؟
ما تصمیم گرفته بودیم ازدواج کنیم اما رضا سد راه‌مان بود به همین دلیل از دو ماه قبل تصمیم به قتل او گرفتیم. همزمان رضا به ارتباط من و همسرش شک کرد و برای پایان‌دادن به آن، نزد خانواده‌اش در حسن‌آباد رفت.
 
همچنان با مینا در ارتباط بودی؟
بله. ارتباط‌مان ادامه داشت و سرانجام 21 اسفند نقشه قتل را اجرا کردیم. براساس نقشه من با کلید یدک وارد خانه مینا و رضا در پردیس شدم. مینا هم شوهرش را برای برداشتن وسایل، به خانه فرستاد. وقتی رضا به خانه آمد به صورتش اسپری اشک‌آور زدم و بعد دست‌وپایش را با طناب بستم. حدود یک ساعت با او صحبت کردم و خواستم مینا را طلاق دهد تا من بتوانم با او ازدواج کنم. 
 
قبول کرد؟
در شرایطی بود که قبول می‌کرد.
 
پس چرا او را کشتی؟
با مینا تماس گرفتم و او خواست نقشه را اجرا کنم. می‌گفت اگر شوهرش را رها کنم، سراغش می‌رود و او را می‌کشد که شوهرش را خفه کردم. 
 
بعد چه کردی؟
تا صبح منتظر مینا ماندم. صبح آمد و جسد را به بیابان‌های مهرآباد برده و دفن کردیم. وقتی فهمیدم دو برادر و خواهر رضا پیگیر پرونده ناپدیدشدنش شده‌اند به غرب کشور رفتم و اسلحه خریدم تا آنها را بکشم اما قبل از آن دستگیر شدم.
 
الان پشیمان نیستی؟
خیلی پشیمانم. علاقه ام به دختر مقتول باعث شد، خام حرف های مادرش شوم و قتل را انجام دهد. او از احساسات من سوءاستفاده کرد.

پشیمان نیستم
زن جوان مدام با دستبندش بازی می‌کرد‌ و غوطه‌ور در افکارش بود‌. زیر لب می‌گفت شوهرم زندگی‌ام را نابود کرد و باید زودتر او را از بین می‌بردم تا این همه بلا سرم نمی‌آمد. 

 چطور با شوهرت ازدواج کردی؟
او پسرعمویم بود. در 9سالگی ما را نشان کردند و گفتند ازدواج شما در آسمان‌ها نوشته شده است، با این‌که در دنیای کودکی‌ام بودم. چند سال گذشت و در 15سالگی با او ازدواج کردم و دختری نوجوان دارم. 
 
با هم اختلاف داشتید؟
خیلی زیاد‌. او از همان روزهای اول زندگی مرا اذیت می‌کرد‌ و کتک می‌زد. چند بار از او خواستم طلاقم بدهم. حتی مهریه‌ام را بخشیدم اما قبول نکرد. سرانجام هم با پسری 20ساله آشنا شدم و با کمک او شوهرم را کشتم. او بعد از قتل با گوشی شوهرم پیامکی فرستاد که ادعا کرد او برای کار به ترکیه رفته است. 
 
پشیمانی‌؟
نه‌. شوهرم زندگی من و دخترم را در این سال‌ها با اذیت و بدرفتاری‌هایش از بین برد و باید می‌مرد تا ما یک روز رنگ آرامش را ببینیم.