چرا موضوع ساماندهی کودکان کار در ایران به سرانجام نمیرسد؟
کودکی به شرط کار
«کودک کار» ترکیب ترسناکی است اما این ترکیب ترسناک، حالا حجم قابلتوجهی از زیست روزانه کودکان را تشکیل میدهد.
امروز در تقویم جهانی به نام روز مبارزه با کار کودکان تعیین شده و اولین بهانه این نامگذاری توجه ویژه به این موضوع است اما مواجهه ما با کار کودکان همواره جای تامل داشته است. تا مدتها فراگیری آن را رد و از آن با عنوان «پدیده» یاد میکردیم. به این معنا که باور نداشتهایم چنین مسالهای در جامعه ایرانی وجود داشته باشد. پس از سالها که این نکته بدیهی را پذیرفتیم دوباره در ارائه راهکار برای حل آن مستاصل بودیم و همواره برنامههای ارائه شده سعی در پاک کردن صورت مساله داشته است. نه که این مواجهه در گذشته بوده باشد بلکه هنوز هم این دیدگاه میان مسوولان و نهادهای مربوط به این حوزه ادامه دارد. حتی راهکارهای اجرایی برای حل این مساله هم به شکل عجیبی برای اجرایی نشدن بوده است؛ به عنوان مثال یادمان نرفته که پنجشش سال پیش طرحی با نام ساماندهی کودکان کار مطرح شد و همان روز اول اجرا آنقدر حاشیهساز بود که بهسرعت متوقف گردید.
در آن طرح، 11نهاد مجری قانون بودند. همان ابتدای کار وقتی پلیس اقدام به جمعآوری این کودکان کرد، سازمان بهزیستی و شهرداری تهران مخالفت کردند و این اقدام را بدون هماهنگی دانستند و پس از آن هم مشخص شد اساسا هیچگونه هماهنگی بین این نهادها وجود نداشته است. حتی آمارهای موجود در ارتباط با آنها هم دچار تناقضات بسیاری است و چندان نمیتوان به آن استناد کرد. همین دیروز مسوولان سازمان بهزیستی در نشستی خبری عنوان کردهاند 80 درصد کودکان کار در ایران از اتباع خارجی هستند، در حالی که رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به جامجم میگوید: «هنوز آمار دقیقی از کودکان کار در ایران وجود ندارد.» تناقضات عجیبتر هم در این میان به چشم میخورد، به عنوان مثال نهادی به نام شهرداری تهران یکی از متولیان ساماندهی این کودکان است که خود شهرداری با پیمانکاران قرارداد میبندد. پیمانکار، چه نیروی کاری ارزانتر از کودکان میتواند داشته باشد که چون کودک هستند نمیتوانند حق خود را مطالبه و حتی از خود دفاع کنند. همین است که برخی پیمانکاران شهرداریها به صورت گسترده از این کودکان استفاده میکنند. همواره در این سالها سعی شده صورت مساله موضوع کودکان کار در ایران محو شود. برای کودکان اما آنچه محو میشود شادمانی کودکانهای است که قرار بوده صدایشان در کوچهها شنیده شود.
در آن طرح، 11نهاد مجری قانون بودند. همان ابتدای کار وقتی پلیس اقدام به جمعآوری این کودکان کرد، سازمان بهزیستی و شهرداری تهران مخالفت کردند و این اقدام را بدون هماهنگی دانستند و پس از آن هم مشخص شد اساسا هیچگونه هماهنگی بین این نهادها وجود نداشته است. حتی آمارهای موجود در ارتباط با آنها هم دچار تناقضات بسیاری است و چندان نمیتوان به آن استناد کرد. همین دیروز مسوولان سازمان بهزیستی در نشستی خبری عنوان کردهاند 80 درصد کودکان کار در ایران از اتباع خارجی هستند، در حالی که رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به جامجم میگوید: «هنوز آمار دقیقی از کودکان کار در ایران وجود ندارد.» تناقضات عجیبتر هم در این میان به چشم میخورد، به عنوان مثال نهادی به نام شهرداری تهران یکی از متولیان ساماندهی این کودکان است که خود شهرداری با پیمانکاران قرارداد میبندد. پیمانکار، چه نیروی کاری ارزانتر از کودکان میتواند داشته باشد که چون کودک هستند نمیتوانند حق خود را مطالبه و حتی از خود دفاع کنند. همین است که برخی پیمانکاران شهرداریها به صورت گسترده از این کودکان استفاده میکنند. همواره در این سالها سعی شده صورت مساله موضوع کودکان کار در ایران محو شود. برای کودکان اما آنچه محو میشود شادمانی کودکانهای است که قرار بوده صدایشان در کوچهها شنیده شود.
تیتر خبرها