بوسپرانی اصغرآقا برای خبرنگاران آنجا
مریضی سنتی و تاریخی شبه روشنفکران، هنوز کار میکند. نوعی از بیماری که باور دارد همه چیز، غربیاش حلواست. هنوز برای برخی هر چه از آنسو به این طرف بغلتد، موجه و مرجع است. خلاصه این ویروس مسری بدون واکسن کارساز، بدجوری تاروپود بعضی را گرفته و میگیرد تا آنجا که بعضا مرعوبانه افتخار هم میکنند و دائم میگویند آنها چنان هستند و ما چنین.
خب از دل موضوع و بحث کلی بالا، سراغ مصداق عینیاش در این روزها برویم. ابراز نظر درباره پرونده فیلم قهرمان و اتهام مربوط بماند پس از رأی دادگاه و بعد از اینکه قاضی رأی نهاییاش را صادر کرد اما چرا فرهادی طی ماههای پرحاشیه پیرامون فیلمش و... ، پاسخگوی هیچ خبرنگار و رسانه داخلی نبود؟
ژورنالیستهای حاضر در کن، خبرهتر و شجاعترند؟ جماعت رسانهای مهمان جشنواره، خونشان رنگینتر از بروبچههای نجیب و کوشای رسانههای داخلیاند؟ یا اصل و اساس اینکه زمین جشنواره کن سفتتر است و فیلمساز ما این را بهخوبی فهمیده که آنجا نمیتواند آب مشتش را بریزد و به آسانی فرو رود و اثری از آن باقی نماند.برخی خبرنگاران و نویسندگان سینمایی داخل، طی حدود یک سال گذشته و داغ بودن موضوع سرقت هنری از سوی فرهادی در تکاپوی ارتباط با او بودهاند و خصوصا رسانهایهایی که در چند دهه گذشته همواره هوای ایشان را داشتهاند، سعی زیادی به خرج دادند تا نظر فرهادی را جویا شوند اما مطابق گفته این همکاران، فرهادی حتی جواب تلفنشان را هم نداده است.وقتی موضوع قابل تأمل است که برخی پیشکسوتان مجلههای سینمایی هم اقدام به ارتباط گرفته بودند ولی تیرشان به سنگ خورده بود تا آنجا که بعضی از نشریات جایزهدهنده متوالی به فرهادی هم با روی ترش او مواجه شده بودند.اما حالا دیدیم که اصغرآقای داور هفتاد و پنجمین جشنواره کن، با لب خندان و روی گشاده مقابل ژورنالیستهای خارجی نشست و مجبور به پاسخ جزئیات ماجرای درباره خود و فیلمش شد. چرا؟ چه شده و چه اتفاقی افتاده که ایشان پاسخ پرسشهای مطول خبرنگاران خارجی را داد. پرونده با محتوای سرقت، چه ربطی به موضوع جشنواره داشت که مجبور به جواب شد.یکی از خبرنگاران قدیمی میگفت: بشکند این دست که نمک ندارد. فرهادی فراموش کرده است وقتی فیلمنامهنویسی بیش نبود، ما اخبار کارهایش را منعکس میکردیم تا جایی که او در پوستش نمیگنجید. ما برای او بدون چشمداشت هرکاری کردیم ولی ایشان چند سالی میشود که فراموش کرده رسانهها و خصوصا ما طرفدارانش چه نقش مهمی در رشد و موفقیتش داشتیم.بله. واقعیت این است که اشاره نکردن فرهادی به فشارهای بیرونی به کشورمان، ازجمله نقش پدیده تحریمها در بحرانهای داخلی و ... ، چون رویکردی سیاسی است، پاسخش، حتی عکس یادگاری گرفتن او با یک قمارباز مشهور متهم به مفاسد مالی هم امری خصوصی است که به ما مربوط نیست ولی رفتار دوگانه و ارزشگذاری رسانههای بیرونی نسبت به خبرنگاران داخلی، دقیقا جای پرسش جدی دارد. منبع کردن خارجیها و دست دوم شمردن داخلیها، چیزی نیست که بشود بهراحتی از کنار آن گذشت.
ژورنالیستهای حاضر در کن، خبرهتر و شجاعترند؟ جماعت رسانهای مهمان جشنواره، خونشان رنگینتر از بروبچههای نجیب و کوشای رسانههای داخلیاند؟ یا اصل و اساس اینکه زمین جشنواره کن سفتتر است و فیلمساز ما این را بهخوبی فهمیده که آنجا نمیتواند آب مشتش را بریزد و به آسانی فرو رود و اثری از آن باقی نماند.برخی خبرنگاران و نویسندگان سینمایی داخل، طی حدود یک سال گذشته و داغ بودن موضوع سرقت هنری از سوی فرهادی در تکاپوی ارتباط با او بودهاند و خصوصا رسانهایهایی که در چند دهه گذشته همواره هوای ایشان را داشتهاند، سعی زیادی به خرج دادند تا نظر فرهادی را جویا شوند اما مطابق گفته این همکاران، فرهادی حتی جواب تلفنشان را هم نداده است.وقتی موضوع قابل تأمل است که برخی پیشکسوتان مجلههای سینمایی هم اقدام به ارتباط گرفته بودند ولی تیرشان به سنگ خورده بود تا آنجا که بعضی از نشریات جایزهدهنده متوالی به فرهادی هم با روی ترش او مواجه شده بودند.اما حالا دیدیم که اصغرآقای داور هفتاد و پنجمین جشنواره کن، با لب خندان و روی گشاده مقابل ژورنالیستهای خارجی نشست و مجبور به پاسخ جزئیات ماجرای درباره خود و فیلمش شد. چرا؟ چه شده و چه اتفاقی افتاده که ایشان پاسخ پرسشهای مطول خبرنگاران خارجی را داد. پرونده با محتوای سرقت، چه ربطی به موضوع جشنواره داشت که مجبور به جواب شد.یکی از خبرنگاران قدیمی میگفت: بشکند این دست که نمک ندارد. فرهادی فراموش کرده است وقتی فیلمنامهنویسی بیش نبود، ما اخبار کارهایش را منعکس میکردیم تا جایی که او در پوستش نمیگنجید. ما برای او بدون چشمداشت هرکاری کردیم ولی ایشان چند سالی میشود که فراموش کرده رسانهها و خصوصا ما طرفدارانش چه نقش مهمی در رشد و موفقیتش داشتیم.بله. واقعیت این است که اشاره نکردن فرهادی به فشارهای بیرونی به کشورمان، ازجمله نقش پدیده تحریمها در بحرانهای داخلی و ... ، چون رویکردی سیاسی است، پاسخش، حتی عکس یادگاری گرفتن او با یک قمارباز مشهور متهم به مفاسد مالی هم امری خصوصی است که به ما مربوط نیست ولی رفتار دوگانه و ارزشگذاری رسانههای بیرونی نسبت به خبرنگاران داخلی، دقیقا جای پرسش جدی دارد. منبع کردن خارجیها و دست دوم شمردن داخلیها، چیزی نیست که بشود بهراحتی از کنار آن گذشت.