حرف گفتنی «از سرنوشت»

حرف گفتنی «از سرنوشت»

هر چند مدتی است از پایان ماه رمضان گذشته اما همچنان پخش سریال رمضانی شبکه دوی سیما ادامه دارد و این ادامه یافتن هم مورد توجه و استقبال بینندگان این شبکه قرار گرفته‌است. علتش این است که «از سرنوشت 4» توانسته‌است مخاطبان را با خود همراه کند؛ البته چهار فصلی بودن این سریال هم در جذب مخاطب برای دنبال کردن داستان بی‌تأثیر نبوده‌است. 

از سرنوشت 4 این بار هم مثل فصل قبل، سراغ موضوع مهم تولید ملی رفته‌است؛ موضوعی که دغدغه و مساله روز جامعه ماست و اتفاقا خوب توانسته این دغدغه را در قالب داستانی جذاب و در جاهایی هیجان‌انگیز، طرح کند، به گونه‌ای که فقط به طرح موضوع تولید داخلی اکتفا نکرده و سراغ موانعی که بر سر تولید وجود دارد و رانت‌خوارانی هم که در این مسیر سنگ‌اندازی می‌کنند، رفته‌است. حتی از کسانی که در دستگاه‌های مختلف دولتی و شبه‌دولتی جوانان با استعداد را با اهداف مختلف پشت در‌های بسته خود نگه می‌دارند نیز غافل نشده و با خلق شخصیت‌هایی مانند ساریخانی، خوب توانسته این موانع نفوذی را به تصویر بکشد. 
هر چند از سرنوشت خیلی خوب فصل چهارم خود را آغاز نکرد اما رفته رفته توانست جان بگیرد.برای مثال در ابتدا داستان‌های حاشیه‌ای وجود داشت که شاید نبود آنها هیچ ضربه‌ای به کل داستان وارد نمی‌کرد؛ مثل مسافرت«نغمه» و رئیسش به قزوین یا تک‌داستان‌های حاشیه‌ای دیگر. شاید اگر چنین حاشیه‌های حذف می‌شد، مخاطب زودتر به داستان اصلی می‌رسید و در نتیجه قسمت‌های سریال نیز کمتر می‌شد. با این حال، پس از گذشت چند قسمت داستان قوت گرفت، شخصیت‌ها شکل گرفتند و نقاط اوج و فرود به درستی در دل داستان نشست و رفته رفته بر جذابیت داستان و کشمکش‌ و گره‌هایش اضافه شد؛ طوری که حالا موضوع اصلی فیلم یعنی تولید ملی و موانع آن نیز خیلی خوب به تصویر کشیده شده‌است. 
یکی دیگر از نقاط قوت از سرنوشت در تمام فصل‌های چهارگانه آن، خانوادگی بودن داستان است. داستان در عین حال که یک دغدغه اجتماعی و ملی را مطرح می‌کند، از مسائل خانوادگی و نوع ارتباطات افراد نیز غافل نشده‌است. از حمایت‌های محکم پدری مانند «خاکپور» از دخترش گرفته تا تصمیمات نادرست «مینو» دختر خانواده افشار. نکته قابل توجه دیگر در مورد سریال این است که ساخت فصل جدید آن با اتمام فصل سه  بی‌دلیل و شاید غیرمنطقی به نظر می‌رسید؛ چون در ظاهر، داستان به پایان خود رسیده‌بود، سهراب پدرش را پیدا کرده‌بود و بسیاری از معماهایی که در فصل‌های یک و دو مطرح شده‌بود، به سرانجام خود رسیده‌بودند.بر همین اساس شاید مخاطب از ابتدا با خود فکر می‌کرد آیا بازهم «از سرنوشت» می‌تواند حرفی جذاب برای گفتن داشته‌باشد، البته با گذشت زمان و برجسته کردن موضوع تولید ملی، آن هم در قالب داستانی هیجان‌انگیز که قهرمان‌ها و ضد قهرمان‌هایی دارد، این مسأله حل و ابهام نبود داستان جذاب، برطرف شد.
قطعا هیچ سریال و فیلمی نمی‌تواند بدون نقص باشد و از سرنوشت هم حتما ایراداتی دارد اما همین که یک سریال بتواند مخاطبان را در چهار فصل با خود همراه کند، نشانه این است که تیم کاربلدی پشت آن قرار گرفته‌است؛ به خصوص این‌که مخاطبان اصلی این سریال، جوان‌ها هستند. 

نسیم اسدپور -  گروه رسانه