با «دنیای شیرین دریا» زندگی کردیم

گفت‌و‌گو با فرهاد بشارتی، بازیگر

با «دنیای شیرین دریا» زندگی کردیم

مجموعه «دنیای شیرین دریا» را به خاطر دارید؟ همان مجموعه‌ای که داستانش در روستایی در شمال کشور روایت می‌شد و دختری به نام دریا که به نویسندگی هم علاقه داشت، خاطرات مردم روستا را مکتوب می‌کرد. دریا که زنده‌یاد پوپک گلدره نقش آن را ‌بازی می‌کرد، عمویی داشت که در عین جدی بودن، مهربان بود. همین عمو خودرویی آبی رنگ داشت که مدام خراب بود و همین موضوع آن خودرو را به یک کاراکتر تبدیل کرده بود. بازپخش این مجموعه مدتی است روی آنتن شبکه آی فیلم است. فرهاد بشارتی که با نقش عمو اسد در این مجموعه به مخاطبان تلویزیون معرفی شد، در طول این سال‌ها در مجموعه‌های بسیاری ایفای نقش کرد. از جمله: قطار ابدی، پلیس جوان، در چشم باد، معمای شاه، کامیون و رسم عاشقی. بشارتی حتی تجربه کار کودک و نوجوان هم دارد و این اواخر در مجموعه‌های «کلبه عمو پورنگ» و «بچه محل» هم حضور داشته. با وی گفت‌و‌گویی درباره فعالیت‌های اخیرش داشتیم. همچنین سعی کردیم با نقش‌هایی که ایفا کرده به نوعی خاطره‌بازی کنیم که ماحصل آن را در ادامه می‌خوانید:

از آنجا که سریال «دنیای شیرین دریا» مدتی است بازپخش می‌شود، از خاطرات آن روزها چیزی به خاطر دارید؟ قطعا در آن سال‌ها اتفاقات جالبی سر صحنه برای شما و همکارانتان می‌افتاد که تبدیل به خاطره شده است؟
این سریال پر از خاطره بود. اصلا پایه و اساس کار براساس خاطرات نوشته شده بود و در طول 6ماهی که ما این سریال را کار می‌کردیم، برای ما خاطرات شیرینی به جا گذاشت. اما نمی‌توانم به خاطره خاصی اشاره کنم، چون سال‌هاست از آن سریال گذشته است. خاطرم هست که نه فقط من، بلکه همه عوامل سریال با آن زندگی کردیم. به همین دلیل به دل مردم نشست و همه اتفاقات برایشان باورپذیر بود.
در آن سریال خودرویی داشتید که مدام خراب بود. از خاطرات آن و همبازی شدن با بچه‌های نوجوانی که نقش فرزندان و خانواده شما را ایفا می‌کردند، بگویید؟
بله اسم این خودرو در آن سریال قلقلک بود که البته از این نوع ‌خودرو در آن منطقه زیاد هست. چون برای بردن بار کیوی و پرتقال از آن استفاده می‌کنند. همان‌طور که شما هم اشاره کردید، قلقلک به یک کاراکتر تبدیل شده بود و عمو اسد که نقش آن را بازی می‌کردم، مدام با آن کلنجار می‌رفت. گرچه ارتباط عاطفی هم بین آنها برقرار بود به طوری که مدام عمو اسد در حال تعمیر و تمیز کردن این اتومبیل بود. کار کردن با بچه‌های نوجوان هم لذت‍‍بخش بود. چون من، بچه‌ها و کار کردن با آنها را دوست دارم.
در کنار این مجموعه، شما دو کار اخیرتان حوزه کودک و نوجوان بود. بعضی بازیگران از حضور در چنین فضایی فاصله می‌گیرند. چون فکر می‌کنند وقتی در این حوزه فعالیت کنند، کارهای جدی به آنها پیشنهاد نمی‌شود. چطور شد که شما در این حوزه فعالیت‌هایی انجام دادید؟
من کارم را با حوزه کودک و نوجوان آغاز کردم و از این رو علاقه بسیاری به این حوزه دارم. البته در کنار آن کارهای جدی هم بازی کردم. اما دنیای پر رمز و راز کودکان را بیشتر دوست دارم و معتقدم در این ژانر می‌شود نکات آموزنده بسیاری به کودکان آینده‌ساز این کشور آموزش داد. ضمن این‌که فعالیت در این حوزه کار خیلی سختی است و از این نظر کار هر بازیگری نیست. اما خوشبختانه من و گروه مان توانستیم سال‌ها در این حوزه بدرخشیم و موفق باشیم.
 از جذابیت‌های بازی در نقش‌های تاریخی هم بگویید. تجربه حضور در چند سریال تاریخی را داشته‌اید و اصولا بازیگران از بازی در چنین نقش‌هایی استقبال می‌کنند.‌
کارهای تاریخی هم جذابیت‌های خودش را دارد و از گونه‌های خاص فیلمسازی است. خوشبختانه این فرصت برای من پیش آمده که در این ژانر هم کار کنم. البته بازی در چنین آثاری نیازمند تجربه و پختگی‌هایی است تا بازیگر بتواند از پس آن نقش بربیاید. چه در تئاتر و چه در تلویزیون که من هم در این زمینه تجربیات بسیاری دارم.
 مدتی در عرصه بازیگری کم‌کار و گزیده‌کار شده بودید. تا این‌که متوجه شدیم این روزها مشغول بازی در چند اثر هستید. درباره حال و هوای این روزهایتان بگویید؟ گویا این اواخر ترجیح داده‌اید بیشتر در حوزه کودک و نوجوان فعالیت کنید؟
راستش را بخواهید این اواخر روزهای شلوغی را پشت سر گذاشتم و همزمان سر چند پروژه هستم. سریال «خانه پرتقالی‌ها» که از شبکه‌های امید و دو پخش می‌شود و درباره مسائل کودکان و نوجوانان و فرزندآوری است و من هم نقش عموی خانواده را بازی می‌کنم. این سریال حرف‌های بسیاری در حوزه کودک و نوجوان دارد و با استقبال خوبی هم مواجه شده است. ضمن این‌که تله فیلمی به نام «دختری به نام شایلی» به کارگردانی افشین سنگ‌چاپ را هم بازی کردم که این فیلم در روستایی اطراف بندر ترکمن فیلمبرداری شد و به تازگی فیلمبرداری آن به پایان رسیده است.
 در این فیلم چه نقشی را بازی می‌کنید؟
من نقش یک پرورش‌دهنده اسب را بازی کردم که قرار است به زودی از یکی از شبکه‌ها پخش شود. تله فیلم دیگری در شهر رفسنجان به نام «فرشته مزاحم» را در نقش یک جاعل اسکناس بازی کردم که قرار است از شبکه یک پخش شود.
شما یکی از بازیگران مینی سریال «کوله پشتی» هم هستید که به دلیل فوت زنده‌یاد پیام صابری نیمه‌تمام ماند. درباره این سریال هم می‌گویید؟
بله من نقش یک افسر پلیس را بازی می‌کنم که البته دوست عزیزم رسول محمدی این کار را به پایان می‌رساند و قرار است این سریال هم از شبکه یک پخش شود. همچنین سریال «ابر می‌بارد» را در استان گیلان کار می‌کنیم که داستانش درباره روزهای اول همه‌گیری بیماری کروناست. در این سریال هم نقش مردی را بازی می‌کنم که وارد‌کننده دلار است و آرزوهای بسیاری در سر دارد. همچنین سریالی به نام «شب آخر» را برای ماه محرم کار کردم و نقشی که من بازی می‌کنم در طول داستان به تحول می‌رسد.
معمولا اغلب بازیگران به خاطر دستمزدهایی که گاهی هم پرداخت نمی‌شود، ناچار شغل دوم دارند. شما چطور؟ بازیگری فرصتی برایتان گذاشته که به شغل دوم هم فکر کنید؟
ماجرای دستمزدها یک داستان قدیمی در حرفه ماست و همچنان ادامه دارد. به همین خاطر به قول شما بازیگران به شغل دوم هم فکر می‌کنند. اما من شغلی که به بحث تجاری مربوط باشد، ندارم. گاهی در دانشگاه و فرهنگسراها و مراکز آموزشی تدریس می‌کنم.

نقش‌های شیرین و ماندگار
وی در پاسخ به این سؤال که در اغلب سریال‌هایی که ایفای نقش کرده، سعی کرده حتی اگر نقش جدی و منفی هم باشد شیرینی و نمک خاصی را به کار اضافه کند. مثل سریال «پلیس جوان». بنابراین ویژگی بازی اوست یا کارگردان‌ها از او چنین بازی می‌خواهند. می‌گوید: به خاطر وضعیت فیزیکی و روحیات شخصی‌ام برای چنین نقش‌هایی انتخاب می‌شوم. البته خودم هم این ویژگی را به نقش‌هایی که بازی می‌کنم، اضافه می‌کنم تا شیرین و ماندگار شود.

زینب علیپور طهرانی - گروه رسانه